از وبلاگ: دخترم غزل


از کودکان بياموزيم، پيش از آن که بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.


ياد گيريم كه:

_ با احمق بحث نكنم و بگذاريم در دنياي احمقانه خويش خوشبخت زندگي كند.

_ با وقيح جدل نكنيم چون چيزي براي از دست دادن ندارد و روح ما را تباه مي‌كند.

_ از حسود دوري كنيم چون اگر دنيا را هم به او تقديم كنيم باز از زندان تنگ حسادت بيرون نمي آيد.

_ تنهايي را به بودن در جمعي كه ما را از خودمان جدا مي کند، ترجيح دهيم.

_ از «از دست دادن» نهراسيم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.

_ بيشتر را بر کمتر ترجيح ندهيم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباري است.

_ کمتر سخن بگوييم که بزرگي ما در حرفهايي است که براي نهفتن داريم، نه براي گفتن.

_ از سرعت خود بکاهيم، که آنان که سريع تر مي دوند، فرصت انديشيدن به خود نمي دهند.

_ ديگران را ببينيم، تا در دام خويشتن محوري، اسير نشويم.

_ از کودکان بياموزيم، پيش از آن که بزرگ شوند و ديگر نتوان از آنان آموخت.