دانشمندان می گویند لحظه لحظه اتفاقات شاد می تواند به هنگام بروز حملات قلبی برای شما محاسبه شود و شما را از آن در امان دارد.
اگر همیشه بخندید و شادمان باشید، به طور قطع هیچ وقت استرس به سراغ شما نخواهد آمد، به هر حال اگر زمانی هم دچار استرس شدید مطمئن باشید که این چیز ها نمی تواند برای قلب شما مشکل خاصی را به دنبال داشته باشد، چون شما همیشه می خندید.
آن هایی که معمولا عبوس و ناراحت هستند و کمتر لبخند بر روی لبانشان دیده می شود توجه داشته باشند که با این کار خطر حمله قلبی را برای خود به ارمغان می آورند. لازم است بدانید افراد بشاش و خوشحال نه تنها می توانند خود را در مقابل حملات قلبی ایمن کنند، بلکه بسیاری از بیماری های دیگر هم به سراغشان نخواهد آمد.
اگر شما هم کمتر لبخند می زنید، توجه داشته باشید که دیر یا زود حمله قلبی به سراغتان خواهد آمد و مشکلات فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
شاید پذیرفتن این مسئله برای شما کمی مشکل باشید، اما باید قبول کنید که واقعا خنده بر هر درد بی درمان دواست!
گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد . صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد و مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند .
یکی گفت براستی چنین است من هم مانند اسب تو شده ام . مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم .
می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ایی آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد . ودر کنار اسب می نشست و راز دل می گفت . چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد .
صاحب اسب و مردم متعجب شدند . او را گفتند چطور برخواست . پیرمرد خنده ایی کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم .اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : دوستی و مهر ، امید می آفریند و امید زندگی ست .
می گویند : از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند…
گروهی از پزشکان انجمن قلب امریکا اعلام کردند در صورت رعایت هفت راز سلامتی ، افراد می توانند تا 40 سال بیشتر به زندگی ادامه دهند.
پژوهشگران هفت عامل مهم را به شرح زیر اعلام کردند:
نکشیدن سیگار
کم کردن شاخص جرم بدن ( بی ام آی) به زیر 25 .
150 دقیقه ورزش ملایم در هفته.
کاهش کلسترول بدن به کمتر از 200 واحد.
کاهش فشارخون .
نگاه د اشتن قندخون زیر 100 .
رعایت کردن چهار تا پنج مورد از رژیم های غذایی مانند مصرف روزانه چهار تا پنج نوبت میوه و سبزیجات تازه ، مصرف سه تا چهار بار گوشت ماهی ؛ هربارصد گرم در هفته ، ننوشیدن بیش از 1020 گرم نوشابه های قندی در هفته ، خوردن سه تا چهار بار غلات دارای فیبر غنی هرباربه میزان 100 گرم در روز و مصرف روزانه کمتر از 1500 میلی گرم نمک طعام .
دانیل گولمن (Daniel Goleman)، روانشناس، عصر حاضر را عصر مالیخولیا یا افسردگی مینامد. با وجود پیشرفتهای شگفت انگیز در دنیای فناوری که یاریرسان ما در فعالیتهای روزمره هستند، مردم امروز نسبت به نسلهای پیشین بیشتر به افسردگی دچار میشوند.
البته شاید این غم و ناراحتی ناشی از وجود فناوریهایی باشد که پیرامون ما را احاطه کردهاند. این روزها، فناوریها هستند که شیوه زندگی ما را تعیین میکنند. موبایلها، کامپیوترها و اینترنت در زندگی روزمره ما نفوذ کردهاند. گویی نیرویی غالب وجود دارد که باعث میشود هر روز ایمیلهایمان را چک کنیم، صفحه شخصیمان در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و مایاسپیس را به روز کرده و به دنبال خرید جدیدترین مدلهای لپتاپ یا گوشی موبایل باشیم. آیا ما این فناوریهای پیشرفته را به خدمت گرفتهایم یا آنها ما را اسیر خود کردهاند؟
در مطالعه روانشناختی فناوری به این نتیجه میرسیم که ما ناخودآگاه به سمت دنیایی میرویم که فناوری تمامی مسایل مربوط به رفاه و خوشیهای ما را رقم میزند.
هرچند فناوری در مسیر پر سرعت زندگی مدرن میتواند مفید باشد، اما به هر حال باید از احاطه زیاده از حد آن بر زندگی جلوگیری کرد. اغلب ما به سختی میتوانیم جلوی خودمان را بگیریم که سری به صندوق ایمیلمان نزنیم یا اخبار جدیدی که هر لحظه به روز میشوند را چک نکنیم. وضعیت فرزندانمان از خود ما هم بدتر است. این افراد اگر روزی صفحه شبکه اجتماعیشان را نبینند، روزشان شب نمیشود. در بسیاری از خانهها، کامپیوتر به مرکز توجه و به ابزاری برای رسانه، کار و بازی تبدیل شده است. اما دلیل این پدیدهها چیست و قرار است فناوری چه بلایی سر ما بیاورد؟
در دنیای مصرف انبوه کنونی، ما در احاطه آگهیهای بازرگانی هستیم که رفاه و خوشبختی ما را در گرو مصرف کالاهای مادی میدانند. دنیایی که سرنوشت ما و کودک ما با استفاده از مدلهای جدید ابزارها و وسایل الکترونیکی رقم میخورد. در نتیجه بزرگسالان و کودکان به طور ناخودآگاه به این باور میرسند که برای داشتن احساس خوب در مورد خودشان یا زندگی، باید آخرین مدل محصولات یا کالاها را خریداری کنند. نتایج تحقیقات روانشناختی
تحقیقات تیم کاسر(Tim Kasser)، روانشناس دانشکده ناکس در ایلینویز، نشان میدهد که افرادی که بیشتر کالا و وسایل میخرند، از افرادی که وابستگی چندانی به مادیات ندارند، غمگینترند.
مادی گرایی، پیامدهایی چون اعتماد به نفس پایینتر، خودشیفتگی بیشتر، گرایش بیشتر به مقایسه خود با دیگران به شکلی ناخوشایند، همدلی کمتر و ناسازگاری بیشتر در روابط با دیگران را در بر دارد. این یعنی، کسانی که به مادیات بهای بیشتری میدهند، هم غمگینتر از سایرین هستند و هم اعتماد به نفس پایینتری دارند یا در روابطشان با دیگران دچار مشکلات بیشتری هستند.
در بیشتر زبانها و فرهنگها، مثل «وقت طلا» وجود دارد. همین نگاه باعث شده که لپتاپها و موبایلها، فاصله میان محل کار و خانه را کمرنگ کرده و خانهها را به محل کار تبدیل کند.
مدیر منابع انسانی در یکی از شرکتهای فناوری پیشرفته میگوید: مسوولان شرکت برای من خط موبایل ویژهای خریدهاند تا بتوانند 24 ساعته من را در اختیار داشته باشند. علاوه بر این لپتاپی به من دادهاند تا دفتر کارم همیشه همراهم باشد. از آن زمان هیچگاه از حجم سنگین فشاری که بر من وارد میشود خلاصی ندارم. آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟
روانشناسان معتقدند، فقدان تفکیک مشخص میان محیط کار و خانه، به طور قطع روابط ما را با افرادی که دوستشان داریم، خراب میکند. همچنین باعث میشود حساسیتمان را به اهداف دراز مدتی که آرزوی تحقق آنها را در دل میپرورانیم، از دست بدهیم.
جوامع امروز با وجود این فشارهای چندگانه که ما را از هر سو تهدید میکند، در معرض خطر تعویض و تغییر استانداردهای کیفیت زندگی قرار دارند. به این ترتیب، ما به کشف راه و روشهایی نیازمندیم که بخشهایی که به فناوری واگذار کردهایم را دوباره پس بگیریم. این به این معناست که در حال حاضر، فناوریها بر بخش عمدهای از زندگی روزمره ما تسلط یافتهاند و لازم است که از شدت این سلطه بکاهیم و یاد بگیریم چگونه به شکلی سالم و مثبت از فناوری استفاده کنیم.
نظریه خودرایی
توصیه گروه روانشناس این تحقیق، گرایش به نظریه خودرایی است. این نظریه توسط ادوارد دسی(Edward Deci) و ریچارد راین (Richard Ryan)، استادان روانشناسی دانشگاه راچستر در نیویورک ارایه شده است. این نظریه به واسطه سه عنصر حیاتی و اصلی سلامت رشد شخصی و کارکردی تعریف میشود که میتوانند برای تنظیم مجدد روابط ما با فناوری مورد استفاده قرار گیرد.
اولین فاکتور، “خودگرایی” یا استقلال است. یعنی اینکه احساس کنیم فعالیتهایمان را خودمان انتخاب کردهایم و بر اساس خواسته خودمان است. به شکلی واضح میتوانیم ببینیم که فناوری چگونه استقلالمان را گرفته، اما با مدیریت صحیح آن میتوان استقلال از دست رفته را دوباره به دست آورد.
زیرا به همان میزان که اتکای ما به فناوری زیاد میشود، احتمال آسیبپذیریمان هم بالا میرود. شاید آسانترین روش برای خلاص شدن از آسیبهای فناوری این باشد که زمانی که به خانه میرسیم، گوشی موبایلمان را خاموش کنیم و یا تنها زمانهای خاصی را برای پاسخ دادن به ایمیلها و استفاده از اینترنت اختصاص دهیم. در این صورت است که میتوانیم بگوییم این ما هستیم که تعیین میکنیم چه زمانی در دسترس باشیم نه دیگران.
دومین عامل، نیاز به تقویت حس “شایستگی” است. ما باید به این باور برسیم که کارهایمان تاثیرگذارند. با رعایت این اصل، ارتباط ما با فناوری پیچیده میشود.
زیرا بسیاری از ما تنها زمانی احساس شایستگی میکنیم که ایمیلهای بیشتری دریافت کنیم، یا جدیدترین مدل یک گوشی را بخریم و یا مطلبمان در فیسبوک 50 تا اظهار نظر داشته باشد. در اینجا باید با خودمان کنار بیاییم و بدانیم که واقعا چه بازخوردهایی برای ما مهم و در زندگی شخصی ما تاثیرگذار است. باید احساس شایستگی را در ادامه احساس استقلالمان دنبال کنیم و در نهایت از فناوری در جاهایی استفاده کنیم که امکان پذیر بود و به ما کمک میکرد.
عامل سوم “وابستگی” و منظور، احساسی است که باعث میشود بخواهیم با دیگران ارتباط نزدیک و صمیمی داشته باشیم. فناوری، تهدیدی برای این احساس است.
دستگاههایی مثل آیپاد، مانع ارتباطات روزمره و طبیعی ما با انسانهای دیگر میشود. این دستگاهها ممکن است روابط مجازی ایجاد کنند که پای آنها به ارتباطات زندگی واقعی ما هم کشیده شود.
روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که تفاوت اصلی میان افراد شاد و غمگین در وجود یا فقدان روابط اجتماعی خوب و قوی است. یکی از راههای اصلی شاد زیستن، گذراندن زمان کافی با دوستان و خانواده است.
شاید بتوان فاکتور چهارمی را هم به موارد قبلی افزود که همان تفکر انتقادی است. در زندگی امروز که ما در هر ساعت از شبانه روز غرق در آگهیهای مستقیم و غیر مستقیم بازرگانی هستیم، باید یاد بگیریم که ارزش هر پدیده را خودمان تحلیل و تخمین بزنیم.
شاید استقلال، حس شایستگی و وابستگی به همراه تقویت تفکر انتقادی یکی از راههای موثر در نحوه مواجهه بهتر ما با فناوری و ایجاد حس خوشایند باشد.
بسياري فكرميكنند عليرغم هر نوع رفتاريكه دارند، نتايج رفتارها هم بايد به دلخواه آنها باشد.
و خلاصه مثل هميشه، قاعده بازي فراموش ميشود. واقعيت اين است كه احساس "خوب نبودن" بيدليل سراغ ما نميآيد و خاستگاه آن و احتمالا تداوماش قابل شناسايي است.
روند درمانهاي رفتاري - شناختي نشان ميدهد افرادي كه دچار اختلالات رواني مثل افسردگي يا مشكلات شخصيتي هستند به نوعي خودبيني و تصور نادرست از خود گرايش دارند. اين تصورات ممكن است برآمده از تجربيات گذشته باشد كه با موقعيت واقعي فرد نيز مطابقت ندارد.
اما در مجموع ميتوان گفت منشا اين تصورات نادرست كه احساس "خوب نبودن" را در انسان برميانگيزد؛ شامل اين موارد است:
- افكار دو بخشي و قطبيشده (صرفا مثبت يا منفيديدن مسايل)
- عموميت دادن در سطح وسيع به موردهايي كه تعميم آنها بسيار نادرست است
- بياطلاعي و عدم آگاهي از كيفيتهاي واقعي و ظاهري مسايل
- تكريم و تجليل بسيار و بزرگ سازي موارد و همچنين جنبه شخصيدادن به آنها.
اين مقوله بسيار مهم است كه فرد به خود اجازه دهد موارد كوچكي را كه چه بسيار اتفاقي پيشآمده، به عنوان يك ويژگي شخصي ديگران و يا خود به حساب آورد. اين دقيقا همان خودبيني است كه به اختلالات رواني فرد دامن ميزند.
ترسيم يك نتيجه منفي، زماني كه اطلاعات دقيق و پشتيباني كننده براي دريافت سريع واقعيتها وجود ندارد؛ تمركز تنها بر مدارك و نشانههاي منفي يك موقعيت؛ غفلت از انواع چارهها و راههاي مثبت براي حل مشكلات و عدم توجه به جنبههاي بهتر يك پايان و فرجام ، همگي باعث شكلگيري احساسهاي بد در انسان ميشوند.
براي مثال، زن 48 سالهاي كه يك دختر 23 ساله دارد ميگويد همسرم همه روز، بيرون از خانه است و زماني هم كه در خانه است، زياد صحبت نميكند، و اگر كوچكترين اشتباهي از دخترم سرزند، مرا مقصر ميداند. من احساس بدي نسبت به ازدواج و زندگيام دارم. نميتوانم عصبانيت خود را كنترل كنم.
روانشناسان و متخصصان روان درماني بر اين باورند كه عصبانيت يك عكسالعمل طبيعي به اين نوع شرايط است. چرا كه به نظر ميرسد وضعيت زندگي اين خانم، راكد، بيثمر و بدون شور و عشق زندگي است؛ به گونهاي كه عصبانيت و احساس منفي را در او برميانگيزد.
اما آيا امكان مطالعه كردن يا به دست آوردن شغل با معنايي كه به زندگي اين خانم مفهوم مثبتي ببخشد وجود ندارد؟ افرادي هستند كه گرچه شغل و حرفه پرمنفعتي را دنبال نميكنند اما براي معنابخشي به زندگي خود و ايجاد احساس خوب، حتي اگر شده دو روز در هفته در سازمانهاي خيريه براي كمك به ديگران كار ميكنند.
زيرا اين نوع فعاليتها نه تنها باعث ميشود فرد با مردم در تماس باشد بلكه احساس مفيد بودن را در آنها برميانگيزد.
بيترديد، افراد بويژه زنان در سن يائسگي، گاهي براي كمك به خودشان نياز به مصرف دارو دارند. اما صرفا مصرف دارو، بهترين راهحل براي تغيير موقعيت زندگيشان محسوب نميشود.
در واقع اين روش، تنها آسانترين راه است و تغييرات و تحولات اساسي را با معنا دار كردن زندگي ميتوان ايجاد كرد.
*با استفاده از مقالات web4health همشهري آنلاين- معصومه كيهاني
میخواهید بدانید چرا اینقدر تاکید می شود که چایتان را بدون قند یا شکر بنوشید؟
به فهرستی از اثرات ناخوشایند این دو ماده مضر بر سلامت نگاهی بیندازید،
دلایل علمی زیادی وجود دارد که اثرات مضر قند و شکر را بر سلامت انسان نشان میدهد. بسیاری از این شواهد علمی، اثبات شده هستند و تردیدی درباره آنها وجود ندارد. بسیاری دیگر هم شواهد قدرتمندی به حساب میآیند...
میخواهید بدانید چرا اینقدر تاکید می شود که چایتان را بدون قند یا شکر بنوشید؟ به فهرستی از اثرات ناخوشایند این دو ماده مضر بر سلامت نگاهی بیندازید،
قند و شکر:
1 - دستگاه ایمنی بدن را تضعیف میکنند.
2- دفاع بدن در مقابل عفونتها را کاهش میدهند.
3- خطر بیماری قلبی را افزایش میدهند.
4- تریگلیسیرید خون را بالا میبرند.
5- کلسترول بد خون (ldl) و کل کلسترول را افزایش میدهند.
6- کلسترول خوب خون (hdl) را پایین میآورند.
7- در جذب کلسیم و منیزیم ایجاد تداخل میکنند.
8- در ایجاد استئوپروز (پوکی استخوان) نقش دارند.
9 -در ابتلا به دیابت موثرند.
10- قندخون ناشتا را بالا میبرند.
11- باعث ابتلا به چاقی میشوند.
12- دندانها را میپوسانند.
13- بیماریهای لثه را بدتر میکنند.
14- معده را اسیدی میکنند.
15- خطر بیماریهای التهابی روده را میافزایند.
16- با کمبود مس در بدن ارتباط دارند.
17- چسبندگی پلاکتهای خون به یکدیگر را بالا میبرند.
18- با ابتلا به فشارخون ارتباط جدی دارند.
19- بر کار کلیهها تاثیر نامطلوب میگذارند.
20- از علل ایجاد آلرژی غذایی هستند.
21- ایجاد رادیکالهای آزاد را در خون سرعت میبخشند.
22- میزان چربی کبد را میافزایند.
23- باعث باقیماندن مایعات اضافه (توسط کلیهها) در بدن میشوند.
24- با حالاتی مثل افسردگی، سردرد (میگرنی)، اضطراب، اختلال تمرکز و فعالیت بیش از حد، خصوصا در کودکان ارتباط دارند و مقدار آدرنالین خون کودکان (مرتبط با اضطراب) را بالا میبرند.
25- حملات افت قندخون را موجب میشوند.
26- غذای اصلی سلولهای سرطانی در بدن هستند.
و به این فهرست، موارد بسیار زیاد دیگری هم اضافه شده است که ذکر آنها در این فضای اندک مقدور نیست.
هر کدام از این یافتهها، حاصل سالها تحقیقات پزشکی گوناگونی است که قرار است نتیجه آنها، باعث تغییر رفتار هر کدام از ما در حفظ سلامتمان شود.حذف کردن قند و شکر از کنار چای، قدم کوچکی نیست...
حرکتی بزرگ و رفتاری حاکی از شخصیت است که دستاورد تمام این پژوهشها را به بار مینشاند.
موافق نیستید؟
آمارها نشان میدهد که سرانه مصرف قند و شکر در کشور ما نسبت به وضعیت جهانیاش بسیار بالاست به طوری که برآورد میشود هر ایرانی به طور متوسط سالانه مقدار 29 تا 30 کیلوگرم قند و شکر مصرف میکند که از میانگین جهانی که حدود 19 تا 20 کیلوگرم است، به مراتب بیشتر میباشد.
میزان مطلوب مصرف قند و شکر طبق مطالعات سازمان جهانی بهداشت، حداقل باید به کمتر از 15 کیلوگرم در سال (42 گرم در روز در کل مواد غذایی مصرفی) برسد تا قند و شکر، حداکثر 10 درصد از کل انرژی دریافتی فرد را تامین نماید و به علاوه، خطر بیماریهای دندان را به پایینترین حد برساند.
هر حبه قند، حدودا 4 تا 5 گرم وزن دارد. اگر هر ایرانی به طور متوسط روزی 3 استکان چای بدون وقفه در تمام ایام سال بنوشد و هر کدام را با 2 حبه قند میل کند، فقط و فقط حذف کردن این حبه قندها از کنار چای، باعث تقریبا 11 کیلوگرم کاهش مصرف سرانه قند در سال میشود و مصرف سرانه هر ایرانی را به راحتی به میانگین جهانی میرساند.
نوشیدن چای تلخ و بدون استفاده از قند یا شکر، فرهنگی است که سالهاست در کشورهای پیشرفته جا افتاده و ترویج میشود.
طبیعی است که ما ایرانیها که دوست داریم کاممان شیرین باشد، هنوز عادت نکردهایم که تلخی چای را تحمل کنیم. اما واقعیت این است که نوشیدن چای تلخ، شروع کردنش به مراتب سختتر از ادامه دادنش جلوه میکند و اگر دو سه روز اول را تحمل کنیم، روزهای بعد نوشیدن آن به مراتب راحتتر میشود.
خب! با توجه به این توضیحات، فکر نمیکنید از همین امروز باید شروع کرد؟
بر خلاف تصوراتی که تا کنون رواج داشت، محقیقن هلندی به این نتیجه رسیدهاند که اینترنت تاثیرات مثبتی بر روابط اجتماعی نوجوانان میگذارد و همچنین باعث افزایش تواناییهای فکری آنان میشود.
بر خلاف تصوراتی که تا کنون رواج داشت، محقیقن هلندی به این نتیجه رسیدهاند که اینترنت تاثیرات مثبتی بر روابط اجتماعی نوجوانان میگذارد و همچنین باعث افزایش تواناییهای فکری آنان میشود.
سالهای طولانی تصور غالب این بود که نوجوانانی که ساعات زیادی را در اینترنت میگذرانند، تنها میشوند و وقتشان را به هدر میدهند؛ وقتی را که میتوانستند صرف روابط شخصی و یا آموختن بکنند. در سالهای اخیر ولی محققین به نتایج دیگری رسیدهاند و به اثرات مثبت اینترنت پی بردهاند. پاتی فالکنبورگ و یوخن پتر از دانشگاه آمستردام در کاری تحقیقی به این تغییر دید در ۱۵ سال اخیر پرداختهاند. نشریه آلمانی زبان "روانشناسی امروز" خلاصه نتایج تحقیق آنان را منتشر کرده است.
تحقیقاتی که در دهه ۹۰ انجام گرفته بود، نشان میداد که استفاده زیاد از اینترنت تاثیرات منفی بر روابط اجتماعی نوجوانان دارد. ولی محققین در تحقیقات جدیدتر به این نتیجه رسیدهاند که اینترنت روابط اجتماعی نوجوانان را تحکیم میبخشد و به همین دلیل باعث احساس رضایت بیشتر در آنان میشود.
اینترنت، ابزاری برای تحکیم دوستیها
ولی چگونه میتوان این تناقضی را که در تحقیقات دهه نود و تحقیقات جدیدتر وجود دارد، توضیح داد؟ فالکنبورگ و پتر میگویند که دنیای سایبری امروز با شرایط موجود در دهه ۹۰ قابل مقایسه نیست. کسانی که قبلا به اینترنت دسترسی داشتند، در اقلیت بودند. نوجوانانی که از اینترنت استفاده میکردند، گروه کوچکی در جامعه بودند و از طریق اینترنت بیشتر با غریبهها ارتباط داشتند. در صورتی که امروز اکثر مردم به اینترنت دسترسی دارند و اکثر نوجوانان از مسنجر و شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، تویتر و مایاسپیس استفاده میکنند. این باعث شده که بر خلاف گذشته، نوجوانان از طریق این خدمات اینترنتی بیشتر با دوستان خود ارتباط داشته باشند تا با غریبهها.
از آنجا که نوجوانان، و به ویژه پسران، برایشان راحتتر است که در اینترنت از آرزوها، احساسات و مسائلشان حرف بزنند، اینترنت به آنان کمک میکند تا دوستیهایشان را عمیقتر کنند. امکانات گسترده اینترنت برای یادگیری
بنیاد آمریکایی مک آرتور نیز در تحقیق گستردهای به نتایج مشابهی رسیده است. در این تحقیق به مدت ۳ سال ۲۸ محقق فعالیتهای اینترنتی ۸۰۰ نوجوان را زیر نظر داشتند. محققین بنیاد مک آرتور در این تحقیق، که یکی از گستردهترین تحقیقاتی است که تاکنون در آمریکا انجام گرفته، به این نتیجه رسیدهاند که نوجوانان در اینترنت تواناییهای مهمی را در زمینههای اجتماعی، تکنیکی و فکری کسب میکنند.
اکثر نوجوانان علاقه زیادی به یادگیری از همسن و سالانشان از طریق اینترنت دارند. جستجوی مستقلانهی اطلاعات در اینترنت تفاوتهای بنیادی با یادگیری در مدارس دارد. برخی نوجوانان از طریق اینترنت اطلاعاتی عمیق در موضوعات مختلف به دست میآورند: برخی بطور خودآموز زبانهای خارجی یاد میگیرند، برخی میآموزند چگونه دست به قلم ببرند و برخی دیگر به دنبال کسب اطلاعات در زمینه ستارهشناسی هستند. تاثیرات منفی اینترنت
محققین ولی بر تاثیرات منفی اینترنت نیز تاکید دارند. فالکنبورگ و پتر به پدیدههایی چون فحاشی و ترور روانی در اینترنت اشاره میکنند. در تحقیق بنیاد مک آرتور به مشکلاتی اشاره شده که در رابطه با هویت اینترنتی افراد وجود دارد و همچنین بر این نکته انگشت گذاشته شده است که همه نوجوانان از امکانات اطلاعاتی و آموزشی اینترنت درست استفاده نمیکنند
گرچه این نیازها برای همهی انسانها ضروریست، اما اولویتبندی آنها در افراد متفاوت است.
«ویلیام گالاسر»، روانپزشک آمریکایی اعتقاد دارد انسانها پنجدسته نیاز اساسی دارند:
- نیازهای حیاتی مانند غذا، خواب کافی، نیاز جنسی و نیاز به مسکنِ راحت و امن - نیاز به تفریح، بازی، اکتشاف و تنوع - نیاز به تعلقداشتن، رابطه، مهر و محبت و داد و ستد عاطفی - نیاز به قدرت، مالکیت و توانایی دخل و تصرف در دنیا - نیاز به آزادی، حق رأی و حق انتخاب
گرچه این نیازها برای همهی انسانها ضروریست، اما اولویتبندی آنها در افراد متفاوت است. برای نمونه ممکن است نیاز به تفریح و اکتشاف در فردی آنقدر بالا باشد که حاضر به داشتن خانه و اتومبیل شخصی نباشد اما شهرها و کشورهای مختلف را ببیند و آداب و رسوم و دیدنیهای دنیا را خود لمسکند، درصورتیکه در فردی دیگر، ممکن است کاملاً برعکس باشد و از نظر او، مسخره و مضحک بهنظر برسد که فردی اجارهنشین باشد اما پسانداز خود را صرف سفر به آفریقا نماید!
چنین فردی خواهد گفت: «آفریقا را در فیلمها هم میتوان دید، اما نمیتوان تمام عمر مستأجر بود!» درحالیکه نفر اول به او خواهد گفت: «چه تفاوتی دارد که سند خانهای که در آن زندگی میکنی، بهنام چه کسی باشد؟! مستأجربودن این حسن را دارد که خانهها، محلهها و همسایههای متنوعی را تجربه میکنی اما آفریقا را نمیتوان در صفحهی تلویزیون لمسکرد، بویید و چشید!»
از نظر شما کدامیک از این دو نفر، منطقیترند؟! بسته به اینکه شما به کدامیک از آنان شبیهتر باشید، به این سؤال جواب میدهید. در هر فرهنگی، برخی اولویتها غالباند و برای مردم آن جامعه، انتخاب آنها منطقیتر بهنظر میآید، درحالیکه ماجرا هیچ ارتباطی با «منطق» و «تفکر منطقی» ندارد. فرهنگ غالب در جامعهی امروز بشری موجب شده که نیاز به «قدرت، مالکیت و ثروت» آنقدر مهم شود که انسانها حاضر باشند «خودفروشی» کنند!
وقتی از «خودفروشی» صحبت میکنیم، بیشتر افراد به کسانی فکر میکنند که «تنفروشی» میکنند اما من وقتی از «خودفروشی» صحبت میکنم، منظور دیگری دارم. از نظرِ من، «خودفروشی» یعنی فردی حاضرباشید در ازای پول، تن به کاری بدهد که خودش آن را «غیراخلاقی» میداند. افراد زیادی حاضرند در ازای پول زیاد، تن به کارهایی بدهند که پیش از دریافت این پول، خودشان چنین کارهایی را غیراخلاقی میدانستهاند. آنان در توجیه چنین کاری میگویند: «مأمورم و معذور!» و استدلال میکنند که: «اگر من این کار را نکنم، دیگری آن را انجام خواهد داد، چه فرقی میکند؟! بههرحال این کار را کسی انجام خواهد داد، چرا پول آن به من نرسد؟!»
حدود یکسال پیش، فردی برای مشاوره به مطب من آمده بود. این فرد، تحصیلات بالایی داشت و در سیستمی کارمیکرد که اساساً به آن، بیاعتقاد بود و کارهای آن سیستم را اتلافِوقت و بودجه و انرژی میدانست، با این حال به آن کار ادامه میداد و دلیل کارش را این میدانست که اگر از آن سیستم استعفا بدهد، در جای دیگر، درآمد کمتری خواهد داشت. در تعریف من، این کار، «خودفروشی» است. درحالیکه در فرهنگ غالب جامعه، این فرد، یک فرد کاملاً منطقیست چون مالکیت، قدرت و ثروت، نمرهای بالاتر از آزادگی، وارستگی و داشتن حق انتخاب دارد.
وقتی در جامعهای چنین اتفاقی رُخدهد، نباید تعجبکنیم که هرروز شاهد رفتارهای غیراخلاقی مانند دروغ، ریاکاری، سهلانگاری، تقلب، کمکاری، دزدی، خشونت و... باشیم.
هر انتخابی در زندگی بهایی دارد؛ تا اولویتبندی خود را تغییر ندهیم، دنیایمان تغییر نخواهد کرد: «گندم از گندم بروید، جو ز جو!»
مجله شادکامی و موفقیت - دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
در كشور آلمان زن و شوهري زندگي مي كردند كه هيچ گاه صاحب فرزندي نمي شدند.
يك روز براي تفريح به اتفاق هم از شهر خارج شدند، به جنگل انبوه و سبز رسيدند. همينطور كه از جنگل و طبيعت آن لذت مي بردند ببر كوچكي نظر آنها را به خود جلب كرد. مرد معتقد بود: نبايد به آن بچه ببر نزديك شد. به نظر او ببر مادر جايي در همان حوالي فرزندش را زير نظر داشت. پس اگر احساس خطر مي كرد به هر دوي آنها حمله مي كرد و صدمه مي زد. اما زن انگار هيچ يك از جملات همسرش را نمي شنيد خيلي سريع به سمت ببر رفت و بچه ببر را زير پالتوي خود به آغوش كشيد دست همسرش را گرفت و گفت: عجله كن! ما بايد همين الآن سوار اتوموبيلمان شويم و از اينجا برويم.
آنها به آپارتمان خود باز گشتند و به اين ترتيب ببر كوچك عضوي از ا عضاي اين خانواده ي كوچك شد و آن دو با يك دنيا عشق و علاقه به ببر رسيدگي مي كردند. سالها از پي هم گذشت و ببر كوچك در سايه ي مراقبت و محبت هاي آن زن و شوهر حالا تبديل به ببر بالغي شده بود كه با آن خانواده بسيار مانوس بود.در گذر ايام مرد درگذشت و مدت زمان كوتاهي پس از اين اتفاق يك دعوتنامه كاري براي يك ماموريت شش ماهه در مجارستان به دست آن خانم رسيد. زن با همه دلبستگي بي اندازه اي كه به ببري داشت كه مانند فرزند خود با او مانوس شده بود ناچار شده بود شش ماه كشور را ترك كند و از دلبستگي اش دور شود. پس تصميم گرفت:
ببر را براي اين مدت به باغ وحش بسپارد. در اين مورد با مسوولان باغ وحش صحبت كرد و با تقبل كل هزينه هاي شش ماهه ببر را با يك دنيا دلتنگي به باغ وحش سپرد و كارتي از مسوولان باغ وحش دريافت كرد تا هر زمان كه مايل بود بدون ممانعت و بدون اخذ بليت به ديدار ببرش بيايد. دوري از ببر برايش بسيار دشوار بود. روزهاي آخر قبل از مسافرت مرتب به ديدار ببرش مي رفت و ساعت ها كنارش مي ماند و از دلتنگي اش با ببر حرف مي زد. سر انجام زمان سفر فرا رسيد و زن با يك دنيا غم دوري با ببرش وداع كرد.
بعد از شش ماه كه ماموريت به پايان رسيد، زن بي تاب و بي قرار به سرعت خودش را به باغ وحش رساند، در حالي كه از شوق ديدن ببرش فرياد مي زد: عزيزم ، عشق من، من بر گشتم اين شش ماه دلم برايت يك ذره شده بود چقدر دوريت سخت بود اما حالا من برگشتم و در حين ابراز اين جملات مهر آميز به سرعت در قفس را گشود: آغوش را باز كرد و ببر را با يك دنيا عشق و محبت و احساس در آغوش كشيد.
ناگهان صداي فريادهاي نگهبان قفس فضا را پر كرد: نه، بيا بيرون؛ بيا بيرون: اين ببر تو نيست. ببر تو بعد از اينكه كشور رو ترك كردي، بعد از شش روز از غصه دق كرد و مرد. اين يك ببر وحشي گرسنه است.
اما ديگر براي هر تذكري دير شده بود. ببر وحشي با همه عظمت و خوي درندگي، ميان آغوش پر محبت زن مثل يك بچه گربه رام و آرام بود. اگرچه ببر مفهوم كلمات مهر آميزي را كه زن به زبان آلماني ادا كرده بود نمي فهميد؛ اما محبت و عشق چيزي نبود كه براي دركش نياز به دانستن زبان و رسم و رسوم خاصي باشد. چرا كه عشق آنقدر عميق است كه در مرز كلمات محدود نشود و احساس آنقدر متعالي است كه از تفاوت نوع و جنس فرا رود.
ميگويند براي هديه كردن محبت يك دل ساده و صميمي كافي است. عشق يكي از زيباترين معجزه هاي خلقت است. محبت همان جادوي بي نظيري است كه روح تشنه و سر گردان بشر را سيراب مي كند. و لذتي در عشق ورزيدن هست كه در طلب آن نيست. در كورترين گره ها، تاريك ترين نقطه ها، مسدود ترين راه ها، عشق بي نظير ترين معجزه ي راه گشاست.مهم نيست دشوارترين مساله ي پيش روي تو چيست.
استفاده بدون منطق از دستگاههاي صوتي قابل حمل مانند آي پاد و ام پي تري پلير مي تواند باعث آسيب هاي دائمي به گوش افراد شود.
به گزارش شبکه تلويزيوني فاکس نيوز پزشکان در آمريکا مي گويند کاهش قدرت شنوايي افراد به يکي از مشکلات فزاينده در اين کشور تبديل شده است زيرا استفاده طولاني مدت از دستگاههاي صوتي قابل انتقال شخصي مانند آي پاد يا ام پي تري پلير مي تواند باعث کاهش قدرت شنوايي شود.
پزشکان به والدين توصيه مي کنند قدرت پخش صداي اين دستگاهها را در يک سوم قرار دهند تا از به خطر افتادن شنوايي فرزندان خود جلوگيري شود. همچنين در صورتي که صداي موسيقي که فرد با گوشي در حال گوش دادن است در محيط اطراف نيز قابل تشخيص باشد، اين بدين معني است که صداي موسيقي بسيار از حد مجاز بيشتر است و بايد کم شود.
قرار گرفتن طولاني مدت در معرض صداي هاي بلند براي گوش و شنوايي انسان خطرناک است و کودکان و نوجوانان در برابر اين خطر آسيب پذير ترند.
پژوهشگران ميگويند؛ انتخاب نوع غذا در هنگام شب روي كيفيت خواب شما تاثيرگذار است و ممكن است كاري كند كه به راحتي به خواب رويد يا باعث شويد كه نتوانيد تا صبح خواب خوبي داشته باشيد.
در اين مقاله كه در روزنامه يواس اي تو دي به چاپ رسيده محققان چند نوع خوردني را معرفي كردند كه در صورت مصرف آنها به هنگام شب ميتوانيد خواب آرام و راحتي داشته باشيد.
اين خوردنيها كه كمك ميكنند بهتر بخوابيد شامل ماهي آزاد، لوبيا، ماست و اسفناج هستند. ماهي آزاد يا سالمون حاوي چربيهاي سالمي است كه به اختصار «DHA» نام دارند و مقدار هورمون تنظيم كننده خواب موسوم به ملاتونين را افزايش ميدهد. دانه لوبيا و ديگر حبوبات منبع خوبي از ويتامينهاي ب شامل B6 , B12 و اسيد فوليك هستند كه تمام آنها به تنظيم دورههاي خواب بدن و توليد هورمون آرام بخش سروتونين كمك ميكنند. در واقع مطالعات نشان داده است كه افزايش ويتامينهاي B به رفع بيخوابي كمك ميكند.
ماست كم چرب هم منبع خوبي از كلسيم و منيزيم است كه هر دو مواد معدني در بهبود خواب مهم هستند و با هم كمك ميكنند كه فرد زودتر به خواب رفته و خواب عميق داشته باشد.
همچنين كمبود اين دو ماده معدني ميتواند موجب گرفتگي عضلات، افزايش استرس و خواب نامناسب شود. اسفناج هم از جمله سبزيجات برگ پهن و تيره است كه منبع غني آهن محسوب ميشود و ريزمغذي است كه از بدن در برابر موانع خواب مثل سندرم پاهاي خسته مراقبت ميكند.
چهار ساعت كار روزانه با رايانه، احتمال بروز دردهاي كمر و شانه را 10 برابر ميكند
محققان تاكيد كردند: كار طولاني مدت با رايانه كمر و شانهها را ضعيف ميكند.
پژوهشگران ميگويند؛ كساني كه ساعات طولاني طي روز با رايانه كار ميكنند، قرباني عارضه ضعف كمر و شانهها ميشوند.
پزشكان و متخصصان برجسته انستيتو سلامت آرتميس در هند ميگويند؛ كار زياد با رايانه احتمال بروز درد كمر و شانهها را در كاربران تا 10 برابر افزايش ميدهد.
اين پژوهشگران ارتوپدي ميگويند: دو سال قبل حدود 20 تا 30 نفر در ماه به دليل اين قبيل دردها به پزشك مراجعه ميكردند، در حالي كه اين رقم هم اكنون به 300 بيمار در ماه رسيده است. مهمتر اين كه اكثر اين بيماران متخصصان رايانه و يا افرادي هستند كه روزانه بيش از 3 تا 4 ساعت در مقابل رايانه مينشينند.
پژوهشگران خاطرنشان كردند: اين درد و ناراحتي از ضعف و درد در شانهها آغاز ميشود و به كمردردهاي شديد منجر ميشود. مطالعات پزشكي نيز اين نتايج را تاييد كرده است.
محققان ميگويند؛ اين مشكل رو به افزايش است و به همين علت توجه به سلامت و بهداشت شغلي براي افرادي كه مجبور هستند با رايانه كار كنند بايد به عنوان يك موضوع مهم در بهداشت عمومي در نظر گرفته شده و مورد بررسي قرار گيرد.
به
رسول خدا صلى الله علیه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پیغمبر
صلى الله علیه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور
حضرت - در حالى كه خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند.
پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند.
در تشییع جنازه او، پیغمبر صلى الله علیه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت
مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزدیكى قبر
سعد رسیدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند
سنگ و آجر و وسایل دیگر را بیاورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند
و خاك بر او ریختند و در آن خللى دیدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن
فرمودند:
- من مى دانم این قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد.
در این هنگام ، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت :
- سعد! بهشت بر تو گوارا باد!
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
- مادر سعد! ساكت باش ! با این جزم و یقین از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از این امر آزرده مى باشد.
آن گاه از قبرستان برگشتند.
مردم كه همراه پیغمبر صلى الله علیه و آله بودند، عرض كردند:
یا رسول الله ! كارهایى كه براى سعد انجام دادید نسبت به هیچ كس دیگرى
تاكنون انجام نداده بودید: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشییع
فرمودید.
رسول خدا فرمود:
ملائكه نیز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پیروى كردم .
عرض كردند:
گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتید!
حضرت فرمود:
چون دستم در دست جبرئیل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم !
عرض كردند:
- یا رسول الله صلى الله علیه و آله بر جنازه سعد نماز خواندید و با دست
مباركتان او را در قبر گذاشتید و قبرش را با دست خود درست كردید، باز مى
فرمایید سعد را فشار قبر گرفت ؟
حضرت فرمود:
- آرى ، سعد در خانه بداخلاق بود، فشار قبر به خاطر همین است !
بحارالانوار جلد 6 صفحه 220 و جلد 22 صفحه 107 و جلد 73 صفحه 298 با كمى تفاوت .
يک روانپزشک توصيه کرد: هرازگاهي بايد به روانپزشک سري بزنيم و حتي در کمال سلامت نيز خود را از نظر سلامت روان چک کنيم.
دکتر فيروزه جعفري
همانطور که هر فردي بايد گاهي سلامت دندانهاي خود را چک کند يا سالي يک بار خون خود را آزمايش نمايد، يک ويزيت روانپزشکي در سال يا دو سال يک بار نيز ميتواند براي مطمئن شدن از وضعيت سلامت روان بسيار کمک کننده باشد.
بيماريهاي روانپزشکي نيز نوعي از بيماريهاي جسمي هستند که به دنبال اختلال در قسمتي از بدن به وجود ميآيند،بايد بپذيريم که گاهي به روانپزشک سر بزنيم و حتي در کمال سلامت نيز خود را از نظر سلامت روان چک کنيم.
اگر فردي دچار يک اختلال روانپزشکي خاص مانند افسردگي است قطعا بايد به روانپزشک مراجعه کند، پيگير درمانهايش باشد و دوره درمانش را به طور کامل بگذراند.
در قرن جدید رسانههایی مانند اینترنت ،روزنامهها، تلویزیونها و سایر رسانههای دیداری انبوه اطلاعات را به سوی افراد پرتاب میکنند و افراد نیز به طور نا آگاهانه اطلاعات را به مغز روانه میکنند و مغز افراد نیز در برابر حجم انبوه اطلاعات ورودی قرار میگیرد اما به راستی مغز در برابر این همه اطلاعات ورودی چه باید کند؟
طبق نتایج تحقیق پژوهشگران هر روز بیش از یکصد هزار و پانصد واژه که معادل 23 حرف در ثانیه است به مغز راه پیدا میکند.
دانشمندان دانشگاه "سندیگو" کالیفرنیا پس از انجام تحقیقات ادعا کردهاند که ممکن است این انبوه اطلاعات ورودی به مغز و پردازش این اطلاعات زیاد برای مغز مضر و در نهایت سبب سقوط مغز شود.
توانایی پردازش اطلاعات در افراد مختلف یکسان نیست و در افراد متفاوت است و در نتیجه ممکن است در صورت عدم توانایی، مغز از پردازش اطلاعات عاجز و ناتوان باشد.
این بمباران اطلاعات و کلمات مغز را از تفکر عمیقتر بازداشته و اطلاعات در مغز را به صورت قطعه قطعه در میآیند که برای مغز افراد بسیار مضر و زیانآور است.
"ادوارد هالوول" از روانپزشکان معروف نیویورک در این مورد میگوید: "پیش از این هرگز در تاریخ بشری، مغز با این همه اطلاعات ورودی مواجه نبوده است و ما در حقیقت در نسلی هستیم که من آن را نسل "مکش اطلاعات" نام گذاشتهام، زیرا اطلاعات زیادی از طریق صفحه نمایش رایانه و بر روی صفحه تلفن همراه و صفحه تلویزیون در حال ورود به مغز هستند بدون آنکه فرصتی برای پردازش و تعمق بر روی این اطلاعات فراهم باشد."
خطر دیگر اینکه بعضی از افراد با غرقشدن در جریان اطلاعات، عملا امکان تماسهای اجتماعی از جمله تماس خود با افراد دیگر و در نتیجه محیط بیرونی را از دست میدهند.
این گزارش حاکی است که اطلاعاتی که به مغز ما وارد میشود معادل 34 گیگابایت اطلاعات است که به طور مثال یک لپتاپ در یک هفته توانایی پردازش این اطلاعات را به صورت شبانهروزی دارد.
ابن اطلاعات از منابعی چون ایمیل، پیامکهای متنی، اینترنت، نشریات و تلویزیون به مغز ما وارد میشوند و به طور مثال تخمین زده میشود کلمه "مصرف" در ایالات متحده از 4.500 تریلیون تکرار در سال 1980 به دو برابر افزایش و به 10.845 تریلیون تکرار در سال 2008 رسیده است و این فقط یک کلمه در میان انبوه مکالمات و اطلاعات روزانه است.
طبق این آمار اطلاعاتی که از منابعی چون تلویزیونها، رایانه و سایر منابع تصویری به مغز وارد میشود معادل 3.6 زتابایت معادل 3.6 میلیون گیگابایت است و نکته قابل توجه این است که افراد 60 درصد از اوقات روزانه خود را در برابر این گونه رسانهها میگذرانند.
"پروفسور کالین بلکمور" استاد علوم اعصاب در دانشگاه "آکسفورد" میگوید: در 20 سال گذشته حجم اطلاعات ورودی به مغز افزایش یافته و ما به دنبال راههایی برای افزایش قدرت پردازش مغز و اینکه از این انبوه اطلاعات چگونه استفاده کنیم، هستیم"
مدیربرنامه جهانی غذا اعلام کرد نخستین بار درتاریخ، شمار انسانهای گرسنه در جهان به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است
به گزارش واحد مرکزی خبر ژوزت شیران در بیانیهای که روزپنجشنبه 10دي منتشر شد، ضمن قدردانی از کشورهایی که در مبارزه با گرسنگی در جهان همکاری میکنند، تاکید کرد بیش از یک میلیارد نفر در سرتاسر جهان از گرسنگی رنج میبرند.
وی همچنین تاکید کرد میتوان با اقدامات بشر دوستانه در سطوح ملی، بینالمللی و منطقهای به یاری مردم گرسنه شتافت.
شیران در ادامه به کشته شدن چند تن از کارکنان برنامه جهانی غذا در سال دو هزار و نه اشاره و خاطرنشان کرد این نهاد بینالمللی در کمک به انسانهای آسیب دیده به راه خود ادامه خواهد داد.
بر اساس تحقیقات انجام شده استفاده از تنقلات مختلف ( البته به انتخاب افراد) رازهایی از شخصیت انها را نشان می دهد شما چه تنقلاتی را دوست دارید؟ 1-كیكهای كوچك خامه دار.. پیراشكی ها ٬ دونات٬ شیرین عسل ...
2- بستنی های مختلف خامه دار میوه ای
3 - انواع و اقسام شكلاتها
4- انواع شیرینی های شكلاتی و قهوه دار
5- انواع چیپس ها
________________________________________ بستنی های مختلف (خامه دار میوه ای . محققان بر این اعتقادنند كه بستنی غالباْ محبوب مدیران و رهبران ارشد سازمانهاست. شما یك مدیر و هدایت كننده واقعی هستید و هیچگاه از مبارزه عقب نشینی نمی كنید ٬ خواه این مبارزه آغاز یك كار تجاری برای خودتان باشد ٬ خواه سازماندهی یك موسسه خیریه و..... شما هیچگاه در انتظار تشویقها و كمكهای بیرونی نمی مانید. دید مثبت شما و مسولانه شما به زندگی ٬ به این معناست كه همیشه شخصی موفق حتی در صحنه های كوچك زندگی هستید و از این بابت به خود می بالید.
کسانی كه به این تنقلات علاقه دارند افرادی سنت گرا و دارای شخصیتی قوی و غیر قابل انكار هستند. شما می دانید چه می خواهید این خواست شما ممكن است غذا ـ كتاب یا حتی یك دوست باشد ولی در آن به هیچ وجه بدنبال تنقلات جدید یا غذاهای سبك امروزی و یا یك بلوز و دامن مد روز نیستند ! شما آنچه را دوست دارید انجام می دهید . شما هنوز خاطره ها و مزه غذاهای دوران كودكی خود را به یاد دارید . بنابراین اگر حتی دنیا سریعتر از اكنون نیز رو به تحول رود ایمان و عقیده تان تغییر نخواهد كرد . وشما به همان چیزی كه از ابتدا باور داشتند و واقعاْ برایتان حایز اهمیت بوده و هنوز پابرجایید.
________________________________________ انواع و اقسام شكلاتها بسیاری از مردم ٬شكلات را به عنوان اصلی ترین تنقلات خود انتخاب می كنند (شكلات دارای یك ماده شیمیائی بنام تیو برمین است كه احساسی سرشار از شادی ٬گرمی و شكوفایی می دهد) . محققان بر این باورند كه انتخاب اول شما اگرشكلات باشد همیشه بدنبال شادی غرور و یافتن فرصتهای نیكو هستید اگر بعد از یك روز خسته كننده به خانه یاید به جای خوابیدن و استراحت به دنبال باقی كار ها می روید به آخر هفته با نگاهی تازه و برنامه ای جدید می نگرید. شما می توانید شادی و نشاط را در خود ذخیره كنید كه در روزهای سخت از آن استفاده كنید شما با عشق و توان خود زندگی می كنید و در هر كجا باشید این لذت را برای خود به وجود می آورید واین نمونه یك فرد شاد و موفق است.
________________________________________ انواع شیرینی های شكلاتی و قهوه دار در زبان لاتین به این شیرینی كوكی می گویند. این شیرینی تجملی و گرانقیمت است اما طعمی عمیق و واقعی دارد كه می تواند نفس و جان را تازه كند . افرادی كه این تنقلات را می پسندند به سطح هر چیز با یك نگاه عمیق می نگرد و در واقع تصمیمهای بخردانه اتخاذ می كنند. و با این دید به قلب مسیله وارد شده آن را شكافته و اجزای مختلف آن را می بینند.
________________________________________ انواع چیپس ها افرادی كه به این تنقلات علاقه دارند دوست دارند در امتحانات بالاترین نمرات را بیاورند این افراد همیشه امتیازات را در صفاتی چون خستگی ناپذیری ٬متفكر بودن ٬ بهترین ایده را ارایه دادن و تغییر و تفسیر و..... می دانند. شما موافق تغیرات هستید و با طیب خاطر می پذیرید مثل تغییر شغل ٬دكوراسیون منزل و یا حتی كوتاه كردن مو و.....بدنبال آن تغییرات ذهنیتان است
1) به شوهرت افتخار کن ! 2) کــسي را با او مقايسه نکن ! 3) اقتدار و غرور او را نشکن ! 4) زيبايي او را در عقل او جستجو کن ! 5) قناعت پيشه باش ! 6) زيباييت را به رخ ديگران نکش ! 7) ناز کن اما متکبر نباش ! Cool دلبري و فريبايي و طنازي پيشه کن ! 9) احساسات زيبايت را با انديشه اي متين همراه کن ! 10) لجبازي نکن که از چشم شوهرت مي افتي ! 11) تمکين کن تا تاج سرش باشي !12) پناهگاه شوهرت باش تا فقط به تو پناهنده بشه ! 13) زيبايي با سادگي و بي آلايشي براي تو آرامش بخش تر خواهد بود ! 14) هوس بازي نکن ولي زيبا دوست باش ! 15) اگر آشپزي را خوب نمي دوني حتما ياد بگير ! 16) قبل از رانندگي سازندگي را بياموز ! 17) هيچگاه بدون آرايش مقابل شوهرت نشين ! 18) دهانت را مسواک وخوشبو کن ! 19) بدنت هيچ وقت بوي عرق نده ! 20) لباست بوي غذا ندهد ! 21) موقع آشپزي از پيش بند استفاده کن ! 22) قبل از شوهرت چشم بر هم نگذار و پيش از او بيدار شو ! 23) موي تو يکي از دو زيبايي توست ، ازش مراقبت کن ! 24) لبخند قشنگت را در هيچ شرايطي با اخم معاوضه نکن ! 25) توي رنج هات معناهاي زيبا پيدا کن ! 26) اگه شوهرت گفت : کــسي غير از من با تو ازدواج نمي کرد ! بگو : پس خيلي بايد از تو ممنون باشم ! 27) اگه بهت گفت : دوستت ندارم ! بهش بگو : عوضش من به تو افتخار مي کنم ! 28) اگه گفت :حوصله تو رو ندارم ! بهش بگو : منم غير از تو کــسي رو ندارم ! 29) اگه گفت : از خانواده ات خوشم نمياد ! بگو : عوضش من خانواده تو رو دوست دارم ! 30) اگه عصباني شد ! بگو : منو ببخش ! 31) گاهي براي مادرشوهرت هديه بخر! 32) در خواست هاتو با ناز و دلبري برآورده کن ! 33) زورگو نباش ! 34) سختي کار شوهرت را درک کن ! 35) او را در مردم داري کمک کن ! 36) وقتي وارد خونه مي شه , به پيشوازش برو ! دستشو بگير ! بِزار روي صورتت ! 37) هيچ وقت بهش نگو : تو بي عرضه اي ! 38) لباساشو براش اُتو کن که هر وقت خواست عوض کنه معطل نشه ! 39) وقتي غذا رو سر سفره مي ذاري به او بگو : نمي دونم خوشت مياد يا نه ؟! 40) لحظه به لحظه از خداوند کمک بگير !
آقاي عزيز !
1) به همسرت بگو : دوستت دارم ! 2) واژه « دوست داشتن » را فقط براي او هزينه كن !3) همسر تو كريستاله ! مواظب باش او را نشكني !4) كاري كن كه به تو ايمان بياره ! 5) تو بايد تكيه گاه خوبي براش باشي ! 6) از عشقت براي او هزينه كن ، نه فقط از ثروتت ! 7) زيبايي همسرت را ستايش كن ! Cool كارهايي كه از توانش بيرونه , به او واگذار نکن ! 9) او گل خوشبوي بهاري است ، پژمرده اش نكن ! 10) انتظار نداشته باش همسرت مثل تو باشه ! 11) با بحث و جدل او را خسته نكن ! 12) نسبت به همسرت هميشه وفادار باش! 13) اقتدار و صلابت را جايگزين خشونت كن ! 14) همدردي و همدلي او را آرام مي كنه ! 15) قبل از انتقاد ازش تعريف كن ! 16) سربسرش نگذار !17) اگه به او احترام بذاري , به زندگي اميدوار مي شه ! 18) اگه آزارش بِدي , از تو متنفر مي شه ! 19) از دست پختش تعريف كن ! 20) نيش او نوشه ، ناراحت نشو ! 21) دل او را نشکن ! 22) مسخره اش نکن ! 23) حسادت او را با تحقير برنيانگيز ! 24) انگشتان ظريف و صداي نازکش مي گويند : " با من ستيز مکن ! " 25) هر وقت بهت شک کرد ، با صداقت و مهرباني مطمئنش کن ! 26) اگه گفت : تو منو دوست نداري ! بلافاصله به او بگو : « به اندازه دنيا دوستت دارم ! » 27) اگه گفت : من بدبختم که با تو ازدواج کردم ! بگو : عوضش من خيلي خوشبختم که با تو ازدواج کردم ! 28) اگه گفت : دلم گرفته تو اين خونه ! بگو : در اولين فرصت روي دوشم سوارت مي کنم تو آسمونا مي گردونمت ! 29) اگه گفت : تو خيلي بدي ! بگو : عوضش تو خيلي خوبي ! 30) اگه ناز کرد ! نازشو به قيمت گرون بخر ! 31) اگه گريه کرد ، خيلي دسپاچه نشو ! فقط نوازشش کن !32) اگه گفت : از دست بچه ها خسته شدم ! بگو : بهت حق مي دم ! تو خيلي صبوري ! ازت متشکرم ! 33) اگه اخم کرد ! بهش بگو : اخم نکن , زشت مي شي ! 34) اگه باهات قهر کرد ! بگو : قهرت هم مثل مهرت قشنگه ! 35) اگه از مادر و خواهرت شکايت کرد ، فقط شنونده خوبي باش ! 36) اگه گفت : من خواستگاراي زيادي داشتم ! با لبخند بگو : پس من خيلي آدم خوش شانسي هستم که تو رو به چنگ آوردم 37) اگه گفت : تو زشتي ! بگو عوضش تو خوشگلي ! 38) اگه بازم گفت : زشتي ! بهش بگو : زيبايي مرد در عقل اونه ! 39) اگه گفت : طلاق مي خوام ! حتما به مشاور مراجعه کن ! 40) دلآرامي كه داري دل در او بند !
گاهي لازم است به جاي ساختن حصار بين آدمها پلي ميان آنها بسازيم
.
سالها دو برادر با هم در مزرعهاي که از پدرشان به ارث رسيده بود زندگي ميکردند. روزي آنان به خاطر يک سوءتفاهم کوچک با هم جروبحث کردند.
پس از چند هفته سکوت اختلاف آنان زياد شد و از هم جدا شدند. يک روز صبح در خانهي برادر بزرگتر به صدا درآمد.وقتي در را باز کرد مرد نجاري را ديد. نجار گفت:«من چند روزي است که به دنبال کار ميگردم. فکر کردم شايد شما کميخرده کاري در خانه و مزرعه داشته باشيد. آيا امکان دارد که کمکتان کنم؟» برادر بزرگ تر جواب داد:«بله،از قضا من يک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن.آن همسايه در حقيقت برادر کوچک تر من است.
او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و اين نهر آب بين مزرعه ي ما افتاد. او به طور حتم اين کار را به خاطر کينهاي که از من به دل دارد،انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:«در انبار مقداري چوب دارم، از تو ميخواهم تا بين مزرعه ي من و برادرم، حصار بکشي تا ديگر اورا نبينم.»
نجار پذيرفت و شروع کرد به اندازهگيري و اره کردن چوبها. برادر بزرگتر به نجار گفت:«من براي خريد به شهر ميروم، اگر وسيله اي نياز داري،برايت بخرم.» نجار در حالي که به شدت مشغول کار بود جواب داد:«نه چيزي لازم ندارم.»
هنگام غروب وقتي کشاورز به مزرعه برگشت چشمانش از تعجب گرد شد. حصاري در کار نبود. نجار به جاي حصار يک پل روي نهر ساخته بود. کشاورز با عصبانيت رو به نجار کرد و گفت:«مگر من به تو نگفته بودم برايم حصار بسازي؟» در همين لحظه برادر کوچکتر از راه رسيد و با ديدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داد.
از روي پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او براي کندن نهر معذرت خواست. وقتي برادر بزرگتر برگشت نجار را ديد که جعبه ابزارش را روي دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر ازاوخواست تا چندروزي مهمان او و برادرش باشد. نجار گفت:«دوست دارم بمانم ولي پلهاي زيادي هست که بايد آنها را بسازم.»
محققان معتقدند با وجود اینکه شگفتی های تکنولوژیکی زندگی را برای انسانها تسهیل کرده در عین حال باعث شده است در میان نسل جدید تعداد انسانهای افسرده نیز افزایش یابد.
بر اساس گفته های دنیل گلمن روانشناس، انسانهای امروز نسبت به نسل پیشین افسردگی شدید تری را تجربه می کنند که این افسردگی با پیشرفتهای تکنولوژیکی ارتباطی مستقیم دارد با ادامه نفوذ تلفنها، رایانه ها و اینترنت در زندگی انسان، وابستگی های متعددی از قبیل کنترل دائمی نامه های الکترونیکی و پیامهای اینترنتی، به روز کردن فیس بوک، مای اسپیس، و پروفایل LinkedIn برای انسان به وجود آمده است.
گلمن معتقد است انسانهای نسل امروز خوابگردهایی هستند که تکنولوژی تاثیر شگرفی بر روی سلامتی و خوشی آنها گذاشته است و انسانها باید هر چه زودتر از این سلطه تکنولوژیکی جلوگیری کنند.
با افزایش میزان قرارگیری انسان در برابر تشعشعات تبلیغاتی جوانان و کودکان به صورت فزاینده ای به خود می باورانند که برای داشتن احساس خوب باید مالکیت جدیدترین مدلهای ابزارهای الکترونیکی را به دست آورند مطالعات جدیدی که توسط محققان کالج ناکس در گالزبرگ صورت گرفته است نشان می دهد افرادی که ارزش زیادی را برای اهداف مادی خود قائل می شوند، نسبت به افرادی که چندان مادی گرا نیستند، بسیار غمگینتر خواهند بود.
مادی گرایی در عین حال با عزت نفس پایین تر، خود شیفتگی بالاتر، گرایش بیشتر برای مقایسه ناعادلانه خود و دیگران، همدلی کمتر و پیچیدگی های بیشتر در برقراری ارتباط با دیگران ارتباط دارد.
گفته می شود که وقت طلا است این اصطلاح استدلالی برای توجیه نیاز به کارآیی کامل و نیاز به استفاده از لپ تاپها و تلفنهای همراه هوشمند است تا به این شکل افراد بتوانند فاصله میان کار و منزل خود را از بین ببرند و نبود این فاصله می تواند به رابطه فرد با افراد مورد علاقه اش آسیبهای جدی وارد کند.
بر اساس گزارش نیوساینتیست، این رویدادها همچنین می تواند بینش آینده نگر انسان را از بین برده و باعث شود فرد تنها بر روی اهداف کنونی و حال تمرکز داشته باشد. جامعه مدرن تحت تاثیر این فشارها در معرض خطر تعویض استاندارد زندگی با کیفیت زندگی قرار خواهد گرفت.
گلمن استقلال، روحیه رقابت طلبی، برقراری رابطه با اطراف و تفکر منتقدانه را راه حلهایی تاثیر گذار می داند تا به این شکل انسان بتواند رویکردی متعادل نسبت به تکنولوژی یافته و سلامت خود را بهبود بخشد.
آيا بين شما و دوستتان مشكلي پيش آمده؟ آيا فراموش نمودن رنجش هاي قديمي سخت است؟ كسي كه بتواند با اين قبيل مشكلات مبارزه كرده و از خطراز دست دادن يك دوست يا دوستان، به منظور بهبود روابط دوستانه استقبال كند، كسي است كه در برقراري و حفظ ارتباطات دوستانه موفق است.
ارتباطات دوستانه و روابط بي شائبه و بي غل و غش انساني، موهبتي است خداداد كه اين روزها به دليل گرفتاري هاي خاص و مشغله فراوان، به نظر مي رسد كم رنگ و گسسته تر شده است. دوستي تعريف مي كرد: سالها پيش به منظور ادامه تحصيل به يكي از كشورهاي اروپايي رفتم. محل اقامت من در نزديكي دانشگاه بود و در آن خانه به جز من 5 دختر دانشجوي ديگر زندگي مي كردند. براي من كه يك ايراني ام رفتار خشك آنها قابل تحمل نبود. تصميم گرفتم كه ارتباط دوستانه قوي اي بين جمع به وجود آورم. ابتدا يك به يك دوستانم را به شام دعوت كردم و پس از چندي به بهانه نزديك شدن سال نو مسيحي همه را به شام دعوت كردم. سر شام ، همه از غذاي اصيل ايراني تعريف مي كردند و من ابراز تمايل كردم كه در صورت موافقت آنان، اين مهماني كوچك را ماهي يك بار برقرار كنيم. چندي نگذشت كه ما برنامه خود را به نحوي تنظيم كرديم كه بتوانيم شام را با يكديگر بخوريم. در پايان سال تحصيلي جمع 6 نفره ما به حدي صميمي شده بود كه تصميم گرفتيم سال تحصيلي بعد را هم در همين خانه بمانيم. اكنون پس از گذشت 25 سال هنوز از طريق نامه، تلفن و پست الكترونيك باهم در تماسيم. در حال حاضر، هلن و ماريا كه ايرلندي الاصل بودند، به ايرلند بازگشته اند ، تريسا كه اسكاتلندي بود، در استراليا ساكن است و جانت و ملاني هم ساكن انگلستان هستند و ما كماكان ارتباط خود را حفظ كرده ايم. من عقيده دارم، زماني كه انسانها، با مليت هاي مختلف و تربيت و آداب و رسوم متفاوت توانسته اند ارتباط دوستانه خود را گرم و صميمانه حفظ كنند، چرا نتوانند با هم وطن و هم زبان خود ارتباط صميمانه داشته باشند. هر بار مسئله اي باعث شد كه كدورتي پيش آيد، فكر كنيد كه بهار نزديك است و ما بايد خانه تكاني كنيم و همان گونه كه براي استقبال از سال نو، خانه و سراي خود را از گرد و غبار پاك مي كنيم، سراي دلمان را نيز از غبار كدورت ها پاك كنيم و اجازه ندهيم لذت هم صحبتي و دوستي با يك دوست را به خاطر كدورت جزيي، از دست بدهيم. حضرت علي (ع) مي فرمايد:" دوست ( در حقيقت) دوست نيست مگر آن كه رعايت نمايد دوست خود را در سه وقت: در رنج و گرفتاري ( به جان و مال همراهي كند) و در نبودن او( از گفتن و شنيدن سخنان ناروا حفظش نمايد) و در وفات و بدرود زندگي ( به دعا و استغفار يادش كند) و در نكوهشِ به رنج انداختن دوست فرموده است: بدترين دوستان كسي است كه شخص براي او به رنج افتد و درباره از دست دادن دوست مي فرمايد:" هرگاه مؤمن دوست خود را به خشم آورد و يا شرمنده سازد، امكان جدايي با او را فراهم نموده است."
اين چند نكته را به خاطر بسپاريد:
1 - بعضي اوقات، تنها چيزي كه مي تواند كدورت پيش آمده را از بين ببرد، يك ملاقات است. به ديدار يكديگر برويد و درباره مشكل پيش آمده صحبت كنيد. اين مسئله باعث مي شود كه اين بار شما با ديد بازتري به مسئله نگاه كنيد، چه بسا دريابيد كه اين مشكل، در واقع چيزي جز يك سوء تفاهم كوچك نبوده است. 2 - به هنگام صحبت با دوست خود صداقت داشته باشيد و همه ي نظرات خود را به وضوح بيان كنيد و به دوست خود نيز اجازه دهيد كه عقايد و نظراتش را بيان كند. فكر نكنيد كه پس از مشكل پيش آمده، اين هم صحبتي ساده و آسان باشد. به هر حال، بعضي اوقات، فراموش كردن كدورت ها به زمان طولاني تري نياز دارد. 3 - سعي كنيد حس بخشش خطاي طرف مقابل و علاقه به دوست را در خود تقويت كنيد. با اين كار آمادگي پيدا مي كنيد كه اگر واقعاً خطا از جانب دوست شما باشد، او را ببخشيد و روابط دوستانه تان را بهبود بخشيد. 4 - اگر از ملاقات حضوري واهمه داريد و يا احساس شرم مي كنيد، ابتدا براي او يادداشتي بفرستيد. ذكر كنيد كه چقدر از شرايط پيش آمده و موجود متأسفيد و آرزو داريد او را دوباره ملاقات كنيد. براي استحكام دوستي چه مي شود كرد؟ بعضي اوقات، عليرغم توجه و تلاش، ارتباط دوستانه شما سست مي شود و حفظ آن، نياز به تلاشي دوباره دارد. به نكات زير توجه كنيد: 1 - مي توانيد نظرات خود را روي نوار ضبط كرده و براي دوستتان بفرستيد و يا اين كه از پست الكترونيك استفاده كنيد. 2 - اگر مدت هاست كه با يكديگر صحبت نكرده ايد، كتابي را انتخاب كرده و با هم بخوانيد . سپس در مورد آن به بحث و تبادل نظر بنشينيد. 3 - كتاب يا مجله اي را كه مورد علاقه دوستتان است، تهيه كنيد. روي آن بنويسيد كه به ياد او هستيد و آن را براي دوستتان پست كنيد و نشان دهيد كه به ياد او هستيد. 4 - نامه اي به دوستتان بنويسيد و از او بخواهيد با اضافه كردن مطالب مورد نظرش، آن را براي دوست مشتركتان پست كند و به همين ترتيب به دوست سوم و چهارم و در نهايت نامه به خود شما بر مي گردد، به اين طريق ، شما از نظرات دوستانتان مطلع شده و مي توانيد مطالب جديد را به همين طريق براي يكديگر ارسال كنيد. 5 - اگر احساس مي كنيد كه بايد با دوستي صحبت كنيد، بي معطلي اين كار را انجام دهيد. شايد او نيز در صدد تماس با شما بر آمده باشد. به اين طريق شايد از دوستي كه بيش از ده سال بي خبر مانده ايد، خبري بگيريد.
در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :
1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.
2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!
3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "
4- انسانیت مهم تر از مادیات است
اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.
5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !
رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.
6- درجه ی کمال و شخصیت
کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .
7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید.
انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!
8- "خنده" داروی هر "درد" است .
با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.
9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.
سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .
10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .
هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !
از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.
12- شکست را بپذیرید .
هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"
13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .
یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".
14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .
زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .
15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !! همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم. تفاوت مدرسه و زندگی :" در مدرسه درس می آموزید و بعد امتحان می دهید ولی در زندگی ابتدا امتحان خود را پس می دهید و از آن درس می گیرید!!
فکر نميکنم که شما با اين باور من مخالفتي داشته باشيد که هر انسان خردورز و متعادلي مايل است که از زندگي پرنشاطي برخوردار باشد و مهارتهاي شادمانه زيستن را بياموزد و به کار بندد.
حتي کساني که به دلايل گوناگون افسردگي و رنجوري را بيشتر از طراوات و شادابي تجربه ميکنند، مخالفتي با چنين اعتقادي ندارند. شايد گرفتار آمدن در دام غمها و چگونه رها شدن از آنها و برخورداري از يک زندگي سادهتر و پرنشاطتر، مشکل و گمشده انسانهاي زيادي باشد. مثبتانديشي، نيکبيني، انجام فرايض ديني و فعاليتهاي مذهبي و يادآوري خاطرههاي خوش زندگي از جمله عوامل موثر در شاد بودن در زندگي هستند.
در خصوص مثبتانديشي قبلا صحبت کردهايم اما در خصوص انجام فرايض و مناسک ديني و شرکت در فعاليتهاي مذهبي اين توضيح را بدهم که حضور در مراسم و برنامههاي مذهبي از جمله عوامل ايجاد نشاط و انبساط خاطر است. آميخته شدن شور و شعور عبادت و فعاليتهاي ديني لازمه پيدايش چنين نشاطي است.
در مورد مرور خاطرهها و رويدادهاي خوش زندگي بايد گفت که بدون ترديد زندگي هر يک از ما آميخته با خاطرههاي تلخ و شيريني است که در حافظه رويداديمان براي هميشه ذخيره ميشود. شکايت و گلهگزاريهاي تکرارشونده که رنجهاي گذشته را در زندگي خانواده تازه نگه ميدارد مايه کدورت هميشگي ميان همسران خواهد بود و فضاي صميمي و پرنشاط خانوادگي را دچار مشکل ميکند. خيرخواهي و داشتن افکار و احساسات خيرخواهانه نيز نشاطآور و شاديآفرين است. انسان به طور طبيعي و ذاتي از کمک به ديگران لذت ميبرد و نوعي احساس آرامش دروني را تجربه ميکند که براي او شاديبخش است. غير از جنبههاي روانشناسانه و اجتماعي اين موضوع، در آموزههاي ديني، اخلاقي و ادبي ما نيز به فراواني بر خيررساني و نيکي کردن به يکديگر حتي حيوانات تاکيد شده است. کساني که از آزار و رنجش ديگران به وجد و نشاط ميآيند، در واقع انسانهايي هستند که دچار بيماريهاي اخلاقي و ناهنجاريهاي رواني و تربيتي هستند وگرنه يک انسان سالم و متعادل از شادي ديگران شاد ميشود و از رنج و غم آنان همدلانه رنج ميبرد. در اين ميان واقعيتهاي علمي و تجربي نشان ميدهد که معمولا زنان به لحاظ ويژگيهاي عاطفي و شخصيتيشان در مقايسه با مردان از تمايلات و انگيزههاي خيرخواهانه و انساندوستانه بيشتري برخوردار هستند.
این روزها شادی و نشاط نوعی خرق اجماع شده است. هر چه قدر بیشتر به دنبال یافتن آن حرکت کنی، بیشتر دست نیافتنی به نظر می رسد. اما به راستی چرا این گونه است؟
آیا این درست است که به دنبال شادی اما در جاهای غلط هستیم؟ آیا شادی به این معناست که چه چیزی ، در چه زمانی و چه مقدار به دست آوریم؟ بعضی افراد معتقدند شادی چیزی شبیه عاشق شدن است، که البته شما نمی توانید امکان آن را میسر کنید.
اگر این گونه است، پس چگونه شاد شویم؟ در سال 2008 کنفرانسی در سان فرانسیسکو با حضور دانشمندان، روانشناسان ، پزشکان، هنرمندان، فلاسفه و... تشکیل شد که به بررسی این موضوع پرداختند. از نظر آنها مهم ترین عواملی که با غلبه بر آن می توان به این کیمیای خوشبختی دست یافت عبارتنداز: سد اول: پیچیدگی راه حل: سادگی افرادی که از همان اوان کودکی در دیرها و صومعه ها تحت آموزش قرار می گیرند، در مورد مزایای سادگی قطعا چیزهایی می دانند. فکر می کنید که چرا این افراد موی سر خود را از ته اصلاح می کنند؟ پاسخ ساده است. این کار زندگی آنها را ساده تر می کند. اگر انسانها بتوانند سادگی در زندگی را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژی حفظ کنند، مطمئنان نشاط و طراوت آن زمان را نیز خود به خود احیا خواهند نمود. چرا زمانی که یک خانواده می تواند با یک ماشین به امور زندگی خود رسیدگی کند به دنبال ماشین دوم است. زندگی مدرن امروزی انتخاب متنوع تری را برای افراد به ارمغان آورده است اما این انتخاب متحمل هزینه های هنگفتی است. ما اغلب کیفیت زندگی را با استانداردهای زندگی تلفیق می کنیم و بعد از مدتی این ارتباط ناپدید خواهد شد. زندگی ساده فضای بیشتری را برای شما ایجاد می کند ، ارامش خاطر بیشتری خواهید داشت و مسلما از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
سد دوم: گام های کمر شکن راه حل: اندکی مکث و تامل فرهنگی که شما را درگیر شبکه ای از زندگی پیچیده کرده است، مسلما لحظه به لحظه شما را تعقیب می کند و به تنش و تحرک وامی دارد و این روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالیکه لحظه ای تامل، سکوت، ارامش، عبادت و تزکیه نفس کافی است تا باتری خود را شارژ کنید و برای لحظه ای این همه تنش را از تن خود بزدایید. در طول روز ما کاملا جذب حواس خود هستیم و از توجه به روح خود غافل می مانیم. بنابر این نشستن در محلی ساکت و آرام کردن روح و تنفس عمیق لطف بزرگی است که به خود ارزانی خواهید کرد.
سد سوم: منفی نگری راه حل: مثبت اندیشی زندان کیفری افراد گناهکار اصلا قابل مقایسه با زندان درونی افراد معمولی نیست. زندان عصبانیت، زندان افسردگی، زندان غرور و زندان دستیابی های پی در پی. شیوه نگرش به زندگی چیزی است که می تواند برای شما یک زندان رها نشدنی ایجاد کند و یا آرامش و شادی را به شما ارزانی نماید. آنچه شما می بینید و تجربه می کنید نگرش شما را تحت تاثیر قرار می دهد. شما با جهان از طریق حواس و افکار خود ارتباط برقرار می کنید. اگر بتوانید احساس و تفکر خود را به گونه ای صحیح مدیریت کنید، جهان رانیز به گونه ای دیگر تجربه خواهید کرد. حق شناسی و سپاس، تزکیه نفس و ....از جمله عادتهایی است که می تواند نگرش شما را نسبت به جهان تغییر دهد. سد چهارم: ناامیدی و سرخوردگی راه حل: امیدواری مطمئنا امیدواری آسیب رسان نخواهد بود. اما چگونه امیدوار باقی بمانیم. داشتن هدف، برنامه و انگیزه برای رسیدن به موفقیت چیزهایی است که به همراه امیدواری می تواند جان بخش و محرک باشد. افرادی که موفق هستند، هیچ گاه خود را سرزنش نمی کنند. آنها تنها به حال می اندیشند. این افراد در مدرسه و ورزش نیز موفق تر هستند و کمتر دچار افسردگی و اضطراب می شوند، تحمل این افراد در مقابل درد بیشتر خواهد بود. اجازه دهید کمی رویایی باشید و در رویا فرو روید ، این می تواند منبعی برای کسب امیدواری بیشتر باشد.
سد پنجم: سرکوب کردن غم و غصه راه حل : واقعی احساس کنید. داشتن دیدگاه مثبت بدین معنا نیست که هرگز به خود اجازه ندهید که احساس غم و اندوه کنید. والدینی که تمام تلاششان این است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند، تاثیر برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضی اندوه ها سبب می شود که فرد با محیط سازگارتر شده و در زندگی به سمت جلو حرکت کند. شادی به معنای عدم غم و اندوه نیست. شادی ساختگی اصلا درست نیست. با سرکوب کردن ناراحتی، شما چیزهای بیشتری را سرکوب خواهید کرد. حتی احساس مثبت خود را و در نتیجه افسرده تر و مضطرب تر خواهید شد. با بیان ناراحتی روشی نیز برای کنترل آن بدست خواهید آورد.
سد ششم: گوشه گیری راه حل: گسترش ارتباطات گسترش شبکه ارتباطی چه ربطی به شادی دارد؟ مطمئنا بیشتر از آنچه درک می کنید موثر است. طبق مطالعه ای 20 ساله بر بیش از 4000 نفر ثابت شده است که نه تنها شادی شما تحت تاثیر دوستان شما است بلکه دوست دوستتان و حتی کسانی که تاکنون ندیده اید نیز در این زمینه موثر هستند و نقش ایفا می کنند. شادی درست مثل ویروسی است که به راحتی و به سرعت در بین شبکه افراد پخش و گسترده می شود. متاسفانه این روزها بیشتر افراد زمان طولانی را به گوشه گیری و اجتناب از برخورد در جوامع سیر می کنند. در نتیجه از این شادی مسری بری خواهند بود.! اینکه ارتباط خود را با دیگران محدود کنید و تنها به خود و مشکلات خود فکر کنید، بعد از مدتی تصور خواهید کرد که این مشکل تنها از آن شماست. در حالیکه این طور نیست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نیست . کافی است ارتباط خود را با مردم افزایش دهید تا متوجه شوید که آنها نیز چنین مشکلاتی را تجربه کرده اند و چه بسا در این ارتباط راه حل موثری نیز کشف کنید.
خيلي وقتها ما مهمانيهايمان را در وعده ناهار برگزار ميکنيم، با اين خيال که خوردن وعده غذايي سنگين و پرحجم در ظهر، ضرر کمتري به بدن ميرساند و بهتر از مصرف يک وعده سنگين و چرب در شام است؛ در حالي كه بايد گفت ضرر هر دو تقريبا يکسان است! بهتر است خيلي به اين فکر نباشيم که مصرف در کدام وعده بيضررتر است، يعني پرخوري در ناهار و شام هر دو به زيان مصرف كننده خواهد بود. ميپرسيد چهطور؟ بهتر است جواب اين سوال را در ادامه اين يادداشت مطالعه كنيد...
معمولا افرادي که در روزهاي تعطيل به مهماني ميروند، قصد ندارند که پس از مهماني فعاليت بدني خاصي داشته باشند. مهماني و غذا خوردن جزو لذايذ زندگيشان بوده و بنا نيست که محو شود. مهماني و غذا خوردن بخشي از يک مجموعه کلي است به نام شيوه زندگي. اگر فردي فعال است، ورزش ميکند، مراقب وزناش و غذايي که ميخورد، هست؛ هر روز 3 واحد ميوه و 2 واحد لبنيات مصرف ميکند و چربي اشباع کمي دريافت كرده، هر 6 ماه چکاپ کامل ميدهد، چه اشکالي دارد هر دو هفته يک بار هم به مهماني برود و از آن لذت ببرد؟
اما اگر فردي نمايه توده بدنياش (BMI) بالاي 35 دارد، ورزش نميکند، پشت رايانه مينشيند، ديسکاش بيرون زده و کمردرد دارد، کلسترول خوناش 250 است و زود به زود عصبي ميشود، روزي 25 نخ سيگار ميکشد و هر هفته هم به مهماني ميرود و کارش هم به شكلي است که هر روز مجبور ميشود يا پيتزا بخورد يا مرغ سوخاري؛ البته مساله کمي فرق دارد! زيرا شيوه زندگي است که تعيينکننده است؛ يعني اينكه وعده غذايي سنگين خوردن در ظهر يا شب به تنهايي اهميت ندارد؛ بلکه کل مجموعه، مهم بوده و نتيجهاي را به دنبال خواهد داشت و آن ابتلا به انواع بيماريهاي مزمن بر اثر داشتن عادات بد در سبك زندگي است.
آیا تا به حال به تماشای دریا نشستهاید؟ اگر آری، حتما متوجه شدهاید كه تمام آشفتگیها، برخوردها و امواج فقط در سطح است. در عمیقترین بخشهای دریا هم آشفتگی وجود ندارد؛ حتی موجی كوچك.وقتی در دریای وجودتان عمیق فرو روید و آرامش را به دست آورید، به نقطهای میرسید كه هیچ آشفتگی و ناآرامی هرگز در آن راه نداشته است. همانجا بایستید، هر تغییر و دگرگونی از آنجا میسر میشود.در آنجا خود استاد خویشتن هستید. اكنون هر آنچه غیر ضروری است میتواند دور انداخته شود، بدون هیچگونه درگیری و نزاع. با كمال تعجب میبینید كه تغیر كردهاید.
امروزه نقش مثبتاندیشی، داشتن افكار و امواج مثبت و دارا بودن عینك خوشبینی بر كسی پوشیده نیست. نتایج یك پژوهش نشان میدهد میانگین عمر افراد مثبتاندیش، 7 سال بیشتر از كسانی است كه از این ویژگی بیبهره هستند و با عینك تیره بدبینی به دنیا و امور آن مینگرند.
در زندگی شهرنشینی با توجه به استرسهای موجود در محیط پیرامون افراد، آلودگیهای صوتی و دیگر ناهنجاریهایی كه اثرات نامطلوب فراوانی به دستگاه روانی ما وارد میآورد؛ طبیعی است كه مقادیر فراوانی از انرژی ما از بین رفته و ما فاقد انرژی و توان لازم جهت مقابله با مسائل و كنار آمدن با مشغلههای زندگی روزمره میشویم.
بیتوجهیها و عدمآگاهی نسبت به ملزومات و مایحتاج دستگاه روانی ما را دچار مسائلی میكند كه بعضا ریشه و علت آنها را در بیرون از خود جستوجو میكنیم. خلق افسرده، حالات اضطرابی، پرخاشگری و بسیاری از بیماریهای روانتنی حاصل همین غفلت و بیتوجهی ما نسبت به خویشتن خویش است.
همواره مصایب و مشكلات حاد موجود در زندگی برهمزننده تعادل روانی ما نیستند؛ به عبارتی نرساندن سوخت لازم به دستگاه روانی هم میتواند علت بسیاری از كجخلقیها، اختلالات خواب، اختلالات جنسی و خلقی در ما باشد.
گاهی اوقات ما فراموش میكنیم كه ظرف درون خود را از آلودگیها بزداییم و یا به عبارتی دیگر از ورود آلودگیها به ظرف وجودی خویش جلوگیری كنیم؛ گویا از یاد میبریم كه ما فقط برای كار كردن و متحمل شدن استرسها و فرو خوردن خشم خویش در اثر مسائلی كه نمیتوانیم دخالت مستقیمی در جریان اجرایی آن داشته باشیم، به این دنیا نیامدهایم. رسالت ما درگیر شدن در تمام بازیهای زندگی و تلاش صرف جهت نباختن نیست.
جراحی روانی
ما معمولاً قبل از اینكه منزل را به سمت محل كار و یا رفتن به یك جلسه كاری و یا مهمانی ترك كنیم تداركات خاصی میبینیم از جمله اینكه ما خود را آراسته میكنیم ما با لباسهایی كه داخل منزل از آنها استفاده میكنیم و با همان وضعیت از منزل بیرون نمیرویم، بعید میدانم كسی این آراستگی را نكوهش كند، اما چگونه است كه ما برای رفتن به یك مهمانی ساده ساعتها وقت صرف میكنیم تا با وضعیت ظاهری مناسبی حضور به هم رسانیم ولی دقت و انرژی برای خویشتن خویش نداریم برای رفتن به یك كلاس آموزشی در زمینه مسائل ارتباطی – رفتاری و یا مراجعه به یك متخصص علوم رفتاری اعلام میكنیم كه فرصت نداریم یا پول نداریم!
بنابراین لزوم انجام جراحی روانی بیش از پیش نمایان میشود. آری ما در ابتدا نیازمند برداشتن بخشهای مسئلهدار ذهنمان هستیم، باید ابتدا برای افكار و باورهایمان فكری بیندیشیم چرا كه احساسات ما منتج از افكار ماست باید شروع به خارج كردن اضافات ذهنمان كنیم این خروج بهمراتب مهمتر از خروج چربیها از بدنمان است چرا كه اگر به زیبایی ذهن و روان برسیم و دستگاه روانی ما شرایط مناسبی داشته باشد چه بسا برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شویم و پذیرش مناسبی برای خویش داشته باشیم.
در اینجا میخواهم به اهمیت بیشتر بعد روانی اشاره كنم كه در واقع پیشنیاز بعد جسمانی است؛ احساس رضایت و دوست داشتن خود مستلزم انجام جراحیهای خاصی نیست همانطور كه احساس خوشبختی مستلزم رسیدن به یك وضعیت مطلوب اقتصادی – رفاهی نیست. خوشبختی یك وضعیت نیست بلكه احساسی خوشایند و درونی است و اگر ما بتوانیم در همین شرایطی كه هستیم به احساس خوشبختی و رضایت برسیم با رسیدن به اهداف و محقق شدن آرزوهایمان این احساس بیشتر و ماندگارتر از قبل خواهد بود.
در غیراین صورت هیچ تضمینی وجود ندارد كه ما با رسیدن به یك موقعیت اقتصادی مناسب یا قبولی در كنكور و غیره احساس خوشبختی و سعادتمندی كنیم وضعیت مالی مناسب به رفاه بیشتر و راحتی ما كمك میكند ولی بالقوه شادی و رضایت وارد زندگی ما نمیكند ما برای شاد بودن به ارتباط با آدمهای شاد، توجه به نیازهای كودك درون، دارا بودن عشق بدون قید و شرط به كل هستی و زدودن زنگارها از ظرف زیبای درون نیاز داریم.
آیا میتوانم بهتر از این باشم
ما در مسائلی كه برایمان روی میدهد نقش داریم این نقش برخی مواقع مستقیم و گاهی بهصورت غیرمستقیم است و چه زیباست هركدام از ما در رابطه با مسائلی كه برایمان ایجاد میشود نقش خود را بیابیم و از خود سؤال كنیم من در این موضوع یا این مشكل چه نقشی داشتم آیا میتوانم ایفای نقش بهتری داشته باشم؟
در روابط بین زوجین خیلی از مواقع یكی از آنها اقدام به اصلاح رفتارهای خود میكند این كار با كمك مشاور با مطالعه و امثالهم انجام میشود و تغییر شروع میشود این تغییر ابتدا در زمینه افكار سپس احساسات و در نهایت در رفتار صورت میپذیرد با گذشت زمان وقتی شریك زندگی و اطرافیان متوجه تغییرات خوب فرد میشوند رفتارهای آنها نیز معمولاً تحتتأثیر قرار میگیرد و تعامل مناسبتری برقرار میشود بنابراین بیاییم از خود شروع كنیم ما معمولاً بهدنبال تغییر دیگران هستیم و مشكل را آنها و رفتارشان میبینیم اگر این طرز فكر غالب باشد همواره باید تلاش كنیم و نقشه بكشیم كه چگونه دیگران را تغییر دهیم در حالی كه تغییر دادن خودمان بهمراتب راحتتر است اگر از تغییر خود شروع كنیم شاهد اتفاقات و رویدادهای جالبی در خود و پیرامون خود خواهیم بود.
تغییر معمولاً بار استرسی دارد تغییر محل كار، تغییر محل زندگی، تغییر شغل و تغییر رئیسمان در محل كار ما را كمی دچار اضطراب میكند؛ تغییرات درونی هم از این امر مستثنی نیست.
ما براساس بسیاری از عادات قهری و جبری خود زندگی میكنیم و برای ما آسودهتر است كه آنها دستنخورده باقی بمانند ما طبق عادات رفتاری خود در شرایط مشابه رفتارهای مشابهی انجام میدهیم بنابراین با شروع دستكاری این عادات كه زمینه تغییرات رفتاری ما را فراهم میكنند بعضاً با احساسات ناخوشایندی هم روبهرو میشویم بهعنوان مثال كسی كه همواره در اختلافات از موضع برنده – بازنده عمل میكند و میخواهد به هر قیمتی شده نبازد وقتی متوجه میشود كه برای حل اختلاف میتوان به گونهای دیگر نیز رفتار كرد و گاهی لازم است به خاطر دیگری مثلاً همسر، گذشت كرد و این به معنای باختن و بازنده بودن نیست ابتدا حالت خوشایندی نخواهد داشت او همواره با زور و فشار تلاش كرده موقعیت را به نفع خویش تغییر داده و به پایان ببرد و هماكنون باید جلوی این رفتار خود را بگیرد طبیعی است كه این كار راحت نخواهد بود ولی كافیست قدم اول برداشته شود و ما به لزوم تغییر پی ببریم و شروع كنیم با گذشت زمان و بررسی تعاملات و رفتارهای خود با دیگران و اثرات مطلوب ایجاد شده، این تغییر تقویت خواهد شد و مهر تاییدی خواهد بود كه نشان میدهد ما چقدر به تغییر كردن نیازمندیم.
نكته قابل توجه كه میتوان در اینجا بدان اشاره كرد این است كه اساس درمان بسیاری از رواندرمانگران و روانپزشكان معروف دنیا براساس همین تغییر است دكتر گلاسر درمان را تغییر در رفتار میداند؛ آدلر تغییر در انگیزش، راجرز تغییر در ادراك، الیس تغییر در باورها، بك تغییر در شناخت و پرز تغییر در نیازها و علایق را اساس درمان اشخاص میدانند.
اهمیت تغییر در اینجا بیش از پیش خود را نمایان میكند در بسیاری از مواقع تغییر سبك زنگی ما را از مبتلا شدن به بسیاری از بیماریها و مسائل روانشناختی مصون میدارد تصور كنید فردی كه مهارتهای حل مسئله، كنترل خشم، روابط بین فردی مؤثر و رفتار جراتمندانه را آموخته و آنها را به كار میبرد نسبت به كسی كه از این تواناییها برخوردار نیست در مقابله با مسائل زندگی و ناملایمات و یا در برقراری ارتباط مناسب با دیگران چقدر میتواند قدرتمندانه و موفقتر عمل كند.
همه چیز مهیاست برای یك شروع دیگر برای شروعی بهتر، ما نیازمند تغییرات وسیعی در همه ابعاد هستیم اما بیاییم این تغییرات را ابتدا از خود شروع كنیم ابتدا از درون نه از بیرون، تغییرات مناسب درونی شرایط را برای تغییرات بیرونی نیز مهیا میكند پس بیاییم گام اول را استوار برداریم و اعلام كنیم: غافل نخواهم بود و تغییر را شروع خواهم كرد.
فرد- محمود هندیپور http://www.newmind.mihanblog.com/
سرگرمیهای اجتماعی مثل ایروبیك و ورزش دسته جمعی برای سالمندان حیاتی به حساب میآید.اما فعاليتهايی اجتماعی با موتور محركه بدن چه میكند؟ ...
سرگرمیهای اجتماعی مثل ایروبیك و ورزش دسته جمعی برای سالمندان حیاتی به حساب میآید. دانشمندان دریافتهاند ورزش توام با موسیقی با بازیهایی مثل كارت بازی یا شطرنج و مار و پله سالمندان را شادابتر و سالمتر نگه میدارد. حتی بازیهای جمعی كه در فرهنگ ما فراوان یافت میشود و وقتی تلویزیون به میدان نیامده بود نقش مهمیدر سرگرمی و برقراری روابط اجتماعی و خانوادگی مردم داشت میتواند نقش حیاتی در حفظ جسمی و بهداشت روانی سالمند بازی كند.
شركت در بازیهای محلی جمعی سایر بازیهای پر تحرك... انواعی از این فعالیتها به شمار میروند. یك مطالعه جدید نشان میدهد كه افراد سالمند هرچه كمتر در فعالیتهای اجتماعی وقت صرف كنند، سریعتر موتور محركشان از كار میافتد. دكتر آرون باچمن یك متخصص مغز و اعصاب در مركز پزشكی دانشگاه راش در شیكاگو میگوید: <همه در 60 ، 70 و80 سالگی آهستهتر از 25سالگی راه میروند. مطالعه ما ارتباط بین فعالیتهای اجتماعی و كاركردهای حركتی را نشان میدهد و كهكشان كاملا جدیدی پیش روی ما میگشاید كه چنین فعالیتی چطور در سلامتی میتواند دخالت كند. شواهد زیادی نشان میدهد كه شركت در فعالیتهای ذهنی محرك و غالبا جمعی و ورزش ممكن است در مقابل انحطاط سنی و شناختی به ما كمك كند. پیش از سال 1995، یك عصب شناس به نام كارل كتمن، كه در مورد سالخوردگی و دمانس در دانشگاه كالیفرنیا در ایروین تحقیق میكند، مقالهای منتشر كرد در مورد اینكه طبیعت نشان میدهد تمرینهای جسمی پروتئینی تولید میكند تا نورونها از مرگ حفظ شوند و تشكیل ارتباطات عصبی جدید در مغز را تحریك میكند. مطالعات اخیر كتمن نشان داد در سگها و موشهای پیر غنی سازی محیط اجتماعی با بهبود در عملكرد مغز مرتبط است.
همچنین محققان دریافتند كه فعالیتهای اجتماعی، ممكن است اثر محافظتی مشابهی در افراد بهوجود آورد. یك مطالعه كه بر روی 2500 شخص 70 تا 79 ساله صورت گرفته است نشان میدهد كسانی كه توانستند ذهن خود را فعالتر نگه دارند همانهایی بودند كه درهفته یك بار یا بیشتر ورزش میكردند. آنها حداقل تا پایه نهم تحصیل كرده بودند و فعالیت اجتماعی داشتند.
اما فعالیتهای اجتماعی با موتور محركه بدن چه میكند؟ به گزارش سایت اطلاعرسانی خانواده در مطالعه 5 ساله بوچمن كه در مورد 906 سالمند، بهطور متوسط 80 ساله، در شمال شرقی ایلینویز صورت گرفت رشد فعالیتهای اجتماعی در گسترهای از كارهای بدنی، از جمله قدم زدن در یك خط مستقیم، ایستادن روی یك پا و روی پنچه، چرخش دایره كامل بدون افتادن و قرار دادن صفحات روی تابلوی اعلانات بررسی شد. در مهارت یك فعالیت اجتماعی مقیاس از 1 تا 5 در نظر گرفته شد كه تعداد دفعات فعالیت اجتماعی را نشان میداد. رتبه 1 نشانگر مشاركت در فعالیتهای مختلف اجتماعی، یك بار در سال، و 5 نشان دهنده فعالیتهای هر روز و یا تقریبا هر روز یك نقطه تفاوت در فعالیتهای اجتماعی مرتبط است با یك دوره 5 ساله كاركردهای پر تحرك. هرگاه آزمودنی یك نقطه در مقیاس فعالیتهای اجتماعی افت كند، فعالیتهای جسمی او 33 درصد طی یك سال كاهش مییابد. در یكی از شركتكنندگان در نمره آن نقطه طی یك سال واحد كاهش یافت كه به معنی افزایش 40 درصدی خطر مرگ و افزایش 65 درصدی دچار شدن به ناتوانی است. دكتر جو ورجیس اورولوژیست و متخصص طب سالمندی از دانشكده پزشكی آلبرت اینشتین در شهر نیویورك اعتقاد دارد: <این ایده كه كاركردهای شناختی و جسمی تابع هم هستند در سالهای اخیر بروز كرده است. این ایده افقهای جدیدی در مراقبتهای بهداشتی و پیشگیری گشوده است.» او در یكی از مقالات خود مطرح ساخته است كه تغییرات در الگوهای پیادهروی میتواند یك نشانه اولیه از دمانس یا زوال عقلی باشد. گرچه برای تثبیت شدن این عقیده هنوز باید تحقیقات بیشتری انجام شود كه بتوان گفت به طور دقیق فعالیتهای اجتماعی و ورزش در روند پیری چه اثری میگذارد، اما این احتمال وجود دارد كه كاهش در فعالیتهای اجتماعی از علائم انحطاط جسمی باشد. مردم بهطور طبیعی ممكن است فكر كنند كاهش تعامل اجتماعی آنها به خاطر از دست دادن مهارتهای تحركی است اما محققان اعتقاد دارند بی دلیل نیست كه سالمندان را به تحرك تشویق میكنند. تنها 10 درصد از افراد بالای 65 سال طبق توصیه حداقل 5/2 تا 5 ساعت در هفته ورزش میكنند. با توجه به اینكه سالمندان رفته رفته از جوانان و جمعهای آنان كنار گذاشته میشوند دعوت از آنان برای فعالیت بیشتر قدری سخت است. اگر شما تنها باشید كمتر احتمال دارد به دنبال توصیههای بهداشتی و روابط اجتماعی بروید.اگر شما با مادر بزرگ خود بیشتر ملاقات كنید و برای او یك سرگرمی منظم ایجاد كنید در سلامت ماندن و مستقل بودن به او كمك كردهاید.
يكي از بزرگترين نعمات براي بشر تندرستي و سلامتي است كه سلامتي از حقوق اصلي و تبعيض ناپذير هر انساني به شمار مي رود.
حسين ملك افضلي
سلامتي رفاه نيست بلكه ضرورت اساسي جهت تأمين آسايش و پيشرفت فرد و جامعه است و براي داشتن كشور و جامعه اي سالم بايد انسان و خانواده سالم را مدنظر قرار دهيم.
با توجه به اينكه نوجوانان كنوني، آينده سازان جامعه هستند دنياي آينده را اداره خواهند كرد، امروزه سلامت اين قشر از اهميت و حساسيتي بالا برخوردار است كه به عنوان موضوعي مستقل مطرح شده است.
اهميت فعاليت هاي فيزيكي و بدني در سلامت جوانان، شيوه هاي ارتباط در خانواده و اهميت آموزش هاي لازم درزمينه بلوغ جسمي و رواني و رفتارهاي پرخطر در جوانان و نوجوانان از محورهاي اصلي كنگره است.
40 درصد از جمعيت ايران را گروه هاي سني 30 سال به بالا تشكيل مي دهند كه اين گروه افرادي هستند كه در دهه 50 به دنيا آمده و وقتي به سن 35 تا 55 سالگي مي رسند با مشكلات قلبي، عروقي، مشكلات رواني، سرطان، دردهاي استخواني روبرو مي شوند.
امروزه نوع رژيم غذايي در جوانان و نوجوانان تغيير كرده است و زندگي شهرنشيني و استفاده از غذاهاي آماده موجب شده كه جوانان ما از تغذيه صحيحي برخوردار نباشند.
از این قبیل آدمها كم نیستند. آنهایی كه همه میدانند از خشم قرمز میشوند و از شدت عصبانیت چشم را میبندند و دهان را باز میكنند تا ناراحتیشان را سر عالم و آدم هوار كنند؛
آسیب شناسی دست به یقه شدن فقط یك تلنگر كافی است حتی یك اشاره تا او عصبانی شود و یقه فرد روبهرویش را بگیرد و داد و قال راه بیندازد. همه میگویند او مثل یك بشكه باروت است. میگویند كافی است یك حرف دو تا بشود و او جوش بیاورد. میگویند عصبانی كه میشود، خون جلوی چشمش را میگیرد و دیگر چیزی نمیفهمد. ولی خودش این حرفها را قبول ندارد فقط میگوید بیشتر آدمها لجش را درمیآورند. همانهایی كه زرنگی میكنند و جای پارك ماشینش را میگیرند، همانهایی كه در صف از او جلو میزنند و نادیدهاش میگیرند حتی بقال محل كه جنسش را گرانتر از همه میفروشد یا همسایهاش كه صدای ضبطش را بلند میكند.
سر حرفش كه باز میشود از همسرش هم گلایه میكند و میگوید بعضی وقتها راه رفتن او هم خونش را به جوش میآورد، میگوید بعضی اوقات اگر تنه كسی به تنهاش بخورد، فورا داغ میكند و صدایش را بلند میكند تا زود حقش را بگیرد. او اصلا عاشق دست به یقه شدن است، ولی خودش این را نمیداند. فقط میگوید بیشتر آدمها ناراحتش میكنند و چون حقش را نادیده میگیرند، او مجبور است جلویشان بایستد.
از این قبیل آدمها كم نیستند. آنهایی كه همه میدانند از خشم قرمز میشوند و از شدت عصبانیت چشم را میبندند و دهان را باز میكنند تا ناراحتیشان را سر عالم و آدم هوار كنند؛ ولی خودشان هیچ گاه قبول نمیكنند كه آدمهایی عصبانی هستند.
گردشی كوتاه در شهر خیلی خوب ثابت میكند بیشتر آنهایی كه حالا شهرنشین شدهاند و مجبورند عواقب زندگی در یك شهر شلوغ و پرهیاهو را تحمل كنند، با كمترین محركی دچار خشم شده و مقابل كسی كه او را به این حالت درآورده است، گارد میگیرند.
از نظر یك شخص عصبانی همیشه آدمهای دیگر مقصرند و كاری میكنند تا او تاب و تحمل از دست بدهد و موجودی پرخاشگر شود، البته شاید بخشی از این حرف درست باشد. شاید این آدمهای اطراف ما هستند كه با بیملاحظهگیهایشان دیگران را عصبانی میكنند و آنها را به خشم میآورند.
این هم حرف درستی است كه این روزها محیط سالم و امن روانی كمتر پیدا میشود و آدمی هر كجا كه باشد، بالاخره عاملی برای تحریكش یافت میشود، ولی هرچه هم كه این حرفها درست باشد، چارهای جز زندگی مسالمتآمیز با دیگران وجود ندارد؛ چراكه ما آدمها چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به زندگیمان در آرامترین حد ممكن ادامه دهیم.
عصبانیت، واكنشی طبیعی البته حرف زدن از مذموم بودن عصبانیت و این كه فرد عصبانی بالاخره یك روزی اطرافیانش را به ستوه میآورد، به این معنی نیست كه هیچ آدمی حق عصبانی شدن ندارد. چارلز اسپیلبرگر، روانشناسی كه متخصص مطالعه خشم است، میگوید: خشم حالتی عاطفی است كه شدتش از تحریك ملایم تا عصبانیت شدید تغییر میكند، یعنی او نیز قبول دارد كه خشم جزیی از ذات آدمهاست، چون به اعتقاد او، درجهای از عصبانیت برای زنده ماندن لازم است؛ هرچند این جمله نمیتواند توجیه خوبی برای هجوم آوردن ما به هر شخص یا شیئی باشد.
اما در این كه خشم با همه ضروری بودنش باید كنترل شود و مدیریتش به دست شخص بیفتد، شكی نیست؛ ولی به هر حال این كاری است كه از هر كسی ساخته نیست.
شهروز پرورش، روانشناس بالینی در این زمینه به آستانه تحمل افراد اشاره میكند و میگوید: ظرفیت هر فرد در برابر رویدادها، هیجانهای مثبت و منفی و استرسها با افراد دیگر متفاوت است. گاه ممكن است با شنیدن واژه آستانه تحمل، رویدادهای منفی و استرسها در ذهن ما تداعی شود در صورتی كه افراد زیادی هستند كه آستانه تحمل آنها در مقابل هیجانهای مثبت نیز تنظیم و تقویت شده است، مثلا وقتی گفته میشود فلانی ظرفیت محبت زیادی را ندارد.
ریشه اولیه آستانه تحمل در افراد ارثی است، ولی مانند سایر مولفهها و مهارتهای شخصی همچون اعتماد به نفس و... همیشه در حال نوسان است یعنی افرادی كه به مهارتهای كنترل و تقویت آستانه تحمل مسلط نیستند. به احتمال زیاد در برخورد با تنشها و مشكلات، واكنشهای سالمی را نشان نخواهند داد.
این در حالی است كه امكان دارد تا سنی خاص اختیار افراد دست خودشان نباشد و در نتیجه عوامل زیادی در تكوین شخصیتشان دخالت داشته باشند، ولی بعد از اینكه افراد به سن بلوغ فكر میرسند، موظفند مانند وضعیت فیزیولوژی، شرایط روانی شخصیتی خود را توسط متخصصان چكاب كنند و بهبود بخشند.
این روانشناس ادامه میدهد: یكی از مهارتهای زندگی كه به تعامل سالم میان انسانها منجر میشود، توان حل مساله است به طوری كه در مسیر بروز یك اختلاف بین دو نفر یا بیشتر باید 15 مرحله طی شود تا كار به آخرین مرحله یعنی درگیری برسد.
بهترین و سادهترین راه هنگام عصبانیت نفس كشیدن عمیق و پس از آن تكرار جملات آرامبخشی چون «سخت نگیر» استپرورش در ادامه تاكید میكند كه در شهرهای بزرگی چون تهران، كوچكترین اختلاف بسرعت تبدیل به خشم و درگیری میشود و درخصوص آن میگوید: در حال حاضر آستانه تحمل اجتماعی افراد بشدت ضعیف شده است و این سطح پایین آستانه تحمل عوارض و خطرات روانی اجتماعی و حتی جانی بسیار زیادی به دنبال خواهد داشت، به طوری كه افراد ممكن است گاه به خاطر یك مساله ساده
او درخصوص دلایل روانی اجتماعی ضعف آستانه تحمل میگوید: در روانشناسی اجتماعی، موضوعی به نام اضافه بار روانی وجود دارد. یعنی بعضیوقتها مجموع فشارها و استرسها در اجتماع بیشتر از آستانه تحمل افراد میشود. در این نوع جوامع مردم حوصله حرف زدن با همدیگر را ندارند.
پس دیگر انتظاری نیست كه آنها به سمت حل مسائل و مشكلات خود همراه با احترام و حفظ عزت انسانی بروند و بدیهی است كه در چنین جوامعی جمعیت و زندانها بالا و حجم پروندههای قضایی نیز بسیار زیاد است.
او با ارائه توضیحات بیشتر میگوید: تحقیقات روانشناسان در چند سال گذشته نشان داده كه سهم نابسامانیهای روانی در تهران حدود 30 درصد كل جمعیت كشور است. به طوری كه فرسودگی عصبی روانی در تهران درصدر مسائل روانی قرار دارد. فرسودگی روانی یا خستگی عصبی به این معناست كه افراد از انرژی روانیشان بدون اینكه تقویتی صورت پذیرد به صورت مكرر استفاده میكنند و همانند باتری ضعیف شدهای كه شارژ نمیشود، كارایی كامل خود را از دست میدهند.
راهحلهای كاهش عصبانیت ولی افراد هر چه قدر هم زود خشم باشند و آستانه تحملشان پایین باشد، باز هم میتوانند به درجاتی از خودكنترلی برسند.
برای این منظور راههای متفاوتی پیشنهاد شده ولی به نظر میرسد مثل همیشه گام نخست باور داشتن به تاثیر این راههاست. روانشناسان میگویند بهترین و سادهترین راه هنگام عصبانیت، نفس كشیدن عمیق و پس از آن تكرار جملات آرامبخشی چون «سخت نگیر» است.
با ماساژ دادن شقیقهها و خنك كردن بدن هم میتوان خشم را فرونشاند ولی به تاكید روانشناسان با تلاش برای سرگرم كردن خود چه با دیدن یك فیلم، چه با حرف زدن با دوستان یا حتی تلاش برای خندیدن میتوان خود را از شرایط ناخوشایند پس از بروز عصبانیت رها كرد.
البته در این میان راههای دیگری هم پیشنهاد میشود كه شاید كمی عجیب به نظر میرسد. مثلا میشود بالش یا كوسنی را برداشت و با مشت كوبیدن روی آن خشم خود را تخلیه كرد یا حتی درون آب فریاد كشید. تكنیك آیینه هم از آن راههای پیشنهاد شده است به این صورت كه میتوان جلوی آیینه ایستاد یا در خیال خود این كار را كرد. بعد هر چه دلمان خواست به كسی كه از دستش عصبانی شدهایم، بگوییم. گفته میشود تكنیك آب و آرامش هم خیلی موثر است. روشی كه در آن شیشه آبی را در یخچال میگذاریم و هر وقت كه عصبانی شدیم به سراغ آن آب میرویم و كمی از آن مینوشیم و به خود میگوییم «این آب به من آرامش میدهد.»
البته شاید تمام این روشها سودمند باشد، ولی به نظر میرسد بیشتر روشهای مقطعی هستند در حالی كه بالا بردن آستانه تحمل مهارتی است كه نیاز به در كنار هم قرار گرفتن بسیاری از عوامل دارد.
پرورش در این باره میگوید: برای بالا بردن آستانه تحمل دولتها و سازمانهای مربوطه باید افراد را از نظر سلامت روانی در وضعیت مصونیت قرار دهند. این در شرایطی است كه خانوادهها نیز باید با آگاهی و هشیاری مراقب بهداشت روانی خود باشند. در این میان خود فرد نیز موظف است با یادگیری مهارتهای لازم و بهكارگیری شیوههای مناسب، روان و شخصیت خود را سالم نگه دارد و با گام برداشتن در مسیر خودشكوفایی از زندگی و انسان بودن لذت ببرند.
آموخته ها، دانسته ها و تجربیات درمانی اينجانب بعنوان پزشک بدون مرز و متخصص پوست از جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران طی 2 سال اخیر در كشور های مختلف آفریقایی و آمریکایی مرا بر آن نمود تا تجربيات علمی و عملي كسب شده از بيماري آنفولانزاي خوكي را به همراه آخرين اطلاعات علمي از بزرگترين مركز مبارزه بيماري هاي واگيردار در جهان (C.D.C) يا ( Center for Disease Control and Prevention) و WHO را پس از ترجمه در اختيار هموطنان عزيز کشورم قرار دهم. همانا که حضرت علی (ع) میفرمایند: تجربه آن نیست که بتوان آنرا در راحت روزگار بدست آورد بلکه آن از پیش آمدها و جزر و مدهای روزگار بدست می آید. لذا آنانکه از تجارب خود میاموزند اینها خردمندانند و آنانکه از تجربیات دیگران می آموزند سعادتمندانند و آنانکه نه از تجربه خود و نه از تجربه دیگران می آموزند اینها از واماندگان روزگارند بنابراین ما پزشکان ایرانی بر اساس رسالت والای پزشکی باید چشمی بینا ، گوشی شنوا ، زبانی ناطق، فکری اندیشمند و وجودی مهربان و دلسوز برای ارتقاء سلامتی مردم عزیز کشورمان و همه دنیا باشیم و بر اساس این گفته سقراط بزرگ : که ایرانیان اولین کسانی در دنیا بودند که بیمارستان را برای سلامتی بیماران ساختند باید بدانیم آباد کردن کشور،مبارزه با فقر و ارتقاء سلامتی و بهداشت با سخن گفتن تنها و انتقاد امکان پذیر نیست بلکه باید کار کرد و کاری بس طولانی و مداوم و در هر لحظه و هر مکان و هر مقام باید به یاد میهن ،مملکت و مردم کشور عزیزمان باشیم. لذاآنچرا شما ملاحظه خواهید نمود اطلاعات جامع و کامل کاربردی از بیماری آنفولانزای خوکی میباشد که در چهار بخش ( تاریخچه، تشخیص، درمان ، پیشگری و واکسیناسیون) جمع آوری گردیده. مطالعه دقیق این مجموعه، شما را با تمام زوایای این بیماری بطور کامل آشنا می نماید و پیشنهاد میشود حتما به دیگران خواندن این مقاله را یادآوری نمایید. بخش اول) ویروس آنفولانزای خوکی را بیشتر بشناسیم:
1- ويروس H1N1 چيست؟ اين ويروس از آنفولانزاي تيپ A مي باشد كه اولين بار در سال 1918 ميلادي در آمريكا شناخته شد و پس از يك دوره طولاني در آوريل 2009 (سال جاري) مجدداً اين بيماري به نام Swine flu يا آنفولانزاي خوكي با شكل، قدرت و توانايي بیماریزایی متفاوت از گذشته در ايالات كاليفرنياي جنوبي از كشور آمريكا گزارش گرديد و پس از آن به سرعت كشورهاي مكزيك، كانادا و كشورهاي اروپايي نيز مواردي از ابتلا به اين بيماري را گزارش نمودند. اگر چه Swine flu آنفولانزاي خوكي نام گرفته، اما اين به آن معني نيست كه اين بيماري از خوك به انسان انتقال می یابد بلكه در آزمايشات بعمل آمده از اين ويروس مشخص شده كه تعدادی از ژن هاي آن شبيه به آنفولانزاي ويروسي مي باشد كه در خوك هاي شمال آمريكا يافته اند. در عين حال بدليل شباهت بروز اين آنفولانزا در خوك هاي اروپا و آسيا و مرغان و انسان ها، دانشمندان آنرا يك آنفولانزاي ويروسي چهارگانه نام نهاده اند. قدرت بيماري زايي اين ويروس 3 برابر ويروس آنفولانزاي معمولي بوده و بيشترين شيوع آن در فصول سرد سال مي باشد. انتقال آن از انسان به انسان مي باشد ( نه حيوان به انسان) معمولاً قسمت فوقاني سيستم تنفسي را درگير مي نمايد و تنها در 1 تا 2 درصد مي تواند منجر به مرگ شود كه دلايل آن ذكر خواهد شد.
2- آخرين وضعيت بيماري در جهان چگونه است؟ بنا بر گزارش WHO) ( سازمان بهداشت جهانی و CDC اين بيماري در مرحله پاندميك يعني همه گيري جهاني مي باشد و بيماري در فاز 6 مي باشد. اين بدان معني است كه جهان و تمام قاره ها در راه اين بيماري بوده یا مي باشند و اين بيماري همه كشورها را طي خواهد نمود و هيچ كشوري از اين بيماري در امان نخواهد بود. در حال حاضر 206 كشور جهان و تمام كشور های همسايه ايران مبتلا به این بیماری شده اند. آخرین آمار تا پایان آبانماه 88 اعلام میکند 526000 هزار نفر در دنیا به این بیماری مبتلا گشتند و 6770 نفر به علت این بیماری فوت نمودند. در همین ارتباط کشور آمریکا با 19000 مبتلا و 4800 مرگ و میر رتبه اول را به خود اختصاص داده است ¾) مرگ و میر ناشی از آنفولانزای خوکی در جهان).
3- آیا نتایجی از شیوع بیماری و مرگ و میر بر اساس گروههای سنی وجود دارد؟ بلی، بر اساس مطالعات انجام شده در کشور آمریکا بیشترین بیماران بستری شده در گروه سنی 5 تا 18 سال با آمار %26 درصد بوده و کمترین گروه بستری در گروه سنی 65 سال و بالاتر با آمار %7 درصد بوده و بیشترین میزان مرگ ومیر نزد گروه سنی 25 تا 49 سال با %32 و کمترین آن در گروه سنی 0 تا 4 سال با %3 بوده. که این آمار در کشورهای مختلف مطمئنا متفاوت خواهد بود.
4 - آخرین وضعیت بیماری در کشور ایران چگونه میباشد؟ در كشور ما اولین مورد ابتلاء از يك نوجوان 16 ساله ايراني الاصل مقيم آمريكا بوده كه در تیر ماه امسال گزارش گردید و تنها بر اساس نتایج مثبت آزمایشگاهی از بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی مشخص گردید تا پایان آبانماه 88 بیش از 3000 موردابتلاء با بیش از 100 مورد فوت ناشی از این بیماری در کشور مان گزارش گردید. که تنها در هفته اخیر (هفته آخر آبانماه) 42 مورد فوت گزارش گردیده و این زنگ خطر مهمی میباشد.
5- آیا میزان ابتلاء در کشورهای مختلف متفاوت میباشد؟ بلی همکنون می توان کشورها و قاره های پنج گانه را بر اساس تعداد موارد کشف شده از بیماری به 3 رنگ سفید (کمترین موارد بیماری) ، صورتی یا زرد و نهایتا کبود یا قرمز ( بیشترین میزان آلودگی) تقسیم بندی نمود. که بعضی کشورهای آفریقای مرکزی، پاکستان، افغانستان و... در محدوده سفید و کشورهای ایران و آسیای میانه در محدوده صورتی و کشورهای آمریکا، انگلیس، آفریقای جنوبی، مکزیک و... در محدوده قرمز می باشند.
6- آیا این ویروس قادر است تغییر شکل داده و نوع جدیدی را بوجود آورد؟ از نکات مهمی که موجب نگرانی میباشد جهش یا تغییر توان بیماری زایی این ویروس میباشد که میتواند بخودی خود یا در ترکیب با ویروس های دیگر سرماخوردگی فصلی حادث شود به طوریکه در روزهای اخیر نوعی جدید از این ویروس در کشور نروژ یافت گردید. بنا بر این اطلاع از این موضوع که ممکن است در منطقه ای این بیماری به طور ناگهانی با علائم جدید آشکار شود مورد اهمیت میباشد.
7- چگونه میتوانیم از آخرین اخبار و اطلاعات این بیماری مطلع باشیم؟ سایت ها و مرکز اطلاع رسانی وزارت بهداشت کشورمان از جمله مرکز مدیریت مبارزه با بیماریهای کشور و ادارات تابعه در مراکز استان و شبکه های بهداشتی شهرستانها معتبرترین منبع اطلاع رسانی داخلی میباشند. اگر چنانچه میخواهید از شرائط بیماری در جهان و سایر کشورها مطلع باشید مطمئن ترین آن مرکز Centers for Disease Control and prevention یا C.D.C H1N1flu میباشد که براحتی میتوانید از طریق اینترنت به ان دسترسی و از همه شرائط و زوایای این بیماری و جدیدترین یافته های ان به روز و حتی به ساعت مطلع باشید.و اگر در سمت راست و بالای صفحه اصلی این سایت آدرس الکترونیکی یا ایمیل خود را وارد نمایید تمام اطلاعات این بیماری به روز برای شما ارسال میشود. بخش دوم) نشانه ها ، علائم و راه انتقال بیماری:
8- نشانه و علامت بيماري انفولانزای خوکی چيست؟ علائم اين بيماري مشابه آنفولانزاي فصلي همانند تب، سرفه، گلودرد، آب ريزش بيني، كوفتگي و درد بدن، سر درد، لرز و خستگي و در موارد مشخص اسهال، تهوع و استفراغ مي باشد و در مواردي ممكن است اين بيماري ويروسي پيشرفت نموده و ايجاد عفونت هاي شديد ريوي، گوشي و سينوسي نمايد.
9- چه افرادي بيشتر در خطر معرض اين بيماري مي باشند؟ 4 گروه از مردم در گروه خطر مي باشند. خانم هاي حامله ، كودكان با سن كمتر از 5 سال، افراد با بيماري هاي مزمن و طولانی مدت مانند آسم، ديابت، برونشيت مزمن، بيماري هاي قلبي و ريوي،کلیوی، کبدی، افراد مسن 64 سال و بالاتر و كساني كه به عللي همانند جراحي وسيع، شیمي درماني مكانيزم دفاعي سيستم ايمني بدن آنان در شرايط مناسب نمي باشد. در عين حال وجود آنتي بادي ضد اين ويروس در بدن افراد ميانسال , جوان و سالم و حتي در يك سوم از افراد مسن بالاي 60 سال بدن آنها را در مقابل اين ويروس محافظت مي نمايد. بنابراين لازم است بدانيم بسياري از افراد در ابتلاي به اين بيماري نيازي به درمان ویژه به استثناء استراحت و اقامت 7 روزه در منزل و استفاده از داروهای معمولی جهت تسکین درد و علائم به اقدامی دیگر نیاز ندارند. زيرا مكانيزم دفاعي مناسب بدن ويروس را سركوب و نابود مي نمايد.
10- چگونه اين ويروس انتقال مي يابد؟ آخرين اطلاعات اظهار مي كند که انتقال اين بيماري از انسان به انسان از طريق سرفه، عطسه، تخليه ترشحات بيني و دهان مي باشد. كه ويروس مي تواند حداكثر تا فاصله 1.5 متري از طريق سرفه يا عطسه منتقل شود. اما راه ديگر انتقال تماس دست ها، با محيط آلوده به ويروس است. مانند دستگيره درب ها و يا وسايلي كه بطور عمومي و مشترك استفاده مي شود. دست تماس يافته با محيط آلوده به ويروس موجب انتقال آن از طريق دست آلوده شده به بيني و دهان و يا چشم مي شود.
11- دانستیم که ویروس از راه سرفه، عطسه و ترشحات بینی و دهان انتقال می یابد. آیا راه دیگری هم برای انتقال وجود دارد؟ بله براساس آخرین اطلاعات این ویروس می تواند از طریق صحبت کردن نیز انتقال یابد. زیرا ذرات ویروس از طریق تنفس بخصوص در زمان صحبت کردن که دم و بازدم با قدرت بیشتری هوای مجاری تنفسی را به خارج منتقل می نماید باعث انتقال بیماری به فرد مقابل شود. به همین منظور تأکید شده در هنگام صحبت کردن یا غذا خوردن بطور مستقیم مقابل همدیگر نباشید و اصطلاحا شطرنجی نشستن و یا ایستادن ضربدری در مقابل همدیگر را پیشنهاد نموده اند. این موجب می شود تا طرفین مخاطب و گفتگو، تماس مستقیم با هوای دم و بازدم ناشی از تنفس یکدیگر نداشته باشند.
12- آیا کسی می تواند مبتلا به این ویروس باشد ولی علامتی یا نشانی از بیماری نداشته باشد؟ در مواردی نادر ممکن است. بعبارتی توانایی سیستم ایمنی بدن فرد نقش مؤثری در بروز علائم جسمی و ظاهری دارد. و در این بین افراد را می توان به 3 گروه تقسیم نمود. دسته اوّل: کسانیکه به شدت علائم بیماری را بروز می دهند مانند اطفال، خانم های حامله، افراد مسن و اشخاص با بیماری زمینه ای ( بیماریهای ریوی، قلبی و دیابت). دسته دوّم: کسانیکه علائم خفیفی از عطسه، سرفه و کوفتگی بدن در حد سرماخوردگی مختصر دارند. یا ممکن است هرکدام از این علائم را به تنهایی داشته باشند. و دسته سوّم: کسانیکه که ممکن است هیچ علامتی جزء یک تب خفیف نداشته باشند.
13- گروه سوّم که هیچ علامتی جزء تب خفیف ندارند می توانند منبع انتقال بیماری باشند؟ به طور قطع بلی و اتفاقاً تأکید فراوان شده که این افراد بیشتر از گروه اوّل و دوّم می توانند باعث انتقال بیماری به دیگران شوند. زیرا به راحتی در اجتماع در رفت و آمد و کسب و کار می باشند و بدون آنکه خود و یا دیگران بدانند محیط و افراد دیگر را آلوده می نمایند. و به همین منظور به عنوان مثال وزارت بهداشت یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی برای این عده پیشنهاد نموده حتماً یک دماسنج یا ترمومتر که مخصوص تعیین درجه دمای بدن می باشد همراه خود داشته باشند و روزانه دمای بدن خود را کنترل نمایند. و در صورت مشاهده تب ملایم(حدود 38درجه) با پزشک معالج مشاوره و در صورت تایید مدت 7 روز با اقدامات درمانی در منزل ایزوله و اقامت نموده و از محاوره و رفت و آمد خودداری نمایند و لو اینکه هیچ کسالتی نداشته باشند. بنابراین بیماران با ظاهر سالم و باطن بیمار به مراتب خطرناکتر از بیماران به ظاهر و باطن بیمار می باشند.
14- چه علائمی در كودكان بسيار جدي است و باید به مراکز درمانی منتقل شوند؟ بيشتر مبتلايان به غير از 4 گروه در خطر(كودكان زير 5 سال، سالمندان بالاي 64 سال، خانم هاي باردار و افراد با بيماري زمينه اي) با استراحت در منزل و دوري در تماس با افراد و استفاده از داروهاي ضد ويروس به راحتي درمان مي شود. اما اگر علايم زير در كودكان بروز نمود حتماً نيازمند انتقال به بيمارستان مي باشند. -1تنفس سريع و غير عادي (نفس نفس زدن( -2 تغير رنگ پوست به آبي يا خاكستري بخصوص در لب ها -3 بي اشتهايي شديد -4 تهوع و استفراغ مقاوم و مداوم -5 عدم هوشياري، تشنج و بي توجهي به محيط -6 بي قراري و اضطراب شديد -7 تب بالا و سرفه مقاوم -8 اسهال به همراه علايم فوق
15- چه علائمی در بزرگسالان باید مورد توجه قرار گیرد؟ -1تنفس كوتاه كه به سختي انجام مي شود. -2احساس درد و فشار در قفسه سينه و شكم -3سرگيجه ناگهاني و استفراغ شديد و مداوم و اسهال -4 كاهش سطح هوشياري -5تب بالا و سرفه شديد.
16- مهمترین و شایع ترین علت بستری بیماران مبتلا به آنفولانزای خوکی در بیمارستان وICU چه میباشد؟ مطالعه در گروهی از بیماران بستری شده در آمریکا نشان میدهد این بیماری به میزان%32 با آسم همراهی داشته و از علل مهم انتقال بیمار به بیمارستان میباشد که در بیشتر موارد به پنومونی ریوی تبدیل شده و در نهایت %20 از این بیماران به علت وخامت بیماری در ICU بستری شده اند.
17- دوره این بیماری چه مدت یا چند روز میباشد؟ اطلاعات بر اين باور است كه شخص يك روز پس از ابتلا به اين ويروس دچار علايم مي شود يعني اين ويروس پس از ابتلاي شخص در روز اول هيچگونه علايمي ندارد و اصطلاحاً دوره نهفته آن يك روز است اما دوره بيماري در افراد با مكانيزم دفاعي نرمال و طبيعي 7 روز مي باشد. ولي اين دوره در كودكان، افراد مسن و خانم هاي باردار و افردا با بيماري هاي ديگر متفاوت و طولاني تر مي باشد. بنابراين طي اين مدت( 7 روز ) شخص بيمار منبع انتقال بيماري به افراد ديگر نیز مي باشد.
18- آيا امكان بيماري از طريق گوشت خوك مي باشد؟ اگر چه كاملاً مشخص نيست اما تاكنون گزارشي از آن ارسال نشده و پاسخ منفي است.
19- آيا انتقال این بیماری از طريق آب نوشيدني یا آب لوله كشي شهري ممكن است؟ گندزدايي و كلرزني آب موجب سلامت كامل آب هاي نوشيدني شهري مي باشد كه همواره در حال انجام مي باشد . اگرچه اثبات اين ادعا بر اساس موفقيت درماني و سلامت آب هاي نوشيدني در درمان آنفولانزاي مرغي (H5N1) مي باشد. اما تاكنون گزارشي از انتقال بيماري از آب هايي كه كلرزني شده اند نداشته ايم.
20- آيا استخر و چشمه هاي معدني مي توانند آلوده به ويروس شوند؟ بر اساس تجربيات بدست امده از آنفولانزاي مرغي (H5N1) اگر چنانچه استخرها به اندازه 3 PPM -1 و چشمه هاي معدني به اندازه PPM5-2 كلرزني و گندزدايي شوند احتمال وجود و انتقال ويروس صفر خواهد شد .
21- چه مدت ويروس آنفولانزای خوكي مي تواند در محيط باقي بماند و بيشترين مكان هايي كه امكان آلودگي آن را دارد كجاست؟ در خارج از بدن ويروس به مدت 2 تا 8 ساعت زنده مي ماند. اما گرماي محيط 75 تا 100 درجه سانتيگراد مواد ضد عفوني كننده هيدروژن پروكسايد، بتادين و الكل آنرا به راحتي نابود مي كنند. اما منابع آلودگي در انسان شامل: بيني ، دهان، لب ها، چشم ها موي سر و دست ها مي باشند. زيرا مكان هاي فوق بيشتر مورد تماس دستها در افراد عادي مي باشد. اما بيشترين امكان آلودگي محيطی براي وسايلي مي باشد كه به نحوي با دست، صورت انسان در تماس مي باشد. همانند دستگيره درها، ميز و صندلي، شيرآلات، نرده هاي پله ها، بالشت خواب و ملافه، اسباب بازي ها ، وسايل آشپزي و آشپزخانه، وسايل عمومي كه مورد استفاده مشترك مي باشد. همانند اسكناس، اسناد و مدارك دست به دست شده و ... . بنابراين حائز اهميت است پس از تماس با هر فرد يا اشیاء مشكوك دست و صورت خود را با آب و صابون شستشو دهيم. و بهتر است در محیط کار قبل از شروع کار و پایان کار میز کار مان را با پنبه الکلی ضد عفونی نماییم
22- چگونه مي توان خود را در مقابل اين بيماري محافظت نمود و عوارض بیماری را به حداقل رساند؟ 1- پوشاندن صورت، بيني و دهان در زمان سرفه و عطسه با دستمال كاغذي يك بار مصرف و پس از آن قرار دادن آن در سطل در بسته مخصوص 2- شستشوي دست و صورت با آب و صابون بعد از هر عطسه و سرفه تا ويروس ها زدوده شوند. دستها را مي توان با پنبه و الكل ضدعفوني نمود. 3- در خارج از منزل، محيط كار و معابر عمومي از تماس دستهايتان با صورت يا چشم، بيني و دهان تان خودداري نماييد 4- استفاده از ماسک در محیط خارج از منزل بخصوص در مراکز شلوغ و پر رفت و آمد 5- حدامكان از تماس بسيار نزديك (دست دادن يا روبوسي) با افراد ديگر خودداري نماييد. 7- آب دهان و ترشحات بيني را در زمين نريزيد. آنرا در دستمال كاغذي يك بار مصرف تخلیه و سپس آنرا به سطل مخصوص منتقل نماييد. 8- سعي كنيد از حضور در مكان هاي پر ازدحام بخصوص در محيط هاي بسته كه امكان عطسه و سرفه در آن زياد مي باشد خودداري نماييد. 8- دقت كافي به مسافراني كه از خارج كشور بخصوص كشورهاي آمريكايي، اروپايي و آسياي جنوب شرقي وارد کشور میشوند داشته باشيد و در مسافرت به این کشورها به همه نکات مراقبتی دقت نمایید. 9 - اگر احساس سرماخوردگي داريد در صورت شك به آنفولانزاي خوكي حداقل 7 روز در خانه بمانيد. و يك روز بعد از بهبودي كامل مي توانيد وارد فعاليت روزانه و اجتماعي شويد. اين راهي است كه ديگران را آلوده نمي كنید. 10- بيمار بايد در اتاقي استراحت نماید كه محل عبور و مرور و رفت و آمد ديگران نباشد. اصطلاحاً ايزوله باشد. تماس با افراد بهتر است از طريق تلفن باشد و حدالامكان يك نفر نيازهاي شخص بيمار را تامين نمايد. درب و پنجره اتاق بيمار حدامكان باز باشد و از سيستم تهويه برخوردار باشد. 11- حمام جداگانه براي بيمار به همراه وسايل شخصي ضروري است. در غير اينصورت قبل از استفاده از حمام براي ديگران بايد حتماً كلرزدايي و گندزدايي شود 12- نوشيدن مايعات فراوان و مسكن هاي استامينوفن، بروفن، ناپروكسن با نظر پزشك فراموش نشود. محدودیت مصرف دارو برای اشخاص با نارسايي و مشكلات كبدي و كليوي بايد مدنظر باشد و مصرف آنتي بيوتيك فقط با نظر پزشك در صورت احتمال بروز عفونت هاي باكتريال ضروري مي باشد.
23- اگر يكي از اعضاي خانواده بيمارشد چه كنيم؟ در صورت ابتلاي يكي از اعضاي خانواده تان مي توانيد به محل كار و تحصيل خود برويد اما شرايط خود را كنترل نماييد و مسئول محيط كار را از موضوع مطلع نماييد زيرا به محض بروز علايم در شما مي بايست در منزل استراحت نماييد. 4 گروه افراد پرخطر ذكر شده در صورت اجبار به زندگي در كنار بيمار نيازمند درمان جهت پيشگيري از بيماري مي باشد و اگر شما در اين 4 گروه نمي باشيد نياز به درماني جز مراقبت هاي ذكر شده نداريد.(4 گروه شامل كودكان زير 5 سال، سالمندان، افراد با بيماري زمينه اي و خانم هاي باردار) در خصوص ظروف و وسايلي كه بوسيله شخص بيمار مورد استفاده قرار مي گيرند تاكيد شده شستن آن با آب گرم و مواد ضد عفوني كننده موجب نابودي ويروس مي شود و استفاده از آن برای ديگر افراد خانواده منعي ندارد. مانند (بشقاب، سيني، قاشق) البته اين مجزا از وسايل شخصي چون شانه، مسواك، لباس و ... مي باشد.
24- نکته مهم در روابط عاطفی با بیماران چیست؟ نكته مهم احترام و توجه ويژه به بيمار در اين شرايط بسيار مهم است. هرگز تصور نكنيد كه این بيماري بسيار خطرناك و صعب العلاج يا لاعلاج مي باشد. اين ويروس همانند همه ويروس هاي سرماخوردگي مي باشد اما با تفاوت هاي اندك و ناشناخته كه ما را مجاب به رعايت نكات جديد مي نمايد تا چيز مهمي را از دست ندهيم. بنابراين حتما بايد به سالمندان و كودكان كه به محدوديت در معاشرت و احترام حساس مي باشند و حتي ممكن است كمي ناراحت و دلگير شوند شرايط بيماري شان را توضيح دهيم كه بدانند بقاي سلامتي و شادابي ایشان و اطرافیان نيازمند يك هفته فراغت و دوري از تمايلات و علايق گذشته مي باشد تا محدودیت رفتاری دیگران با ایشان موجب تاثر و تالم بیشتر آنان نگردد. با پزشك معالج يا خانوادگي و يا مركز درماني همواره در تماس باشيد و همه روزه آنان را از شرايط بيمار خود مطلع نماييد تا در شرايط بحراني بيمار را به بيمارستان منتقل نماييد.
25-ا ز چه زمانی شخص می تواند بیماری را به اطرافیان انتقال دهد؟ این موضوع در بیماریهای ویروسی مختلف متفاوت می باشد. مثلاً در بیماری سارس بعد از شروع علائم بیماری، ویروس بیماری قابل انتقال می باشد. اما در آنفولانزا یک روز بعد از شروع بیماری قابل انتقال می باشد. و در بعضی بیماری های ویروسی دیگر، یک روز قبل از شروع علائم بیماری قابل انتقال می باشد. به همین دلیل تاکید شده انتقال و سرایت بیماری ویروسی را باید بر اساس میزان ابتلاء منطقه ای و محلی ارزیابی نمود. بعنوان مثال اگر فردی در خانواده مبتلا به بیماری آنفولانزا شده باید 2 موضوع را در نظر داشته باشیم اوّل نزدیکترین افراد به او از یک تا 2 روز قبل شروع بیماری چه کسانی بودند؟ و دوّم اینکه از این نزدیکترین افراد به او چه کسانی در گروه خطر میباشند (کودکان زیر 5 سال، افراد بالای 64 سال، خانم های حامله و افراد با بیماری های زمینه ای و مزمن) و با این محاسبه می توانیم حلقه اوّل مبتلایان احتمالی را شناسایی و با هشدار به آنان، هم آنها را تحت نظر داشته و هم رفت و آمدهای آنان را با دیگران برای جلوگیری از انتقال بیماری به زنجیره دوّم محدود و کنترل نمائیم.
26- جدی ترین نکته ای که همه مردم باید به آن توجه کنند چیست؟ دو نکته مهم که از آن نباید غافل باشیم 1- آغاز فصل سرما که خواستگاه بیماری ویروسی است 2- مصادف شدن آن با شروع مدارس که مطمئنا با اوج انفولانزای خوکی در این دوره مواجه خواهیم بود. تماس نزدیک دانش اموزان خردسال با یکدیگر غیر قابل اجتناب است بنابراین آیا برنامه مدون و منسجمی برای اموزش انان توسط متولیان اموزش و پرورش و اولیا دانش اموزان داریم؟ C.D.C و WHO هشدار میدهند بیشترین قربانیان از گروه سنی کودکان و نوجوانان میباشند. هشدار اوج و طغیان بیماری را در این فصول با انتقال سریع بیماری در بین دانش اموزان جدی بگیریم.
27- به غیر از مراکز جمعی و گروهی مانند سربازخانه های، مدارس و... که می توانند بهترین و بیشترین راه انتقال باشند چه مکانهای دیگر باید مورد توجه جدی باشد؟ جالب است بدانیم برخلاف محتوی سؤال اماکن کم رفت و آمد نیز باید مورد توجه باشند. مانند هتل ها براساس قانونی در یکی از کشور های آسیای شرقی مقرر گردید. تمام توریست های خارجی وارد شده به هتل ضمن معاینه اوّلیه زمان، محل و مواجهات خود را از دو روز قبل و همینطور مقصد خود را بعد از ترک هتل تا مدت یکهفته، در بدو ورود به مسئول هتل اعلام نمایند. این از آن جهت است که اگر اخبار و اطلاعاتی از بروز بیماری در محل قبلی به هتل گزارش گردید باید این توریست یا مهمان بعنوان فرد مشکوک حامل ویروس که از آن محل امده مورد ارزیابی قرار گیرد تا خلاف آن ثابت شود. و نکته جالب تر اینکه اطلاع از مقصد او بعد از ترک هتل به این دلیل است که اگر فردی در هتل بعد از ترک او مبتلا به آنفولانزا گردید. بلافاصله او را که در واقع هتل را ترک نموده مطلع می نمایند تا اگر در زمان حضور در هتل به نحوی با این فرد تماس داشته، شرائط خود را در وضعیت مشکوک به این ویروس ارزیابی و به پزشک معالج مراجعه نماید. شاید ما با نگاهی عجیب به این موضوع بنگریم ولی به واقع نظم و انضباط و جابجایی دقیق اطلاعات اینگونه می تواند ما را در پیچ و خم بیماریها مصون و محفوظ نماید. نمی توان به انتظار نشست تا بیمار شویم آنگاه فکر چاره کنیم.
28- آخرین روش پیشگیری درمانی برای افراد پرخطر (4 گروه ذکر شده) چیست؟ 4 گروه پرخطر حتی در صورت احتمال ابتلاء به بیماری باید بعنوان پیشگیری و درمان بعد از تماس احتمالی با افراد آلوده به مدت 10 روز از داروی آنتی ویروس یا ضد آنفولانزا استفاده نمایند.
29- دانستیم که ویروس از دو طریق مستقیم (سرفه، عطسه .....) و غیر مستقیم (اسباب و ملزومات محیطی که به مدت 2 تا 8 ساعت ویروس می تواند در آن محیط زنده بماند به انسان انتقال می یابد) بنابراین چه پیشنهادی برای به حداقل رساندن انتقال ویروس در محیط های اجتماعی و اداری دارید؟ بعنوان مثال در دستورالعملی در مرکز مبارزه با بیماری C.D.C آمده بهتر است اطاق جلسات که افراد مختلف از نقاط مختلف برای بحث و بررسی یا سمینار و کنگره وارد آن میشوند، بعد از اتمام جلسه تا روز بعد یا حداقل 8 ساعت از این سالن یا اطاق برای جلسه دیگر استفاده نشود. زیرا اگر ویروسی بدلیل حضور افراد مختلف از مناطق مختلف به این محیط راه یافته و در محیط و اسباب و ملزومات آن باقی مانده باشد بعد از 8 ساعت از بین می رود. ولی با این حال در صورت نیاز پیشنهاد گردیده محیط های پر رفت و آمد که به ناچار باید کراراً از آن استفاده نمود به روش زیر آنرا گندزدایی و تمیز و ضدعفونی نمود.
30- نحوه نظافت و ضدعفونی نمودن چگونه می باشد؟ 1- افرادی که مسئول نظافت می باشند باید مشخص باشند. 2- افراد مسئول نظافت باید از ماسک مخصوص N95- دستکش- و لباس مخصوص یک بار مصرف در زمان نظافت استفاده نمایند. 3- سطل و پارچه های یک بار مصرف تمیز و محلول رقیق شده هیپوکلرید سدیم یک دهم درصد (%1/0) یا ( 1000ppm)(part per million) و الکل %70 و آب گرم در دسترس افراد مسئول نظافت باشد. 4- ابتدا پارچه ها و سطل را با آب داغ شستشو نمائید زیرا آب داغ خود موجب نابودی ویروس است. 5- گرد و خاک و غبار و سطوح خاکی را ابتدا با پارچه نمدار تمیز نمائید. 6- محلول ضدعفونی کننده (هیپوکلراید سدیم %1/0) را در سطل آماده نمائید. 7- پارچه را در سطل فروبرده و بعد از آغشته شدن آن حد امکان با وسیله ای دیگر مانند تی چوبی به همه مکانهایی که امکان آلودگی وجود دارد بکشید. البته بعد از غبارروبی با پارچه نمدار (محل های ورود و خروج، روی میز و صندلی، دستگیره ها، کنار پنجره ها، وسائلی که احتمالاً با دست لمس شده اند، کامپیوتر، حتی توالت) 8- سطل و دستمال ها و وسائل نظافت و ضدعفونی کننده هر اطاق باید مجزا باشد. 9- قبل از استفاده مجدد از پارپه برای محل دیگر آنرا در آب داغ فرو برده و سپس وارد سطل محلول ضد عفونی کننده نموده و آنگاه به محیط و اسباب وسائل بکشید. 10- در طول مدت نظافت مراقب باشید. لباس، دستکش و ماسک مخصوصتان پاره نشده و آسیب نبینند و در صورت صدمه آنرا تعویض نمایید. 11- باز کردن درب و پنجره اتاقها در طول مدت نظافت مهم می باشد. زیرا محیط نظافت در حداقل زمان ممکن باید خشک شوند زیرا رطوبت و خیسی محیط بهتر ویروس را به دست ها و بدن منتقل می نماید. 12- بهتر است نظافت را از یک نقطه اغاز و در طرف یا نقطه مقابل به پایان برسانید.
31- برای خشک کردن محیط و زدودن گرد و غبار می توان از پنکه یا فشار باد یا اسپری استفاده نمود؟ مطلقاً از این عمل خودداری نمائید. زیرا با فشار باد یا باد پنکه ویروس به همراه گرد و غبار در محیط پخش می شوند و در آن صورت به راحتی قابل استنشاق می باشند و به همین علّت تاکید شده گرد و غبار محیط را با دستمال نم دار پاک و تمییز نمایید و در طول نظافت درب و پنجره را باز بگذارید. و همچنین از گرفتن شیلنگ با فشار آب جداً خودداری نمایید زیرا ذرات در محیط و درزها پخش می شوند.
32- کارگران در کارخانه ها و سربازها در سربازخانه ها چه وضعیتی را باید اتخاذ نمایند؟ دستورات WHO برای این موارد بسیار جالب می باشد که به چند مورد مهم آن اشاره می کنم. 1- کارفرمایان باید گروههای کاری را از یکدیگر مجزا نمایند تا در تماس حداقل با یکدیگر باشند بعبارتی یک کارگر نباید در چند گروه کاری فعالیت نماید. 2- بازدید افراد خارجی از کارخانه و تماس آنان با وسائل کار و افراد کارگر باید در حداقل ممکن باشد. 3- اگر کارگری قادر به انجام کار کارخانه در منزل می باشد به او اجازه داده شود که در منزل مسئولیت خود را ایفاد نماید. 4- ملاقاتهای غیر ضروری حتماً لغو شود و در صورت نیاز تماس از فاصله بیشتر از 2 متر باشد و یا حائل شیشه ای بین ملاقات کننده گان باشد. و بهتر آنکه با تلفن باشد 5- در هنگام صرف نهار همه گروهها در یک زمان وارد سالن غذاخوری نشوند و هر گروه کاری مجزا و در فاصله 2 متر از یکدیگر وارد سالن شده و در میز غذاخوری بجای اینکه مقابل یکدیگر بنشینند بصورت ضربدری مقابل هم باشند. 6- کنترل علائم حیاتی، دمای بدن، علائم احتمالی باید به شدت بوسیله گروههای پزشکی کنترل شود. نظرات ارائه شده در کارخانه ها به آن جهت است که آسیب های اقتصادی ناشی از بیماریهای ویروسی را به حداقل برسانیم و بتوان توان فیزیکی نیروهای انسانی را در حد امکان حفظ نمودو تصور کنید اگر با پیروی از این دستورالعمل ها بتوانیم حتی یک نیروی کاری را در هر کارخانه یا کارگاهی برای اقتصاد مملکت حفظ نماییم چه نیروی عظیمی می توانند با لحاظ نفوذ بالای بیماری ویروسی مشغول کار باشند. این دستورات را باید با اعتقاد به ان و در عمل به آن اثبات نماییم.
33- نقش ماسک در کنترل و پیشگیری بیماری چه اندازه می باشد؟ و نحوه استفاده آن چگونه است؟ ماسک تا بیش از %50 از ابتلاء به بیماری پیشگیری می نماید. بر اساس استاندارد جهانی ماسک N95 برای مبارزه با بیماری های ویروسی می باشد. و باید بدانیم اندازه های مختلف از آن برای افراد و گروههای سنی مختلف باید در دسترس باشد. نکاتی که در استفاده از ماسک باید مد نظر باشد: 1- ماسک باید کاملاً بروی صورت (بینی، لب و چانه) فیکس باشد. 2- زمانیکه ماسک بعلّت عطسه، سرفه یا تنفس مرطوب شده و یا سوراخی در آن ایجاد شده باید تعویض شود. و به همین خاطر باید چند ماسک همراه خود داشته باشیم. 3- برای تعویض ماسک از بندک یا کشی که به دور گوش شما می افتد استفاده کنید و دستتان با خود ماسک تماس نداشته باشد. 4- ماسک مخصوص شما باید دور از دسترس دیگران باشد و پس از استفاده و یا تعویض آنرا در سطل مخصوص قرار دهید. اگر دچار سرگیجه یا حساسیت پوستی شدید احتمالاً به این نوع ماسک حساس می باشید. بنابر این در موارد بسیار نادر افرادی ممکن است به ماسک حساس باشند.
34- نحوه شستن دستها چگونه باشد؟ دستها با آب گرم و صابون به مدت 15 تا 20 ثانيه بايد شسته شوند و يا با پنبه و الكل تمام دستها و حتي بين انگشتتان و زير ناخن ها تميز شوند بخش سوم) تشخیص و درمان:
35- ایا روش تشخیص ازمایشگاهی برای این بیماری وجود دارد؟ بلی به 4 روش میتوان این بیماری را با تهیه نمونه از ترشحات حلق یا بینی تشخیص داد. 1- RT-PCR که بررسی ملکولی است و RNA که پروتئین ویروس میباشد را در محیط ازمایشگاه بدست میاوریم. میزان اطمینان این آزمایش 80 تا %100 میباشد و بهترین راه تشخیصی میباشد. 2- کشت ویروس در محیط ازمایشگاه که 2 تا 10 روز به طول می انجامد و اطمینان آن کمتر از تست PCR میباشد. 3- اندازه گیری انتی ژن با آنتی بادی به روش مستقیم و غیر مستقیم که 2 تا 4 ساعت وقت نیاز دارد اما این تست نمی تواند بین گونه های مختلف آنفولانزای A اختلاف بگذارد. 4- تست سریع تشخیصی یا RIDT که در مدت نیم ساعت انجام میشود ولی اطمینان آن از همه تست ها کمتر بوده (10 تا %70) و همچنین قادر به افتراق انواع مختلف آنفولانزای A نمیباشد. بنابراین 2 تست اول قادر به تشخیص آنفولانزایA نوع خوکی H1N1 میباشند.
36- آيا درمان دارويي براي درمان آنفولانزاي خوكي وجود دارد؟ بله داروي ضد ويروس Oseltamivir (اسلتا مي وير) يا Zanamivir (زانا مي وير) كه داراي اشكال قرص، مايع و اسپري مي باشد و در داخل كشور توليد مي شود. اين دارو در پيشگيري موثر بوده و بخصوص با نظر پزشك معالج در موارد شديد ابتلاء به بيماري نيز مصرف ان ضروري مي باشد.
37- اثرات دارو چگونه میباشد؟ اظهار شده دارو دارای 4 اثر درمانی میباشد. 1- کاهش یا تخفیف علائم 2- کوتاه نمودن دوره بیماری 3- جلوگیری از عوارض جدی و مهلک بیماری 4- کاهش امکان سرایت بیماری به دیگران.
38- آیا داروهای فوق عوارضی دارند؟ مهمترین عوارض Oseltamivir تهوع و استفراغ میباشد که برای کاهش اثرات آن پیشنهاد شده با غذا میل شود. وZanamivir دارای عوارض شبه آنفولانزا مانند سرگیجه، سینوزیت، سرفه، اسهال و سردرد میباشد که تاکید شده از مصرف این دارو در مبتلایان به آسم خودداری نمایید.
39- آیا حتما تجویز دارو باید بر اساس نتیجه مثبت آزمایشگاهی باشد؟ بر اساس پیشنهاد WHO اگر چه نتایج آزمایشگاهی نقش مهمی در درمان دارند اما تشخیص بالینی و وضعیت ظاهری بیمار مهمتر از نتیجه ازمایشگاهی میباشد به همین دلیل تاکید شده در بیماران در معرض خطر (4 گروه) در صورت بروز علائم آنفولانزای خوکی حتی در صورت نتیجه آزمایشگاهی منفی باید درمان آنان را در 48 ساعت اول آغاز نمود. و در ساير بيماران مبتلا به درجات متوسط و خفيف از شدت بيماري استراحت، مصرف مايعات فراوان و اقدامات درماني، حمايتي و علامت درماني با مسكن هاي تجويز شده از سوي پزشك كافي مي باشد.
40- داروی موجود و نحوه مصرف ان چگونه است؟ Oseltamivir یا Tamifluبهترین داروی موجود میباشد که کپسول ان 75 میلی گرمی و شربت ان 12 میلی گرم در میلی لیتر میباشد و در دمای 15 تا 30 درجه باید نگه داری شوند. نحوه مصرف برای بزرگسالان از 13 سال به بالا 2 عدد کپسول در روز به مدت 5 تا 7 روز میباشد و در کودکان از یکسال و به بالا با وزن 15 کیلو گرم تا 40 کیلوگرم از 30 میلی گرم تا 75 میلی گرم دو بار در روز متفاوت میباشد. مطمئنا پزشک معالجتان بهتر شما را راهنمایی مینماید و ممکن است بر حسب شرائط بیمار شما دستوراتی کم یا بیش از این داشته باشد.
41- آیا دارو را میتوان در هر مرحله از بیماری استفاده نمود؟ بلی .اما بهترین و موثرترین زمان با حداکثر اثرات درمانی در 48 ساعت اولیه آغاز بیماری میباشد.
42- آیا محدودیت دارویی (Oseltamivir) برای خانم های حامله یا کودکان وجود دارد؟ خیر حتی برای کودکان کمتر از یکسال هم میتوان تجویز نمود در صورت عدم دسترسی به شربت میتوان کپسول را باز نمود و پودر آن را با مقداری آب میوه مخلوط و برای مصرف کودکان استفاده نمود.
43- نحوه درمان در بیماری که قبلا مبتلا به سرطان بوده اما اکنون در بهبودی کامل میباشد چیست؟ تاکید شده است حتی اگر چنین بیمارانی به بهبودی و درمان قطعی نیز دست یافته اند همچنان باید به عنوان گروه پرخطر مورد توجه باشند. لذا واکسیناسیون و درمان آنها در اولویت میباشد.
44- در بیمار مبتلا به ایدز یا HIV چه باید کرد؟ WHO پیشنهاد نموده در بیمارانی HIV+ که تعداد CD4 آنان در محدوده کمتر از 500 میباشد باید در گروه پر خطر قرار گرفته و در اولویت درمان و واکسیناسیون از نوع تزریقی قرار گیرند. در عین حال به استراحت، دوری از استرس و تغذیه کامل در این بیماران تاکید شده. بخش چهارم: واکسیناسیون
45- واکسیناسیون چیست و چرا ما نیاز به واکسن داریم؟ همانطور که میدانیم بدن ما همواره در معرض عفونت های ویروسی و میکروبی میباشد و گاهی سیستم دفاعی بدن بنا به دلایل گوناگون قادر به حذف و نابودی عامل عفونی نمیباشد زیرا ایمنی سلولی و هورمونی که دو سیستم دفاعی در بدن میباشند در ابتدا باید قادر به شناسایی ساختمان و عملکرد میکروب یا ویروس باشند و آنگاه با ساختن پادتن یا ضد میکروب و ضد ویروس آنرا نابود نمایند اما گاهی سیستم دفاعی بدن بنا به 2 دلیل مهم قادر به انجام این عمل دفاعی نمیباشد 1- ضعف سیستم دفاعی ناشی از شرائط سنی ، ژنتیکی ، ارثی یا بیماریهای زمینه ای و داروها 2- توانایی بیماریزایی بالای ویروس و یا باکتری در مقابله با سیستم دفاعی بدن بطوریکه با تغییر شکل و یا همانند سازی خود را در مقابل سربازهای دفاعی بدن ( گلبول های سفید) ناشناخته و نهفته و مقاوم نگه میدارند. به همین دلیل سیستم دفاعی بدن باید به نوعی با این مکانیسم مرموز و ناشناخته و پیچیده ویروس و میکروب آشنا شود تا مغلوب حقه و کلک آن نشود. که در این راه دانشمندان موفق به ساخت عامل کشته و یا ضعیف شده از میکروب یا ویروس بنام واکسن شدند تا پس از تزریق آن به بدن انسان این فرصت را برای سیستم دفاعی بدن او فراهم آورند تا خود را در مقابل ویروس ضعیف یا کشته شده آزمون نماید تا با همه شرائط و ساختمان آن اشنا شود تا اگر در روز مبادا با فرم و شکلی قویتر از ان مواجه شد با دانش و تجربه قبلی که از فرم ضعیف یا کشته شده آن بدست آورده بتواند بلافاصله آنرا نابود نمایند.
46- تاکنون چند کشور موفق به تولید و عرضه واکسن شده و چه تعداد از مردم واکسینه شده اند؟ تاکنون 16 کشور موفق به تولید و عرضه واکسن شده اند و نزدیک به 65 میلیون نفر در دنیا واکسن این بیماری را دریافت نمودند. در کشور ایران تولید و عرضه واکسن در مراحل پایانی میباشد و انتظار میرود تا پایان آذر ماه عرضه گردد.
47- چگونه و کجا میتوان واکسن را تهیه نمود؟ و آیا رایگان میباشد؟ شبکه ها و مراکز بهداشت و پایگاههای علوم پزشکی کشور محل عرضه و تزریق این واکسن میباشند زیرا حفظ ،نگهداری و انتقال این واکسن نیازمند شرائط خاصی میباشد و ارائه این واکسن در بسیاری از کشورها تاکنون رایگان میباشد. بنابر این هرگونه تحویل ، عرضه یا تزریق و فروش واکسن در محل های دیگر غیر قانونی و فاقد اثرات واکسیناسیون میباشد.
48- واکسن آنفولانزای خوکی تولید شده و به چه اشکالی میباشد؟ بلی تولید شده و دارای 2 شکل میباشد 1- فرم اسپری بینی که به داخل محفظه بینی( سوراخهای) بینی اسپری میشود 2- فرم تزریقی که در محل بازو تزریق میشود. ( FLU SHOTتزریقی) ( FLU MIST اسپری بینی)
49- تفاوت های این 2 نوع واکسن چیست و موارد کاربرد ان چگونه میباشد؟ 1- واکسن اسپری نازال یا بینی از ویروس ضعیف شده میباشد و برای افراد سالم که سن آنها بین 2 تا 49 سال میباشد قابل استفاده میشود بنابراین برای سایر گروههای سنی از جمله کودکان زیر 2 سال و افراد مسن و خانم های باردار و همچنین در افراد با بیماری زمینه ای ممنوع میباشد. 2- اما واکسن تزریقی که از ویروس کشته شده میباشد برای تمام گروههای سنی حتی خانم باردار و شیرده و در افراد با بیماریهای زمینه ای مجاز میباشد.
50- تزریق واکسن برای چه کسانی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر افراد برخوردار میباشد؟ بر اساس دستور سازمان بهداشت جهانی به ترتیب : 1- خانم های حامله 2- افراد نزدیک یا نگهدارنده کودکان زیر 6 ماه 3- پرسنل و کادر پزشکی و درمانی در بیمارستانها و درمانگاهها 4- افراد سالم از 6 ماه تا 24 سال 5- افراد 25 تا 64 سال با بیماریهای زمینه ای 6- بالغین سالم از 25 سال به بالا
51- در چه کسانی استفاده از واکسن اسپری بینی ممنوع میباشد؟ 1- در کودکان کمتر از 2 سال و افراد بالاتر از 50 سال ممنوع میباشد 2- خانم های حامله 3- کسانیکه سابقه آلرژی به واکسن های دیگر داشته اند حتی کسانیکه به تخم مرغ حساسیت داشته اند 4- افراد با سابقه بیماریهای زمینه ای قلبی ، ریوی، کلیه، کبد و بیماریهای خونی 5- کودکان با سن کمتر از 5سال و سابقه آسم و یا یک دوره بیماری تنفسی در هر سال 6- هر شخصی با بیماری عصبی – عضلانی مانند ( سندرم گیلن باره) و یا فلج مغزی – عضلانی7- کسانیکه اخیرا پیوند کلیه یا قلب شده و یا از بیماری عفونی و تب دار شدید رنج میبرند 8- کسانیکه در حال شیمی درمانی میباشند و کسانیکه مدت طولانی تحت درمان با اسپرین میباشند .
52- در چه کسانی استفاده از واکسن تزریقی ممنوع میباشد؟ 1- افراد با سابقه بیماری عصبی- عضلانی (گیلن باره) 2- کودکان کمتر از شش ماه 3- افراد با سابقه آلرژی شدید به واکسن های دیگر4- کسانیکه حساسیت به تخم مرغ دارند 5- کسانیکه در مرحله حاد و شدید از بیماری عفونی و تب دار میباشند
53- آیا سایر واکسن های سرماخوردگی فصلی میتواند موجب مصونیت در مقابل ویروس آنفولانزای خوکی گردد؟ مطمئنا خیر و حتی واکسن آنفولانزای خوکی هم نمی تواند موجب مصونیت در مقابل سایر ویروس های سرماخوردگی فصلی گردد. بنابر این در صورت نیاز یک شخص می بایست از هر دو واکسن به طور جداگانه استفاده نماید.
54- واکسن آنفولانزای خوکی چند بار باید تزریق شود ودوره مصونیت آن چگونه میباشد؟ آخرین اطلاعات اظهار میکند1- نوزادان تا 6 ماهگی نیازی به این واکسن ندارند.2 - افراد از شش ماه تا 9 سال دو بار و طی 3 تا 4هفته جداگانه و 3- افراد بالاتر از 9سال فقط یکبار کافی است. مصونیت در مقابل بیماری از 2 هفته بعد از تزریق آغاز میشود و مدت اثر آن اگر چه هنوز مشخص نمیباشد ولی انتظار میرود حداقل برای یک دوره فصول سرد (6ماهه) پایدار باشد. با اینحال بررسی های منطقه ای و پاسخ های ایمنی و نشانه های عدم ابتلاء پاسخگوی این سوال میباشند که میزان اثر بخشی این واکسن جدید چه اندازه میباشد که باید به انتظار پاسخ آن باشیم.
55- تا چه اندازه واکسن فوق موجب عدم ابتلاء به آنفولانزای خوکی میگردد؟ مصونیت ایجاد شده از این واکسن در مقابل ابتلاء به بیماری از 30 تا 90 درصد میباشد و در مقابل مرگ و میر تا حدود 80 درصد میباشد علت این تفاوت ناشی از شرائط و توانایی اشخاص نسبت به این بیماری میباشد. بعنوان مثال بیشترین مصونیت در افراد جوان و میانسال ایجاد میشود و کمترین مصونیت در کودکان و افراد مسن و اشخاص با بیماری زمینه ای میباشد.
56- چرا باید هر سال واکسن بزنیم؟ به دو دلیل 1- ویروس قابلیت تغییر پذیری بالایی دارد بنابر این واکسن تزریق شده در سال گذشته فقط این فرصت را برای سیستم ایمنی بدن فراهم آورده تا ویروس سال گذشته را شناسایی نماید نه ویروس تغییر شکل یافته جدید را 2- گاهی ما با ویروس های جدید و خطرناک مواجه میشویم که در دهها سال اخیر هم هیچ ویروس مشابه به آن وجود نداشته مانند همین ویروس آنفولانزای خوکی یا مرغی که هر چند دهه ناگهان با اشکال کاملا متفاوت و خطرناک ظاهر میشوند.
57- آیا ممکن است تزریق واکسن هم عوارضی داشته باشد؟ سوال بسیار مهمی است زیرا همواره فکر میکنم واکسن به نوعی پیشگیری و رهایی از بیماری است ولی واقعیت این است که حتما باید به علائم و شرائط جسمی خود بعد از تزریق واکسن توجه نماییم و تزریق واکسن هم در مواردی میتواند عوارضی را در پی داشته باشد. و این عوارض معمولا از چند دقیقه بعد از تزریق آغاز شده و تا حداکثر 2 روز ادامه می یابد اما در مواردی ممکن است طولانی تر باشد که در آن صورت نیازمند مراجعه به پزشک میباشد
58- چه عوارضی از واکسن آنفولانزای خوکی جدی میباشد و باید به پزشک مراجعه نماییم؟1- تب بالا 2- تغییر در رفتار و هوشیاری 3- کهیر یا راشها و ضایعات پوستی منتشره 3- عطسه و سرفه مکرر 4- گرفتگی صدا و مشکلات تنفسی 5- ضربان قلب بالا و ضعف شدید بدنی با رنگ پریدگی
59- چه عوارضی از واکسن فوق ممکن است شایع باشد در حالیکه از اهمیت چندانی برخوردار نمیباشد و نیازی به مراجعه به پزشک نمی باشد؟ در نوع تزریقی: 1- قرمزی، سفتی و تورم و درد مختصر در محل تزریق 2- تب پایین موقت 3- آلرژی موقت از خارش مختصر تا عطسه، سرفه و آبریزش بینی موقت 4- احساس خستگی و کوفتگی مختصر و کوتاه مدت در نوع اسپری بینی: 1- ابریزش بینی 2- سردرد 3- حالت تهوع و استفراغ مختصر با درد شکم خفیف 4- گلو درد و سرفه کوتاه با مختصر صدای خشن تنفسی البته باید بدانیم که تمام این عوارض کوتاه مدت و مختصر گاهی ممکن است به عوارض جدی و مهم تبدیل شوند که در ان زمان مراجعه به پزشک ضروری میباشد.
60- آیا ممکن است این واکسن عوارض ناشناخته داشته باشد؟ از آنجائیکه این واکسن با سرعت بالایی به جهت شیوع گسترده و پیشرونده بیماری تولید گردیده ممکن است اثرات پیشگیرانه و عوارض آن تا اندازه ای متفاوت از سایر واکسنها باشد61- چه نکته مهمی را ما باید از این بیماری و واکسیناسیون آن به یاد داشته باشیم؟ نیکو است که 1- شما بیمار عزیز به دقت و کامل از بیماری خود با پزشک خود سخن بگویید و 2- پزشک معالج با تمام وجود به پای سخن شما بنشیند
62- آیا ترس و اضطراب از ابن بیماری می تواند در تشدید علائم نقش داشته باشد؟ قطعاً همینطور می باشد. در هر شرائط از بیماری جسمی و روحی باید وجود خود را متصل به وجود حکیم یگانه الهی نموده و با خودباوری و تقویت نیروی درونی, ضمیر و نهاد خود را از ترس و اضطراب رها یی بخشیم.
63- چه توصیه ای به افراد خانواده و اجتماع دارید؟ ما باید بدانیم ویروس آنفولانزای خوکی اوّلین بیماری ویروسی نبوده و مطمئناً آخرین آن هم نخواهد بود. ویروسهایی خواهند امد تهدیداتی در زندگی ما انسانها بوده میباشند و خواهند بود