خوشبختی


  • خوشبختی چیزی نیست که آن را حس کنیم فقط باید آن را به یاد بیاوریم
  • به دست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است اماچیزی را که برای به دست آوردن آن تلاش نمی‌کنیم خوشبختی است
  • یکی از راه‌های خوشبختی این است که شخص نسبت به کوچکترین نعمت‌ها شکر گذار باشد
  • بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می‌کند و چون خیلی زود عادت می‌کند، خیلی زود هم فراموش می‌کند که خوشبخت است
  • خوشبختی یگانه چیزی است که می‌توانیم بی اینکه خود داشته باشیم، دیگران را از آن بر خوردار کنیم

کلیپ پرنده خواننده

موضوع زنگ تفریح



پرنده خواننده بدون شک یکی از زیباترین کلیپ هایی است که تاکنون ساخته شده است . برای لذت بردن از این کلیپ کوتاه روی پرنده کلیک کنید .


Love, only love
Can bring back your love someday
I will be there, I will be there

If we'd go again
All the way from the start
I would try to change
The things that killed our love

Yes, I've hurt your pride, and I know
What you've been through
You should give me a chance
This can't be the end
I'm still loving you

تصاویر امروز

 

تصاویر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

آيا ميدانستيد كه

آیا ميدانستيد كه بلندترین بادگیر جهان در یزد به ارتفاع ۳۴ متر قرار دارد.

آيا ميدانستيد كه يک نوع پشه وجود دارد که در ثاتيه هزار بار بال ميزند.

آيا ميدانستيد كه رشد کودک در بهار بیشتر است.

آيا ميدانستيد كه بلندی شترمرغ به دو متر و نيم و وزنش به ۹۰ کيلو ميرسد.

آيا ميدانستيد كه ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

آيا ميدانستيد كه ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰ سال در برابر تجزیه مقاومند.

آيا ميدانستيد كه زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.

آيا ميدانستيد كه موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است.

آيا ميدانستيد كه چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند.

آيا ميدانستيد كه ۱،۲۶۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ ليتر آب بروی كره زمين وجود دارد كه اين مقدار در چرخه آب در گردش است.

آيا ميدانستيد كه چين اولين توليد کننده برنج در دنيا می‌باشد.

آيا ميدانستيد كه ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تخت جمشید دارای صفحات پخش موسیقی بوده‌اند.

آيا ميدانستيد كه کنه حشره‌ای ريز است و ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند.

آيا ميدانستيد كه دود سيگار موجود در محيط بيشتر از مصرف مواد قندی در پوسيدگی دندان‌های کودکان نقش دارد.


تشییع جنازه

چند تبلیغ جالب ضد سیگار

موضوع : تبلیغات

 

بقیه را در ادامه مطلب ببینید
.
ادامه نوشته

راز موفقيت در زندگي استفاده از "بي‌امكاني" به‌عنوان نقطه قوت است

وبلاگ "مديرستان"


راز موفقيت در زندگي، داشتن امكانات نيست، بلكه استفاده از "بي امكاني" به عنوان نقطه قوت است.

كودكي ده ساله كه دست چپش در يك حادثه رانندگي از بازو قطع شده بود، براي تعليم فنون رزمي‌ جودو به يك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد از فرزندش يك قهرمان جودو بسازد. استاد پذيرفت و به پدر كودك قول داد كه يك سال بعد مي‌تواند فرزندش را در مقام قهرماني كل باشگاه‌ها ببيند.

در طول شش ماه استاد فقط روي بدنسازي كودك كار كرد و در عرض اين شش ماه حتي يك فن جودو را به او تعليم نداد. بعد از شش ماه خبر رسيد كه يك ماه بعد مسابقات محلي در شهر برگزار مي‌شود. استاد به كودك 10 ساله فقط يك فن آموزش داد و تا زمان برگزاري مسابقات فقط روي آن تك فن كار كرد. سرانجام مسابقات انجام شد و كودك توانست در ميان اعجاب همگان، با آن تك فن همه حريفان خود را شكست دهد. سه ماه بعد كودك توانست در مسابقات بين باشگاهها نيز با استفاده از همان تك فن برنده شود. وقتي مسابقات به پايان رسيد، در راه بازگشت به منزل، كودك از استاد راز پيروزي‌اش را پرسيد.

استاد گفت: دليل پيروزي تو اين بود كه اولا به همان يك فن به خوبي مسلط بودي. ثانيا تنها اميدت همان يك فن بود و سوم اينكه تنها راه شناخته شده براي مقابله با اين فن، گرفتن دست چپ حريف بود، كه تو چنين دستي نداشتي.

ياد بگير كه در زندگي، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده كني. راز موفقيت در زندگي، داشتن امكانات نيست، بلكه استفاده از "بي امكاني" به عنوان نقطه قوت است.


براي يافتن خورشيد حقيقت بايد آن را با قلب خويش طلب کنيم

وبلاگ "راز شاد زيستن‌"
+

براي يافتن خورشيد حقيقت کافيست که آن را با قلب خويش و صادقانه طلب کنيم.

گاه زندگي به اتاقي تاريک مي‌ماند که ما کور مال کور مال آن را تجربه مي‌کنيم و گاه دست خود را در دست راهنمايي نهاده و به او اطمينان مي‌کنيم تا ما را در تاريکي پيش ببرد، اما اکثر انسان‌ها به دنبال ديگران حرکت مي‌کنند و هر جا همه رفتنند آن‌ها هم مي‌روند.

 ترس معمولا نتيجه ندانستن است. ساده‌ترين مثال آن اتاق تاريکي است که ما مي‌ترسيم وارد آن شويم و تنها علت آن اين است که نمي‌دانيم چه چيزي در آن اتاق است. اگر کسي اطلاعاتي در مورد آن مکان ناشناخته در اختيارمان قرار دهد با خيال راحت‌تري مي‌توانيم در آن قدم بگذاريم و با داشتن يک نقشه باز هم کار ما راحت‌تر مي‌شود.

کساني نيز اتاق تاريک زندگي را با نور روشن مي‌کنند و نوري که هر کس مي‌تواند به زندگي خود بتاباند به اندازه بضاعت اوست. برخي چراغ قوه‌اي در دست دارند و بعضي ديگر نور خورشيد مسير زندگيشان را روشن مي‌کند. دقيقا اينجاست که تفاوت بين آدم‌ها مطرح مي‌شود.

نور از بين برنده همه ترس‌هاست. معمولا در روشنايي ترس موهوم ديگر رنگ مي‌بازد و اگر هم ترسي باقي بماند از آن چيزيست که مي‌بينيم نه آنچه که نمي‌بينيم.

ما فکر مي‌کنيم در روشنايي زندگي مي‌کنيم. اما نور خورشيد فقط روشن‌کننده دنياي بيرون ماست. براي روشن کردن دنياي درون که بسيار بسيار وسيع‌تر از دنياي بيرون است به خورشيدي ديگر نيازمنديم.

براي يافتن خورشيد حقيقت کافيست که آن را با قلب خويش و صادقانه طلب کنيم. يک گفته قديمي‌مي‌گويد: هروقت شاگرد آماده بود، استاد خود فرا مي‌رسد.


وداع گابریل گارسیا مارکز



«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده‌ی معاصر، بعد از اعلان رسمی و تأیید سرطانش و شنیدن خبر بیماری‌اش، این متن را به‌عنوان وداع نوشته است. او با رمان اعجاب‌انگیزش به‌نام «صدسال تنهایی» که 5سال نوشتن آن به‌طول انجامید، ‌برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات 1982 در «استکهلم» است‌. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «عشق سال‌های وبا»‌، «ساعت شوم»‌، «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد» و یا «ژنرال در مخمصه» اشاره کرد:


- خداوندا! اگر تکه‌ای زندگی می‌داشتم‌‌، نمی‌گذاشتم حتی یک‌روز از آن سپری شود بی‌آن‌که به مردمانی که دوست‌شان دارم‌٬ نگویم که عاشق‌تان هستم و به همه‌ی مردان و زنان می‌باوراندم که قلبم در اسارت یا سیطره‌ی محبت آنان است.

- اگر خداوند، فقط و فقط تکه‌ای زندگی در دستان من می‌گذارد‌٬ در سایه‌سار عشق می‌آرمیدم. به انسان‌ها نشان می‌دادم در اشتباه‌اند که گمان کنند وقتی پیر شدند، دیگر نمی‌توانند عاشق باشند.

- آه خدایا! آنان نمی‌دانند زمانی پیر خواهند شد که دیگر نتوانند عاشق شوند.

- به هر کودکی، دو بال هدیه می‌دادم‌، رهای‌شان می‌کردم تا خود، بال‌گشودن و پرواز را بیاموزند.

- به پیران می‌آموزاندم که مرگ نه با سالخوردگی، که با نسیان از راه می‌رسد.

- آه انسان‌ها، از شما چه بسیار چیزها که آموخته‌ام.

- من یاد گرفته‌ام که همه می‌خواهند در قله‌ی کوه زندگی کنند، بی‌آن‌که به خوشبختیِ آرمیده در کف دست خود، نگاهی انداخته باشند.

- چه نیک آموخته‌ام که وقتی نوزاد برای نخستین‌بار مشت کوچکش را به دور انگشت زمخت پدر می‌فشارد٬ او را برای همیشه به دام خود انداخته است.

- دریافته‌ام که یک انسان، تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پایین چشم بدوزد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.

- کمتر می‌خوابیدم و دیوانه‌وار رؤیا می‌دیدم چراکه می‌دانستم هر دقیقه‌ای که چشم‌های‌مان را برهم می‌گذاریم، ‌شصت‌ثانیه نور را از دست می‌دهیم. شصت ثانیه روشنایی.

- هنگامی که دیگران می‌ایستادند، من قدم برمی‌داشتم و هنگامی که دیگران می‌خوابیدند، بیدار می‌ماندم.

- هنگامی که دیگران لب به سخن می‌گشودند٬ گوش فرامی‌دادم و بعد هم از خوردن یک بستنی شکلاتی چه لذتی که نمی‌بردم.

- اگر خداوند، ذره‌ای زندگی به من عطا می‌کرد٬ جامه‌ای ساده به تن می‌کردم.

- نخست به خورشید خیره می‌شدم و کالبدم و سپس روحم را عریان می‌ساختم.

- خداوندا! اگر دل در سینه‌ام هم‌چنان می‌تپید، تمامی تنفرم را بر تکه‌یخی می‌نگاشتم و سپس طلوع خورشیدت را انتظار می‌کشیدم.

- با اشک‌هایم، گل‌های سرخ را آبیاری می‌کردم تا زخم خارهای‌شان و بوسه‌ی گلبرگ‌ها‌ی‌شان در اعماق جانم ریشه زند.

- من از شما بسی چیزها آموخته‌ام و اما چه حاصل که وقتی این‌ها را در چمدانم می‌گذارم که در بستر مرگ خواهم بود.

گردآوری: منصوره آرام‌فرد

کارشناس‌ارشد روان‌شناسی



احساس دیده شدن باعث می شود رفتار مسولانه تری داشته باشیم .

از پست های قبلی

دانشکده روانشناسی دانشگاه نیوکاسل دارای جایگاهی برای خرید نوشیدنی است.این جایگاه فروشنده ای ندارد و فقط  یادداشتی در انجا دیده می شود  که قیمت چایی و قهوه روی ان نوشته شده ،  و هر فردی که نوشیدنی می خورد موظف است پولش را در قسمت مخصوص جایگاه قرار دهد .این سیستم سال هاست که بهمین صورت است..

ملیسا بیتسون Melisa Bateson  و هم دانشکده ای هایش برای سنجش میزان صداقت دانشجویان در پرداخت پول نوشیدنی شان ، به مدت  ۱۰ هفته تابلوهای هنری مختلفی در این جایگاه نصب کردند . تابلو های انتخابی انها دو موضوع کلی داشت:  طبیعت و صورت انسان .

در این 10 هفته انها بطور متناوب از تابلوهایی از گلها و طبیعت و تابلوهایی از چشم انسان با حالت های مختلف استفاده کردند و همزمان میزان مصرف نوشیدنی ها  و میزان درامد جایگاه را ثبت می کردند. انها پس از ۱۰ هفته نتایج را بر روی نموداری به شکل زیر ترسیم کردند.


اما نتیجه جالب بود.: میزان درامد در هفته هایی که تابلو هنری چشمی در جایگاه قرار داده بودند تقریبا  ۳ برابر هفته هایی بود که گل قرار داده بودند.به حالت چشمها و میزان درامد هر کدام نیز دقت کنید .

تصاویر امروز

 
تصاویر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

«تصویر آرامش»


تصویر ارامش
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندان گذاشت که بتوانند به بهترین شکل آرامش را تصویر کنند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلوها تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب، رود های آرام، کودکانی که در خاک می دویدند، رنگین کمان و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.

 پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد. اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. اولی تصویر دریاچه آرامی که کوههای عظیم، آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود، در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید و اگر دقیق نگاه می کردند در گوشه چپ دریاچه خانه کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود و دود از دودکش آن بر می خواست.

 تصویر دوم نیز کوهها را نمایش می داد، اما کوهها ناهموار بود، قله ها تیز و دندانه ای بود، آسمان بالای کوهها به طور بی رحمانه ای تاریک بود و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود. این تابلو با تابلوهای دیگر هیچ هماهنگی نداشت. اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد در بریدگی صخره ای، جوجه پرنده ای را می دید، آنجا در میان غرش وحشیانه طوفان، جوجه گنجشکی آرام نشسته بود.

 پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده مسابقه بهترین تصویر آرامش، تابلوی دوم است. بعد توضیح داد که:
 آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا، بی مشکل، بی کار سخت یافت شود، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت، آرامش در قلب ما حفظ شود، این تنها معنای حقیقی آرامش است


حشرات خوردنی

  از پست های قبلی



حشره خواری یا entomophagy  یا insect-eating هنوز هم در بسیاری از جوامع سنتی در سراسر دنیا رواج دارد  .

صرف نظر از اینکه چه احساسی نسبت به حشره خواری داشته باشید دانستن و شناختن حشره های خوردنی خالی از لطف نیست .

اول اینکه در شرایط بحرانی مثل قحطی و بی غذایی به کار می اید و دوم اینکه تحمل انسان را نسبت به بودن تصادفی یکی از انها در غذا بالا می برد .

حشراتی که در ادامه مطلب اورده شده اند  از وبلاگ  Peter Menzel and Faith D'Aluisio  است  که نویسندگان ان خودشان در سفر به کشورهای مختلف  خوردن این حشرات را تجربه کرده اند .

در ادامه مطلب حشرات خوردنی سنتی در سراسر دنیا را ببینید
ادامه نوشته

نقاشی های تسویا ایشیدا

موضوع : هنر



شخصیت ها در کار های وی اغلب قسمتی از لوازم و اشیا هستند و خلا شادی در انها احساس می شود .

تسویا ایشی دا  Tetsuya Ishida هنرمند با استعداد ژاپنی است که زوایای تاریک زندگی در این کشور را به تصویر می کشد . شخصیت ها در کار های وی اغلب قسمتی از لوازم و اشیا هستند و خلا شادی در انها احساس می شود .
تسویا ایشی در سال 2005  در تصادفی با قطار درگذشت در حالی که در 10 سال سابقه هنری اش در این زمینه بیش از 180 کار اط وی به جای مانده است .
نمونه بیشتری از کار های وی را اینجا ببینید .


مجموعه چند عکس هنری زمینی هوایی ، خطای دید

  +

دست‌اندازها را در مسيرتان بپذيريد

وبلاگ "رمز موفقيت در بازي زندگي"
+
در مسيرتان انتظار دست‌انداز هم داشته باشيد و آن‌ها را بپذيريد. افکار منفي، بدگويي و عيب‌جويي از خود را از ذهنتان بيرون کنيد. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنيد، فقط از آن‌ها تجربه بگيريد و به راهتان ادامه بدهيد. تغيير ديدگاهتان در مورد دنيا به شما اجازه مي‌دهد تا در مشکلات و گرفتاري‌ها دنبال شانس باشيد.

افکار انسان اهميت بسزايي در زندگي او خواهد داشت. در واقع همانگونه که قدرت تفکر با وجود منحصر به‌فرد خود در انسان، انسان را از ساير موجودات متمايز مي‌سازد، تاثيرات عميقي نيز روي زندگي او خواهد گذاشت.

افکار مثبت آن دسته از افکاري را شامل مي‌شود که تاثيرات مفيدي بر ذهن و رفتار فرد به جاي مي‌گذارند، هدايت‌کننده هستند و اغلب موجبات زندگي دلپذير را فراهم مي‌سازند. افرادي که داراي چنين افکاري هستند کمتر در دام استرس و فشار رواني گرفتار مي‌شوند يا حداقل به‌راحتي خود را مي‌توانند از چنين شرايطي رها کنند. اين افراد اعتماد به نفس بالاتري دارند، ديد خوبي نسبت به خود دارند و به‌طور کلي افکار آنها حول و حوش خوب بودن، سالم بودن و واقع‌بين بودن دور مي‌زنند.

افکار منفي تحريک‌کننده هيجانات منفي در انسان هستند که اغلب در اثر وقايع بيروني که بار منفي دارند براي افراد ناراحت‌کننده هستند راه‌اندازي مي‌شوند. اين افکار چسبندگي فوق‌العاده‌اي در ذهن انسان دارند و درگيري و مشغله شديدي براي صاحب خود ايجاد مي‌کنند. افتادن در چرخه اين افکار و عدم تلاش براي خارج شدن از اين چرخه اغلب مشکلات جدي رواني را ممکن است به بار آورد.

افکار هدفمند آن دسته از افکاري هستند که بر اساس اهداف ويژه‌اي سازمان مي‌يابند و فرد با در نظر گرفتن آن اهداف، افکار خود را نيز سازمان مي‌دهد. بطوري که مي‌تواند به صورت گام به گام به تهيه مراحلي بپردازد که موجب رسيدن او به اهدافش مي‌شود.

برعکس افکار بي‌هدف، بدون برنامه و بدون هدف ويژه‌اي ذهن فرد را درگير مي‌سازند. خيالبافيها از جمله اين دسته افکار هستند که برنامه و سازمان مشخصي ندارند و ممکن است با يک عامل و محرک ساده را راه اندازي شوند و به حوزه‌هاي مختلف وارد شوند و سرانجام فرد به خاطر نياورد که از کجا به اين نقطه فعلي از افکار رسيده است. از شاخه به شاخه ديگر پريدن معمولا ويژگي اين دسته از افکار است.

آگاه باشيد چه زماني تفکرات منفي بر شما غلبه مي‌کنند. زماني که خسته يا گرسنه هستيد يا زماني که فشار کاريتان زياد است. ممکن است تفکراتتان تغيير پيدا کنند. کنترل افکار منفي به شما کمک مي‌کند که انگيزه و سبب آن را بفهميد و اين باعث مي‌شود که بتوانيد دوباره کنترل خودتان را در دست بگيريد.

در مسيرتان انتظار دست‌انداز هم داشته باشيد و آن‌ها را بپذيريد. افکار منفي، بدگويي و عيب‌جويي از خود را از ذهنتان بيرون کنيد. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنيد، فقط از آن‌ها تجربه بگيريد و به راهتان ادامه بدهيد. تغيير ديدگاهتان در مورد دنيا به شما اجازه مي‌دهد تا در مشکلات و گرفتاري‌ها دنبال شانس باشيد.

زمان‌هايي را که در گذشته منفي‌بيني به سراغتان آمده را به ياد آوريد و به خود يادآور شويد که چگونه آن را پشت سر گذاشته‌ايد. 

دنيا پر از زيبايي است، چشمانمان را به سادگي نبنديم

وبلاگ "روزگار وصل"
+
راه ما هموار است، آن را پيچيده نکنيم.

به خاطر داشته باشيم که عمر کوتاه است؛ رسيدن به خواسته‌هايمان را طولاني نکنيم.

راه ما هموار است، آن را پيچيده نکنيم.

نگه‌داشتن دوستان خوب گران‌بهاست، به سادگي از دست ندهيم.

سخن گفتن سهل است، گوش کردن را تمرين کنيم.

طبيعت پر از لطف است، نامهرباني نکنيم.

زندگي آسان است، آن را مشکل نکنيم.

دنيا پر از زيبايي است، چشمانمان را به سادگي نبنديم.

ذهن ما پر از جواب است، سوالاتمان را بپرسيم.

رسيدن به آرزوها آسان است، راه سخت‌تر را نرويم.

شاملو، چقدر زيبا مي‌گويد: عيب کار اينجاست که من ''آنچه هستم'' را با ''آنچه بايد باشم'' اشتباه مي‌کنم، خيال مي‌کنم آنچه بايد باشم هستم، در حاليکه آنچه هستم نبايد باشم.

تصاویر امروز

  
تصاویر در ادامه مطلب
ادامه نوشته

کوچولوی فداکار


 تصاویری از تلاش یک پرنده برای نجات جفتش که به بهای ناچیزی به یک روزنامه در فرانسه فروخته شده است که باعث فروش تمام نسخه های این روزنامه معتبر در این روز شده است .

تصاویر را اینجا ببینید

بي‌مسووليتي ما را در جاده توهم و بي‌ميلي قرار مي‌دهد

وبلاگ "زندگي در مسير کمال"
+
"شکست" نقطه‌ي مقابل "موفقيت" نيست. ترجيحا بايد اظهار داشت که بهتر است نقطه متضاد موفقيت را عواملي نظير بي‌تفاوتي و سهل‌انگاري در نظر بگيريم، چراکه بي تفاوتي و بي مسووليتي مي‌تواند ما را در جاده توهم و بي‌ميلي قرار دهد. در اين شرايط بيهوده تلاش مي‌کنيم و اهداف غير واقعي براي خود قائل مي‌شويم و متاسفانه نمي‌توانيم به خواست‌هاي خود جامه‌ي عمل بپوشانيم.

اصلا مهم نيست که با چه نوع محدوديت‌هايي روبرو هستيم يا چه حدودي در پيش رويمان وجود دارد؛ اگر بخواهيم بر روي محدوديت‌ها و موانع برچسب شکست بزنيم، با اين کار خود ارزش ذاتي و وجوديمان را از بين مي‌بريم و توانايي تغيير شرايط را از دست خواهيم داد. بايد توجه داشت که هنر فائق آمدن بر محدوديت‌ها را بيشتر مي‌توان به عنوان يک تمرين معنوي و روحاني در نظر گرفت. اين امر به شما ارزش، احترام و شان خاصي عطا مي‌کند و سبب مي‌شود که خودتان را به عنوان يک پيشرو در مسير سفر به سوي کسب موفقيت‌هاي بيشتر ببينيد.

بسياري از افراد قضاوت‌هاي ناآگاهانه و نسنجيده‌اي از خود و توانايي‌هايشان دارند و قادر نيستند که تصوير مناسبي از شخصيت فرديشان در ذهن بسازند. اين قبيل افراد مسير صحيح معنوي زندگي خود را پيدا نکرده اند و در برخي موارد شاهد آن هستيم که پس مانده‌هاي عاطفي مسموم گذشته را به دوش مي‌کشند و به هيچ وجه قادر به زمين گذاشتن آنها نيستند.

عموما ماهيت وجودي افراد از دو جزء تشکيل مي‌شود. از يک طرف قسمتي از وجودتان هست که به شما اجازه پيش روي نمي‌دهد و از سوي ديگر قسمت ديگري از وجودتان هم هست که شما را تشويق مي‌کند تا موقعيت‌هاي جديد را در آغوش بگيريد. نيکوست تنشي که ميان اين دو جزء ايجاد مي‌شود را نه تنها به منزله يک امتياز ويژه محسوب کنيد، بلکه بايد آن را به عنوان نوعي عرصه مولد که حاوي گونه‌اي تعادل و آرامش است نيز در نظر بگيريد. اين قابليت به شما کمک مي‌کند تا بتوايند ارزيابي دقيقي از خواست‌ها و نيازهاي خود داشته باشيد.

موفقيت سراسر رسيدن و ثمر گرفتن است. گاهي اوقات شايد براي رسيدن به موفقيت لازم باشد عقب نشيني کنيم تا بتوانيم به آرامش و سکون بيشتري دست پيدا کنيم و شايد گاهي اوقات لازم باشد از پيشروي‌هاي يک سويه به سمت ناشناخته‌ها دست بکشيم. اگر هدف موردنظر خيلي فراتر از دستيابي باشد و ما با تمام قدرتمان تلاش کنيم تا بتوانيم به آن دست بيابيم، مي‌توانيم نتيجه بگيريم که موفقيت در همان تلاشي که مي‌کنيم نهفته است، در همان طي کردن مسير، در توانايي تلاش کردن، در استطاعت رسيدن به مطلوب، در کمالي که تماميت جسم، ذهن، و قلبمان را محصور کرده و آنها را با هم همسو مي‌کند تا هدفي را که مي‌خواهيم دنبال کنيم.

هر کسي در مرحله رشد، بر چيزي غلبه مي‌کند و از يک سطح به سوي سطوح ديگر گام برمي‌دارد تا در مسير خود، رشد و تعالي عرفاني پيدا کرده و به نور و حقيقت دست پيدا کند. هيچ راه کمالي به غير از اين وجود ندارد و اين مساله چيزي نيست که به شما بدهند يا اعطا کنند. بايد آن را بدست آوريد و اين امر تنها با يک تصميم ذهني که با خود بگوييد: "من بايد آن را به دست آورم" ميسر خواهد شد.


تصاویر امروز

 

تصاویر در ادامه مطلب

ادامه نوشته

هات داگ

+

فوتو شاپ

+

خطای دید

  +

+

بازی یک برنامه‌نويس و يک مهندس (داستان طنز)


يک برنامه‌نويس و يک مهندس در يک مسافرت طولانى هوائى کنار يکديگر در هواپيما نشسته بودند. برنامه‌نويس رو به مهندس کرد و گفت: مايلى با همديگر بازى کنيم؟ مهندس که مي‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رويش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشيد. برنامه‌نويس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما يک سوال مي‌پرسم و اگر شما جوابش را نمي‌دانستيد ۵ دلار به من بدهيد. بعد شما از من يک سوال مي‌کنيد و اگر من جوابش را نمي‌دانستم من ۵ دلار به شما مي‌دهم.
مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهايش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. اين بار، برنامه‌نويس پيشنهاد ديگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب نداديد ۵ دلار بدهيد ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما مي‌دهم. اين پيشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضايت داد که با برنامه‌نويس بازى کند.
برنامه‌نويس نخستين سوال را مطرح کرد: «فاصله زمين تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اينکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جيبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نويس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چيست که وقتى از تپه بالا مي‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائين مي‌آيد ۴ پا؟» برنامه‌نويس نگاه تعجب آميزى کرد و سپس به سراغ کامپيوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طريق مودم بيسيم کامپيوترش به اينترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمريکا را هم جستجو کرد. باز هم چيز بدرد بخورى پيدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونيک فرستاد و سوال را با آنها در ميان گذاشت و با يکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بيدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رويش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نويس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اينکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جيبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نويس داد و رويش را برگرداند و خوابيد ..

ياد گيريم كه:

از وبلاگ: دخترم غزل


از کودکان بياموزيم، پيش از آن که بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.


ياد گيريم كه:

_ با احمق بحث نكنم و بگذاريم در دنياي احمقانه خويش خوشبخت زندگي كند.

_ با وقيح جدل نكنيم چون چيزي براي از دست دادن ندارد و روح ما را تباه مي‌كند.

_ از حسود دوري كنيم چون اگر دنيا را هم به او تقديم كنيم باز از زندان تنگ حسادت بيرون نمي آيد.

_ تنهايي را به بودن در جمعي كه ما را از خودمان جدا مي کند، ترجيح دهيم.

_ از «از دست دادن» نهراسيم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.

_ بيشتر را بر کمتر ترجيح ندهيم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباري است.

_ کمتر سخن بگوييم که بزرگي ما در حرفهايي است که براي نهفتن داريم، نه براي گفتن.

_ از سرعت خود بکاهيم، که آنان که سريع تر مي دوند، فرصت انديشيدن به خود نمي دهند.

_ ديگران را ببينيم، تا در دام خويشتن محوري، اسير نشويم.

_ از کودکان بياموزيم، پيش از آن که بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.