بيمسووليتي ما را در جاده توهم و بيميلي قرار ميدهد
وبلاگ "زندگي در مسير کمال"
اصلا مهم نيست که با چه نوع محدوديتهايي روبرو هستيم يا چه حدودي در پيش رويمان وجود دارد؛ اگر بخواهيم بر روي محدوديتها و موانع برچسب شکست بزنيم، با اين کار خود ارزش ذاتي و وجوديمان را از بين ميبريم و توانايي تغيير شرايط را از دست خواهيم داد. بايد توجه داشت که هنر فائق آمدن بر محدوديتها را بيشتر ميتوان به عنوان يک تمرين معنوي و روحاني در نظر گرفت. اين امر به شما ارزش، احترام و شان خاصي عطا ميکند و سبب ميشود که خودتان را به عنوان يک پيشرو در مسير سفر به سوي کسب موفقيتهاي بيشتر ببينيد.
بسياري از افراد قضاوتهاي ناآگاهانه و نسنجيدهاي از خود و تواناييهايشان دارند و قادر نيستند که تصوير مناسبي از شخصيت فرديشان در ذهن بسازند. اين قبيل افراد مسير صحيح معنوي زندگي خود را پيدا نکرده اند و در برخي موارد شاهد آن هستيم که پس ماندههاي عاطفي مسموم گذشته را به دوش ميکشند و به هيچ وجه قادر به زمين گذاشتن آنها نيستند.
عموما ماهيت وجودي افراد از دو جزء تشکيل ميشود. از يک طرف قسمتي از وجودتان هست که به شما اجازه پيش روي نميدهد و از سوي ديگر قسمت ديگري از وجودتان هم هست که شما را تشويق ميکند تا موقعيتهاي جديد را در آغوش بگيريد. نيکوست تنشي که ميان اين دو جزء ايجاد ميشود را نه تنها به منزله يک امتياز ويژه محسوب کنيد، بلکه بايد آن را به عنوان نوعي عرصه مولد که حاوي گونهاي تعادل و آرامش است نيز در نظر بگيريد. اين قابليت به شما کمک ميکند تا بتوايند ارزيابي دقيقي از خواستها و نيازهاي خود داشته باشيد.
موفقيت سراسر رسيدن و ثمر گرفتن است. گاهي اوقات شايد براي رسيدن به موفقيت لازم باشد عقب نشيني کنيم تا بتوانيم به آرامش و سکون بيشتري دست پيدا کنيم و شايد گاهي اوقات لازم باشد از پيشرويهاي يک سويه به سمت ناشناختهها دست بکشيم. اگر هدف موردنظر خيلي فراتر از دستيابي باشد و ما با تمام قدرتمان تلاش کنيم تا بتوانيم به آن دست بيابيم، ميتوانيم نتيجه بگيريم که موفقيت در همان تلاشي که ميکنيم نهفته است، در همان طي کردن مسير، در توانايي تلاش کردن، در استطاعت رسيدن به مطلوب، در کمالي که تماميت جسم، ذهن، و قلبمان را محصور کرده و آنها را با هم همسو ميکند تا هدفي را که ميخواهيم دنبال کنيم.
هر کسي در مرحله رشد، بر چيزي غلبه ميکند و از يک سطح به سوي سطوح ديگر گام برميدارد تا در مسير خود، رشد و تعالي عرفاني پيدا کرده و به نور و حقيقت دست پيدا کند. هيچ راه کمالي به غير از اين وجود ندارد و اين مساله چيزي نيست که به شما بدهند يا اعطا کنند. بايد آن را بدست آوريد و اين امر تنها با يک تصميم ذهني که با خود بگوييد: "من بايد آن را به دست آورم" ميسر خواهد شد.
"شکست" نقطهي مقابل "موفقيت" نيست. ترجيحا بايد اظهار داشت که بهتر است
نقطه متضاد موفقيت را عواملي نظير بيتفاوتي و سهلانگاري در نظر بگيريم،
چراکه بي تفاوتي و بي مسووليتي ميتواند ما را در جاده توهم و بيميلي
قرار دهد. در اين شرايط بيهوده تلاش ميکنيم و اهداف غير واقعي براي خود
قائل ميشويم و متاسفانه نميتوانيم به خواستهاي خود جامهي عمل بپوشانيم.
اصلا مهم نيست که با چه نوع محدوديتهايي روبرو هستيم يا چه حدودي در پيش رويمان وجود دارد؛ اگر بخواهيم بر روي محدوديتها و موانع برچسب شکست بزنيم، با اين کار خود ارزش ذاتي و وجوديمان را از بين ميبريم و توانايي تغيير شرايط را از دست خواهيم داد. بايد توجه داشت که هنر فائق آمدن بر محدوديتها را بيشتر ميتوان به عنوان يک تمرين معنوي و روحاني در نظر گرفت. اين امر به شما ارزش، احترام و شان خاصي عطا ميکند و سبب ميشود که خودتان را به عنوان يک پيشرو در مسير سفر به سوي کسب موفقيتهاي بيشتر ببينيد.
بسياري از افراد قضاوتهاي ناآگاهانه و نسنجيدهاي از خود و تواناييهايشان دارند و قادر نيستند که تصوير مناسبي از شخصيت فرديشان در ذهن بسازند. اين قبيل افراد مسير صحيح معنوي زندگي خود را پيدا نکرده اند و در برخي موارد شاهد آن هستيم که پس ماندههاي عاطفي مسموم گذشته را به دوش ميکشند و به هيچ وجه قادر به زمين گذاشتن آنها نيستند.
عموما ماهيت وجودي افراد از دو جزء تشکيل ميشود. از يک طرف قسمتي از وجودتان هست که به شما اجازه پيش روي نميدهد و از سوي ديگر قسمت ديگري از وجودتان هم هست که شما را تشويق ميکند تا موقعيتهاي جديد را در آغوش بگيريد. نيکوست تنشي که ميان اين دو جزء ايجاد ميشود را نه تنها به منزله يک امتياز ويژه محسوب کنيد، بلکه بايد آن را به عنوان نوعي عرصه مولد که حاوي گونهاي تعادل و آرامش است نيز در نظر بگيريد. اين قابليت به شما کمک ميکند تا بتوايند ارزيابي دقيقي از خواستها و نيازهاي خود داشته باشيد.
موفقيت سراسر رسيدن و ثمر گرفتن است. گاهي اوقات شايد براي رسيدن به موفقيت لازم باشد عقب نشيني کنيم تا بتوانيم به آرامش و سکون بيشتري دست پيدا کنيم و شايد گاهي اوقات لازم باشد از پيشرويهاي يک سويه به سمت ناشناختهها دست بکشيم. اگر هدف موردنظر خيلي فراتر از دستيابي باشد و ما با تمام قدرتمان تلاش کنيم تا بتوانيم به آن دست بيابيم، ميتوانيم نتيجه بگيريم که موفقيت در همان تلاشي که ميکنيم نهفته است، در همان طي کردن مسير، در توانايي تلاش کردن، در استطاعت رسيدن به مطلوب، در کمالي که تماميت جسم، ذهن، و قلبمان را محصور کرده و آنها را با هم همسو ميکند تا هدفي را که ميخواهيم دنبال کنيم.
هر کسي در مرحله رشد، بر چيزي غلبه ميکند و از يک سطح به سوي سطوح ديگر گام برميدارد تا در مسير خود، رشد و تعالي عرفاني پيدا کرده و به نور و حقيقت دست پيدا کند. هيچ راه کمالي به غير از اين وجود ندارد و اين مساله چيزي نيست که به شما بدهند يا اعطا کنند. بايد آن را بدست آوريد و اين امر تنها با يک تصميم ذهني که با خود بگوييد: "من بايد آن را به دست آورم" ميسر خواهد شد.
+ نوشته شده در ۱۳۸۷/۰۸/۲۳ ساعت توسط بازخورد
|