معرفی سایت

 

جالب دیلی سایتی برای جالب ترین مطالب روزانه

جالب ترین مطالب را به صورت روزانه در این سایت بخوانید

جالب دیلی

خورشید را سیاه کشیده بود

 

عشق را آنجا دیدم که کودکی در نقاشی خود

خورشید را سیاه کشیده بود

تا پدر کارگرش در زیر نور آفتاب نسوزد!!!!!!

محبوبیت در دل ها تنها با 8 قدم فاصله



انسان موجودی است که برای زندگی اجتماعی آفریده شده و هنگامی که احساس کند دوست داشتنی و مورد پذیرش نیست، احساس بدبختی و تیره روزی می‌کند.

انسان موجودی است که برای زندگی اجتماعی آفریده شده و هنگامی که احساس کند دوست داشتنی و مورد پذیرش نیست، احساس بدبختی و تیره روزی می‌کند.
 
واقعیتی که شامل من، تو و همه مردم دنیا می‌شود. برای ایجاد روابطی دوستانه و شادی بخش چه باید کرد؟ ما در دنیایی بزرگ با مردمی زندگی می‌کنیم که آرزومند گرمای دوستی، شادی، لبخند و همراهی ما هستند و هنگامی می‌توانیم این موهبت‌ها را به خود و دیگران هدیه دهیم که یک قانون طلایی را به کار ببندیم. حتما شنیده‌اید که باید با دیگران به گونه‌ای رفتار کرد که مورد پسند آنها است اما شاید این نکته کلیدی را نشینده باشید که هرگز نمی‌توان کسی را مجبور کرد همین کار را متقابلا در برابر شما انجام دهد.
 
این همان قانون طلایی است که سیاست شاد زیستن نامیده می‌شود. انجام این قانون به شخصیتی آماده و پرورش یافته و یکدلی و انتقال فکر نیاز دارد؛ به توانایی برای قرار گرفتن در جای دیگری و احساس کردن احساسات او.
 
تا همین اواخر مرسوم نبود که آدم‌ها رفتارهایشان را مورد بررسی و کند و کاو قرار دهند و آنها را با روش‌های علمی توصیه شده بسنجند. اما این کار می‌تواند کمک بزرگی باشد برای کشف اینکه مردم چه دوست دارند؛ چه می‌خواهند و به چه چیزهایی نیاز دارند؟

با این روش فرد می‌تواند دریابد که چگونه در مقابل دیگران ظاهر شود و به آنها واکنش نشان دهد. برای انجام این کار باید چشم‌تان را روی حقایق باز کنید. رفتارهایتان باید تغییرپذیر و توانایی‌هایتان قابل بسط و گسترش یافتن باشد. روان‌شناسان، رفتارهای اجتماعی متعددی را مورد بررسی قرار دادند تا دریابند چه ‌چیزهایی موجب ایجاد حس دوستی می‌شود و قابلیت دوست داشته شدن در جمع را برای فرد ایجاد می‌کند. این مطالعه عاداتی را در بر می‌گرفت که می‌توانند با اراده و تصمیم جدی فرد تغییر کنند. البته باید این نکته ضروری را مورد توجه قرار داد که پیش از آنکه شما بتوانید دوست خوبی برای دیگری باشید. باید خود را دوست بدارید و نیازهای خود را شناخته و در بر طرف کردن آنها بکوشید که از درون شما بجوشد و رفتاری که سرشار از اعتماد به نفس باشد بدون تردید به توانایی حضور مثبت‌تان در جمع می‌افزاید.
 
برای به حداقل رساندن اصطکاک خود با دیگران و افزایش میزان محبوبیت خود میان افراد توصیه های زیر را که تنها با 8 قدم طی می شود بکار ببندید:

1- راه کمک به دیگران را پیدا کنید :

نسبت به همه کس مهربان، همدل و سرشار از حس یاری و یاوری باشید چرا که ممکن است روزی سرنوشت شما در دستان آنها قرار گیرد و یا حداقل دوستی به حلقه دوستان‌تان اضافه شود.


2- به آنچه می‌گویید عمل کنید :

دوستان‌تان هنگامی به شما اعتماد خواهند کرد که ببینند شما آنچه را که می‌گویید انجام می‌دهید. آنها همچنین توقع دارند که شما آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. هیچ چیز نباید مهم‌تر از قولی که می‌دهید. باشد. وقتی شما به شکلی ذهنی و اخلاقی به قول‌هایی که می‌دهید پایبند باشید پلی ‌بین خودتان و موفقیت می‌زنید.


3- بردبار باشید و کم انتقاد کنید :

این واقعیتی است که همه اشخاص نکات قابل انتقادی دارند و ممکن است کارهایی انجام دهند که از نظر شما ناپسند باشد اما شما زمانی نسبت به دیگران موفق‌تر خواهید بود و دشمنان کمتری خواهید داشت که آن ها را آنطور که هستند بپذیرید.


4- سعی نکنید بر دیگران حکم فرمایی کنید :

هیچ‌کس دوست ندارد که به عنوان فردی ضعیف به حساب بیاید. توانایی‌هایش به هیچ گرفته شود و همیشه به او بگویند چه کاری را چگونه انجام دهد. اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.


5- معلوماتتان را به رخ نکشید :

هر فردی دوست دارد در دید دیگران مهم و ارزشمند به نظر بیاید. پس هنگامی که شما تلاش می‌کنید این احساس را به فردی تقدیم کنید. بهترین موقعیت را در روابط ایجاد و ادب و نزاکت خود را متجلی کرده‌اید، اما اگر تلاش کنید با فضل فروشی خود را فرد مهمی نشان دهید اگر چه ممکن است دیگران شما را به خاطر دانش‌تان تحسین کنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشید تا مورد تحسین. توجه کنید کسی که تلاش می‌کند تا اطلاعات و دانش‌اش را به رخ شما بکشد شاید دارد تلاش‌می‌کند احساس عمیق خود کم‌ بینی در سایر زمینه‌ها را مخفی کند، او به دلسوزی و همدلی شما نیاز دارد.


6- هرگز به گونه‌ای رفتار نکنید که گویی شما بالاتر و برتر از اطرافیان‌تان هستید :

اگر خداوند به شما توانایی‌های برتری بخشیده است. برای آن است که در رشد و ارتقای آن بکوشید و از مواهب آن بهره‌مند شوید. اگر تلاش می‌کنید تا این برتری‌ها را به رخ اطرافیان‌تان بکشید. متاسفانه یک جزیزه کوچک تنها خواهید شد و در جمع مجبورید مدام سر به این سو و آن سو بچرخانید تا شاید شنونده‌ای برای حرف‌هایتان پیدا کنید. این سرنوشت در انتظار همه کسانی است که دروغ می‌گویند و بدون وقفه مبالغه می‌کنند. مراقب باشید زمانی ممکن است شما هم فریاد بزنید و کسی به یاری‌تان نیاید.


7- با گوشه و کنایه و متلک صحبت نکنید :

اگر شما بتوانید شرایط حاکم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درک کنید. روابط شخصی شما مانند یک سفر دریایی نرم و آرام خواهد شد. زمانی ممکن است یک پاسخ کنایه‌آمیز بتواند توفانی از خنده به راه بیندازد. اما باید متوجه باشید این شادی زودگذر باعث دلخوری و دلتنگی فرد دیگری نشود.


8- هرگز مردم را مسخره نکنید :

اشتباه کردن جزء لاینفک رفتار بشری است و هیچ‌ چیزی به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه فرد را مورد اذیت و آزار قرار نمی‌دهد. مسخره کردن سبب می‌شود فرد احساس حقارت کند. این کار اهانت بزرگی است به اندازه‌ای که گاهی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشد تا شخص بتواند فرد مسخره کننده را ببخشد.

آواز بخوانید!!



«وقتی به جای حرف زدن، آواز میخوانید،در صدایتان آهنگ،موسیقی و اوج و حزیز دارد که باعث میشوند بتوانید خود را عمیق تر بیان کنید.از آنجا که خواندن عملی درونی است (که به بدن ما مربوط می شود) مطمئنا تغییراتی رادر جسممان پدید می آورد.
 
آواز خواندن استرس و درد را کاهش می دهد :
براساس گفته های پاتریشیا پرستون رابرتز،یک متخصص موسیقی درمانی در شهر نیویورک،تحقیقات و مطالعات ثابت کرده است که آواز خواندن موجب پایین آوردن ضربان قلب،فشار خون،و استرس می شود.او از آواز برای کمک به بیمارانی که از انواع مختلف بیماری ها و مشکلات روحی و فیزیکی رنج می برند، استفاده می کند.
او می گوید: «برخی افرادی که دچار آسیب های روانی شده اند گاهی اوقات دوست دارند بدن فیزیکیشان را ترک کنند.به نظر می رسد که آواز خواندن خیلی از راه های عصبی که درد از آن عبور می کند را می بندد.»
 
آواز خواندن برای سالخورده ها :

به نظر می رسد که آواز خواندن،مخصوصا به صورت دسته جمعی،فواید بسیار زیادی را برای افراد سالخورده به همراه دارد.در تحقیقی که برای بررسی تاثیر آواز خواندن بر سلامت افراد 55 سال و بالاتر انجام گرفت،در مدرسه موسیقی در واشنگتن یک گروه آواز خوانی مخصوص سالخورده ها شکل گرفت.
افراد سالخورده ای که در این گروه آواز شرکت داشتند. (به همراه سالخورده های دیگری که در گروه های نویسندگی و نقاشی شرکت داشتند) در مقایسه با افرادی که در گروه کنترل بودند،پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای در وضعیت سلامتی خود داشتند.

از جمله پیشرفتهای آنها، می توان به موارد زیر اشاره کرد:


*  30 مرتبه ویزیت دکتر کمتر

* مشکلات بینایی کمتر

*  بروز افسردگی کمتر

* نیاز کمتر به دارو

* افتادن ها و سایر آسیب دیدگی های کمتر
حتی محقق اصلی این تحقیق، دکتر کوهن، رئیس مرکز پیری و سلامتی در دانشگاه جورج واشنگتن، هم از تاثیرات شگرفی که تحقیق به اثبات رساند،متعجب بود.او در این رابطه می گوید، «تعجب من به خاطر این نیست که آواز خواندن عملی فایده بخش است»تعجبم از شدت تاثیر آن بر وضعیت سلامت شرکت کننده است. سن متوسط این شرکت کننده ها 80 سال بود. این سن همانطور که می دانید بالاتر از سن قابل انتظار است.بنابراین اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، اگر قرار باشد تاثیری ایجاد شود، انتظار ما این خواهد بود که مرگ و میر گروه شرکت کننده نسبت به گروه کنترل کمتر بوده اند. اینکه پیشرفت وضعیت سلامتی آنها تا این حد زیاد بوده مایه تعجب است».خود شرکت کننده ها هم پیشرفت هایی را در وضعیت سلامتی خود مشاهده کردند که از قرار زیر است:
* داشتن احساسی بهتر هم در زندگی روزمره و هم هنگام آواز خواندن

* ارتقاء کیفیت صدای عادیشان

* پیر نشدن تن صدای صحبت کردنشان

* تنفس آسانتر

* فرم بدنی بهتر

آواز خواندن و بیماری آلزایمر:
دکتر اسمیت از انجمن آلزایمر که می خواست بیشتر روی تاثیر آواز خواندن بر داشتن احساس بهتر تحقیق کند، گروه آوازی برای افراد مبتلا به جنون، مشکلات حافظه و بیماری آلزایمر، برپا کرد.
او در این رابطه می گوید، «ما با اشتیاق و علاقه زیادی کار گروه را دنبال می کردیم. خانواده ها باور دارند که این گروه زندگی آنها را بهتر کرده و به طریقی باعث شده که افراد حال بهتری داشته باشند و بیشتر عمر کنند
کلیو بالارد، رئیس تحقیقات انجمن آلزایمر می گوید، «قسمت هایی از مغز که با حرف زدن عمل می کند متفاوت از قسمتی است که روی موسیقی پردازش می کند که آن قسمتی است که این امکان را فراهم می کند که حتی افرادیکه قادر به حرف زدن نیستند هم بتوانند از موسیقی لذت ببرند.مردم از انجام کارهای گروهی لذت می برند و شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می کند فعالیت اجتماعی برای افراد مبتلا به زوال عقل مفید است.
مربی آواز، لیزمک ناتن در این زمینه می گوید: «این جلسات تاثیرات مفیدی بر قدرت شناخت،توانایی های فیزیکی و احساسی شرکت کننده ها داشته است.به نظر می رسد که موسیقی توانایی دست یافتن به کلمات را دارد.موسیقی آنقدر قدرتمند است که حتی افرادیکه توانایی حرف زدن خود را از دست داده اند هم می توانند به آوازها و اشعار آن دست پیدا کنند.
 
آواز خواندن سیستم ایمنی و سلامتی عمومی بدن را ارتقاء می دهد
تحقیقات مختلفی نشان داده است که آواز خواندن می تواند سیستم ایمنی بدن را هم تقویت کند.
تحقیقی که در دانشگاه فرانکفورت در آلمان انجام گرفت،نشان داد که مقدار هموگلوبین A و کورتیزول ـ نمادهای تقویت سیستم ایمنی اعضای یک گروه آواز بعد از خواندن یکی از آوازهای موتزارت،بالا رفته است.فقط گوش دادن به موسیقی به تنهایی این تاثیر را به دنبال ندارد.

آواز خواندن و هنر بعنوان یک روش درمانی پذیرفته شده است.
این روزها در سراسر جهان، انواع و اقسام هنرها بعنوان روش های درمانی شناخته شده اند. در واقع، در تحقیقی که توسط انجمن هنر در سلامت در امریکا انجام گرفت، مشخص شد که 68 درصد از بیمارستان های تحت تحقیق در میان روش های درمانی خود از هنر درماین نیز استفاده می کنند.
ناجویکوف، رئیس یک انجمن می گوید، «هنر به بیمارستان ها کمک کرده است که تسهیلات خود را انسانی تر کنند. این یک ارتباط اجتماعی خوب به حساب می آید و احساس بیماران را نسبت به بهبودی خود تقویت می کند. این روش ها واقعا رضایت بیماران را از نحوه درمان خود چند برابر می کند.
 
:salamatiran.com
 

من چون تویی دارم

 

من در کلبه ی فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری

من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری

معجزه زندگي


اولش باورمان نمي‌شود. شايد به اين دليل كه مگر مي‌شود از 6 فرزند يك خانواده، 5 نفرشان معلول باشند.

تعجبمان زماني بيشتر مي‌شود كه بشنويم اين خانواده با كمك برادر بزرگ‌تر­ تنها عضو سالم خانواده ـ به موفقيت‌هايي در زمينه تحصيل و داشتن شغل رسيده‌اند و با وجود ناتواني ظاهري به كارهاي بزرگي مي‌پردازند.

خانوادهاي كه روي واژه ناتواني خط قرمز كشيده‌اند و با توانمندي زندگي مي‌كنند. اگر شما هم مثل ما باورتان نمي‌شود با ما همراه شويد. اينجا گوشه‌اي از كلانشهر تهران است.گوشه‌اي دنج و آرام از شهرك آزادي در جاده مخصوص كرج. جايي كه 16 نفر از اعضاي يك خانواده با عشق و علاقه و البته احترام كنار هم زندگي مي‌كنند.

 درست خوانديد در عصر ارتباطات و زندگي‌هاي لوكس و راحت، اين خانواده شاد و توانمند با توكل به خدا و همت خود در خانه‌اي 120 متري زندگي مي‌كنند. اما آنچه من و عكاس نشريه را به اين نشاني كشانده، تهيه گزارش از يك خانواده شلوغ و پرجمعيت نيست.

در اين خانه دو خوابه، 5 معلول جسمي حركتي با معلوليت 95 درصدي همراه پدر و مادر و همسر و فرزندان خود زندگي مي‌كنند. آنها، نه تنها احتياجي به كسي ندارند بلكه با جسم نحيف و ناتوانشان سخت كار مي‌كنند و با افتخار و سربلندي در شهرك آزادي زندگي مي‌كنند.

همگي اين 5 نفر، كه بيشتر توان عضلاني خود را با مهمان عجيبي به نام «ميوپاتي» تقسيم كرده‌اند، هنرمندند. يكي داستان مي‌نويسد و شعر مي‌سرايد، ديگري نقاشي و مينياتور كار مي‌كند، سومي فيلمنامه مي‌نويسد و 2 نفر ديگر برنامه‌هاي كامپيوتري را در حد تخصصي مي‌دانند و همگي در دفتر خدمات ارتباطي 51323 كار مي‌كنند.

 اين 5 نفر ـ اما ـ تمام توانايي و پيشرفت خود را مديون برادر بزرگ‌تر ـ كريم ـ مي‌دانند. كريم در كنار پدر، مادر، همسر و فرزندان و همسر براداران خود، شاهد لحظه‌لحظه تحليل رفتن برادران خود است. شايد همين ضعف عضلاني و ضعيف شدن روزبه‌روز آنها باعث شد تا كريم به فكر ايجاد شغلي براي آنها باشد تا روحيه‌شان را نبازند و مشغول كار شوند و امروز اين خانواده با هم كارهاي بزرگي انجام مي‌دهند.

 اين 5 نفر همراه كريم و فرنگيس ـ همسر كريم ـ هر روز از 8 صبح تا 5 عصر در دفتر خدمات ارتباطي كار مي‌كنند و از آن به بعد در خانه نشريه‌هاي مهرنو  نشريه داخلي سازمان بهزيستي را دسته‌بندي مي‌كنند و به كارهاي معوقه دفتر مي‌رسند. قصه نقل و انتقال اين عده به دفتر كار خود در چهارراه يافت‌آباد هم شنيدن دارد.

كريم، فرنگيس، رحيم، عين‌الله، رحمان، ياسمين و نازنين كمي مهربان‌تر كنار هم در پيكان قديمي مي‌نشينند و با انرژي به محل كار خود مي‌روند و به كارهاي پستي مردم مي‌رسند. اما سوار شدن آنها صحنه‌اي است كه هر روز تكرار مي‌شود. سالم‌ترها كريم و فرنگيس، زن برادرها و پسربزرگ كريم معلولان را بلند مي‌كنند و روي ويلچر مي‌نشانند،

 از رمپ‌هاي دست‌سازي كه از ورق آهن ساخته شده پايين مي‌برند و سوار اتومبيل مي‌كنند و اين پروسه زمان رسيدن به دفتر تكرار مي‌شود با اين تفاوت كه فقط كريم و همسرش بايد اين كار سخت را انجام دهند.

 اينجا محل كار معلولان تواناست زندگي اين 5 نفر از خروسخوان سحر تا شغال‌خوان شب به اين مكان گره خورده. اينجا دفتر خدمات ارتباطي و امور پستي در چهارراه يافت‌آباد پشت كارخانه شيشه ميرال است و اهالي خانه با عشق و علاقه در كنار هم كار مي‌كنند. اين گروه اما رفتار مردم در محيط كار با آنها بيشتر به غبطه و حسرت شباهت دارد.

 مردم عادي كوچه و بازار با ديدن ناتواني جسماني و توانمندي و كارآيي و عزت نفس آنها و دقت در انجام كارهاي پستي و ارسال مرسولات،لحظه‌اي مي‌ايستند و با حسرت به اين 5 نفر نگاه مي‌كنند. تابلوهاي خداوند روي زمين «عين‌الله » متولد اسفند 50، ديپلم رياضي و مدرك نرم‌افزار كامپيوتر از سازمان فني حرفه‌اي دارد.

او مي‌گويد: «شرايط ما با درصد بالاي معلوليت، باعث شده وضعيت سخت‌تري را نسبت به ديگر معلولان تحمل كنيم چرا كه معلولان جسمي حركتي ممكن است فقط مشكل راه رفتن داشته باشند ولي دست‌هاي ما به ضعف عضلاني دچار است و اين وضعيت ما را سخت‌تر مي‌كند.» عين‌الله متأهل و داراي فرزند يك و نيم ساله‌اي به نام «ابوالفضل» است. مشكل او هم از 15 ­14 سالگي شروع شده و كم‌كم به نشستن او روي ويلچر انجاميده است.

مي‌گويد: «آن روزها به علت كمتر شدن توان و عدم تشخيص پزشكان به مرور متوجه شدم كه من هم مانند برادرم رحيم دچار ضعف عضلاني شده‌ام. شرايط بد و نگران كننده‌اي بود. هم براي من، هم براي پدر و مادرم كه هر لحظه شاهد روند بيماري‌مان بودند اگر به اين مسئله، مشكلات مالي را هم اضافه كنيد متوجه مي‌شويد كه روزهاي سختي را پشت سر گذاشتيم.»

 مهماني به نام ضعف عضلاني «رحمان »متولد آخرين روز از شهريور ماه سال 53 است و مجرد. او نامزد دارد و بزرگ‌ترين مشكلش مانند 2 برادر متأهلش نداشتن مسكن است و با داشتن بيش از 95 درصد معلوليت، نمي‌داند مي‌تواند خانه‌اي كوچك و اجاره‌اي براي خود دست و پا كند يا نه؟

رحمان علاوه بر كار كردن در دفتر خدمات ارتباطي، فيلمنامه مي‌نويسد. مي‌گويد: «6 فيلمنامه نوشته‌ام كه 2 جلد آنها كامل شده و تا مرحله ثبت پيش رفته ولي به علت نداشتن حامي و البته پارتي مسكوت مانده است.» 2 فيلمنانه ديگر رحمان در مرحله سيناپس است. او مي‌گويد: «دو قسمت از زير آسمان شهر را نوشتم و وقتي براي ارائه به دست‌اندركاران بردم با اتفاق عجيبي روبرو شدم.

وقتي مرا روي ويلچر ديدند، انگار آدم فضايي ديده باشند انگار كسي كه مشكل حركتي دارد نمي‌تواند كار كند، فيلمنامه بنويسد و...» از نگاه رحمان واژه‌اي به نام معلوليت وجود ندارد و در دنيا كسي به معني واقعي سالم نيست. رحمان از نگاه برخي از مردم شاكي است. مي‌گويد: «مگر نمي‌گويند كه ايرانيان مهمان‌نوازند؟

 من هم 35 سال است ميزبان يك مهمان ناخوانده‌اي به نام «ميو پاتي» هستم. مهماني كه به او خو گرفته‌ام و هر لحظه با او زندگي مي‌كنم و توقع ندارم كسي به خاطر يدك كشيدن اين مهمان به من كمك كنند اما عده‌اي كه متأسفانه كم هم نيستند با ديد ضعيف خود، اين شرايط را درك نمي‌كنند.»

همشهري

کاکتوس ها را هم دوست بداریم

 

کاکتوسها را هم دوست بداریم به خاطر این که لطافت گل سرخ را دوست داشتنی تر می کنند.

چگونه يك سخنراني خوب ارائه كنيم ؟


وي استاد دانشگاه فردوسي مشهد در رشته رياضيات است. او هفته گذشته توانست جايزه اروپايي بهترين منتقد مقالات رياضي را دريافت كند. دكتر محمدصال مصلحيان را بايد در رده نسل جديدي از رياضيدانان كشور به شمار آورد كه سعي در پيشبرد هرچه بيشتر دانش رياضيات دارند.

او كه با علاقه موضوعات و محافل رياضي ايران و جهان را دنبال مي‌كند، به ضرورت كاري بارها در سخنراني‌ها و سمينارهاي تخصصي و عمومي حضور پيدا كرده است. خود او در اين زمينه مي‌گويد: «طي برگزاري و شركت در چندين كنفرانس رياضي، تعدادي سخنراني ماهرانه و تعداد زيادي سخنراني كسل‌كننده ديده‌ام.» اما چه عواملي باعث مي‌شود يك سخنراني كسل‌كننده و بي‌حاصل، به سخنراني‌اي جذاب و هيجان‌انگيز تبديل شود؟

دكتر صال مصلحيان بر مبناي تجربيات شخصي خود و همچنين منابعي كه در اين‌باره وجود دارند، به توضيح آن خواهد پرداخت...

... نكات زير البته فقط براي محققان كاربردي نيست بلكه همه كساني كه نياز به صحبت در مجامع عام پيدا مي‌كنند بنابر موضوع صحبت مي‌توانند از اين راهنمايي‌ها استفاده كنند.

براي اينكه سخنراني شما براي همه حضار جذاب باشدعلاوه بر اينكه لازم است در گام اول عنواني جذاب و كوتاه انتخاب كنيد، موضوع سخنراني هم بايد جالب و محتواي آن براي حضار مفيد باشد ودر واقع سازماندهي مطالب بايد منجر به اين نكته شود كه حضار در انتهاي سخنراني، ايده‌هايي را به دست آورده باشند.

بنابراين در يك سخنراني 20 دقيقه‌اي حداكثر 3‌‌تعريف اصلي ارائه كنيد تا همه مخاطبان قادر به درك اصطلاحات و دنبال كردن سخنراني شما باشند.در ضمن يك سخنراني 20 دقيقه‌اي را نبايد با سخنراني در دوره‌هاي كوتاه مدت اشتباه كنيد. قرار نيست همه نتايج‌تان را ارائه كنيد. فقط تعدادي از آنها را كه جالب‌تر و مهم‌تر هستند، انتخاب كنيد. يك سخنراني خوب مانند كوه يخ شناوري است كه 90 درصد آن زير آب و فقط 10 درصد آن آشكار است. روي هر صفحه (اسلايد) بايد حداقل 2 دقيقه صحبت كنيد. سخنراني را در نظر بگيريد كه در سخنراني 20 دقيقه‌اي خود، با سرعت صحبت مي‌كند و ضمن آن 89 صفحه را سريع از جلوي ديدگان حضار عبور مي‌دهد. 5 تا 15 اسلايد براي يك سخنراني 20 دقيقه‌اي مناسب به نظر مي‌رسد.

سخنراني خود را به چند قسمت تقسيم كنيد تا در صورت كمبود وقت بتوانيد از يك يا چند قسمت آن صرف نظر كنيد.گفته شده است كه پس از 12‌‌دقيقه از آغاز سخنراني، ذهن عموم شنوندگان ناخودآگاه به بيراهه مي‌رود. پس بهتر است مهم‌ترين ايده‌هاي صحبت‌تان را در 12 دقيقه اول ارائه كنيد.

فراموش نكنيد سخنراني، مقاله يا كتاب نيست كه مخاطبان بتوانند آن را 2‌‌يا چند بار بخوانند. پس بهتر است نكات كليدي صحبت‌تان را در بخش‌هاي مختلف تكرار كنيد. اين كار به مخاطبان اجازه مي‌دهد صحبت شما را دنبال كنند.در ضمن از قرائت فرمول‌ها اجتناب كنيد و به جاي آن از عبارت اين فرمول و آن فرمول و... استفاده كنيد. خواندن فرمول‌هاي طولاني باعث خستگي مخاطبان و از دست دادن وقت سخنراني مي‌شود.

ارايه سخنراني به زبان ساده

سطح سخنراني بايد متناسب با درك حضار باشد. يك سخنراني براي دانشجويان با سخني كه براي اعضاي هيات علمي ارائه مي‌شود متفاوت است. بنابراين بايد بدانيد مي‌خواهيد دامنه اطلاعات مخاطبان را گسترش دهيد يا با به چالش كشيدن اطلاعات موجود، بر ژرفاي دانش آنها بيفزاييد.در ضمن چون مرسوم نيست مقاله‌اي كه قبلا چاپ شده است، سخنراني شود. بهتر است كارهاي پژوهشي در دست اجرايتان را مطرح كنيد، زيرا عموما بازخورد حاصل توسط حضار مي‌تواند راهگشاي شما در كارهاي تحقيقاتي‌تان باشد.

فراموش نكنيد سخنراني محل انجام محاسبات نيست. هيچ قضيه‌اي را هم اثبات نكنيد. مخاطبان حوصله شنيدن جزييات كار شما را ندارند. به محض آن كه شروع به اثبات كنيد عده زيادي سالن را ترك مي‌كنند يا خود را به كار ديگري مشغول مي‌كنند. سخنراني شما گزارشي از آخرين تحقيقات يا مهم‌ترين پژوهش‌هاي شماست و نه بخشي از كلاس درستان. مي‌توانيد نسخه‌هايي از مقاله خود را كه شامل محاسبات، براهين و ديگر جزييات است همراه خود به سالن بياوريد و در پايان سخنراني آن را به حضار تقديم كنيد.

ارائه تاريخچه موضوع، مثال، تصوير، كاربرد، حدس و پرسش‌هاي چالش‌برانگيز در سخنراني به جذابيت آن و درك ايده‌هاي اصلي كار شما كمك شاياني مي‌كند. همچنين ذكر علت علاقه شما به موضوع و ارائه ارتباط آن با ديگر موضوعات مي‌تواند ديگران را به تحقيقاتتان علاقه‌مند كند. در نقطه مقابل نمادها، اصطلاحات فني، فرمول‌ها و اساسا محتواي هر صفحه را به كمترين تعداد ممكن برسانيد. همچنين بايد از به كاربردن نمادهاي غيراستاندارد كه بسرعت فراموش مي‌شوند، اجتناب كنيد.
فراموش نكنيد سخنراني محل انجام محاسبات نيست هيچ قضيه‌اي را هم اثبات نكنيد مخاطبان حوصله شنيدن جزييات كار شما را ندارند

2 نسخه از متن سخنراني خود را روي سي‌دي و فلش همراه داشته باشيد و قبل از سخنراني خود، آن را روي رايانه اتاق سخنراني بريزيد و روي پرده آزمايش كنيد.در ضمن بكوشيد سخنراني‌تان را با PC) Overhead) و قسمت‌هاي مهم آن را با متن رنگي ارائه كنيد. روش سنتي گچ و تخته موجب خستگي مخاطبان و اتلاف وقت مي‌شود.

براي ارايه سخنراني آماده باشيد

متن سخنراني كه در واپسين ساعات قبل از سخنراني آماده شود مانند غذايي كه با عجله تهيه شود، احتمالا ناپخته و جانيفتاده خواهد بود. روي محتواي سخنراني‌تان چندين روز فكر كنيد. بعضي اعتقاد دارند تهيه يك سخنراني خوب 2 هفته وقت مي‌برد.بنابراين در فرصت كافي بايد متن سخنراني خوانده شود و حداقل 2 بار به صورت آزمايشي (در اتاق خالي يا جلوي آيينه) تكرار شود تا بتوان آن را به صورت سليس، واضح و در زمان تخصيص داده‌‌شده، ارائه كرد. شايد شما سخنراناني را ديده باشيد كه دائم تپق مي‌زنند، منقطع صحبت مي‌كنند و خط صحبت خود را گم مي‌نمايند. اينان كساني هستند كه بدون آمادگي شروع به سخنراني كرده‌اند.

فراموش نكنيد هدف يك سخنراني نمايش مقاله نيست. متن سخنراني با متن مقاله‌اي كه براي چاپ به يك مجله ارسال مي‌شود كاملا متفاوت است. بعضي سخنرانان از فايل Pdf مقاله اصلي خود كه شامل تمام محاسبات، اثبات‌ها و جزييات است استفاده مي‌كنند. چنين متني به علت كوچك بودن فونت آن به جز براي حضار رديفهاي اول و دوم، براي بقيه قابل تمييز نيست. در حال حاضر، سخنراناني كه به كار خود ارزش مي‌دهند از Beamer يا Power Point استفاده مي‌كنند

اگر به هر دليلي اضطراب و دلواپسي داريد، پيش از حضار به سالن بياييد يا در سخنراني‌اي كه قبل از سخنراني شما برگزار مي‌شود، شركت كنيد. همچنين پيش از شروع به شنوندگان نگاه كنيد و آنها را دوستان و آشنايان خود تصور كنيد. سپس چند نفس عميق بكشيد و سخنراني خود را آغاز كنيد.

سعي كنيد با ظاهر مرتب و بموقع در سخنراني خود حاضر شويد. زياد حركت نكنيد. محكم، با‌‌‌صداي متغير (بالا و پايين) و تاثيرگذار صحبت كنيد. حرف‌هاي خودتان را باور داشته باشيد. بعضي جاها سكوت كنيد و در زمان‌هاي مناسب لبخند بزنيد. نگاه به مخاطبان و ارتباط چشمي با آنها را هم فراموش نكنيد.

حتي اگر آدم شوخ‌طبعي هستيد سخنراني خود را با شوخي (جوك) شروع نكنيد، زيرا ممكن است بعضي مخاطبان با مشرب شما آشنا نباشند. بعلاوه ممكن است شنوندگان مابقي صحبت شما را جدي نگيرند، ولي مي‌توانيد در حين سخنراني و براي رفع خستگي، شوخي كنيد. شروع سخنراني با يك پرسش چالش برانگيز بسيار جالب خواهد بود.سادگي بيان، مهم‌ترين اصل موفقيت يك سخنران است. يك سخنران خوب آن است كه پيچيده‌ترين ايده‌ها را به ساده‌ترين شكل بيان كنيد.

نشسته سخنراني نكنيد. در حين سخنراني بايد به مخاطب نگاه كرد و گاهي نيز به اسلايدها، آن هم براي اطمينان از اين كه صفحه بدرستي در حال نمايش است. سخنراناني كه از روي نوشته‌هاي اسلايد، مانند كتاب داستان، شروع به خواندن مي‌كنند و حتي نيم نگاهي هم به حضار نمي‌اندازند نمي‌توانند رابطه صميمي با ايشان برقرار كنند.

پيش از سخنراني راجع به سوالاتي كه ممكن است از شما پرسيده شود فكر كنيد و جواب‌هايي براي آنها فراهم آوريد. وقتي شخصي سوالي مي‌پرسد بدقت گوش كنيد. آن پرسش را دوباره تكرار كنيد تا آنان كه نشنيده‌اند، متوجه آن شوند. اگر جواب آن را مي‌دانيد به طور خلاصه پاسخ دهيد. اگر پاسخ آن را نمي‌دانيد از وي تشكر كنيد و قول دهيد بعد روي آن فكر مي‌كنيد. در حالتي هم كه سوال را نفهميده‌ايد، از سوال‌كننده بخواهيد در پايان سخنراني با شما گفتگو كند.

محمد صال مصلحيان

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.

 

آن که می خواهد روزی پرواز را تجربه کند نخست باید روی پای خود ایستادن را بیاموزد ؛

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.

هنر خوب گوش دادن را تا چه اندازه به‌كار مي‌بريد؟


شايد درلحظه اول فكر كنيد، مگرگوش كردن هم كارخاص و پيچيده‌اي است كه از آن به عنوان يك هنرياد مي‌كنيم.

براي اينكه به باوردقيق و عميقي دراين باره برسيم بايد ابتدا تعريفي از هنرداشته باشيم. روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت معتقدند زماني كه انديشه و احساس انساني به صورت غيركلامي ويا درساختار بياني غير معمول و غيرمستقيم با ظرافتهاي خاص خود نمود مي‌يابد، در واقع هنرپا به عرصه وجود مي‌گذارد.

سفال‌گري، معماري، مجسمه سازي، نقاشي و طراحي از جمله هنرهاي غيركلامي و شعر و داستان از موارد بياني خاص و پيچيده هنري محسوب مي‌شوند.

خوب گوش دادن به حرف‌هاي ديگران نيز دقيقا درهمين معنا و تعريف قرارمي‌گيرد. چرا كه شما با محفوظ نگه‌داشتن همه احساس و انديشه خود، سراپا گوش مي‌شويد كه هرچه دقيق‌تر درك كنيد طرف مقابل‌تان چه مي‌خواهد بگويد. براي دستيابي به چنين شرايطي، هرچه صبورانه تر برچگونگي رفتار و حتي تغييرات چهره آن فرد متمركز مي‌شويد تا از هركنش و واكنشي براي فهم منظور او بهره‌مند شويد.

درضمن اينكه با رفتارهاي غيركلامي خود و با حس احترامي كه به طرف مقابل منتقل مي‌كنيد، تلاش مي‌كنيد اطمينان گوينده را جلب كنيد. قطعا كسب اطمينان گوينده به همين راحتي‌ها كسب نمي‌شود. او بايد صميمي بودن شنونده را با نگاه و رفتارش حس كند

قطعا يك شنونده خوب به آن اندازه خودداراست كه ضمن حفظ نظراتش براي خود، به طرف مقابل اجازه دهد كه درباره نظش تا جايي كه لازم است- تا زواياي آن كاملا روشن شود- توضيح دهد. بدون اينكه كسي به خود اجازه دهد درسخنان او به قول معروف بدود و درمسير افكار و گفتار گوينده اختلال ايجاد كند.

يك شنونده خوب تمام تلاش خود را مي‌كند كه بتواند به درستي حرف‌هاي گوينده را درك كند. ازاين‌ رو حتي زماني كه گوينده سكوت مي‌كند، شرايط را به گونه‌اي فراهم مي‌كند كه او امكان طرح حرف‌هاي نگفته را پيدا كند.
چنين شنونده‌اي به واقع سراپا گوش ناميده مي‌شود چراكه تنها از شنيدن، يك هدف را دنبال مي‌كند و آن هم ترغيب گوينده به گفتن همه آنچه مي‌خواهد بگويد تا منظور خود را به طور واقعي و كامل بيان كند

خود قطعا بارها تجربه كرده‌ايد كه انجام اين كار واقعا هنرمندي مي‌خواهد چراكه به توجهات خاص، تمرين و تكرار صادقانه و احساس مسئوليت نسبت به حقوق ديگران نياز دارد.و طبيعي است آن گونه كه به راحتي دربيان پذيرفته مي‌شود، درعمل به آساني تحقق نمي‌يابد.

و درپايان، اگر بخواهيم دريك جمله، هنرخوب شنيدن را تعريف كنيم به اين مفهوم خواهد بود كه ظرفيت شنيدن حرفهاي مخالف نظر خود را داشته باشيم.دركليه عرصه‌ها؛ بخصوص درعرصه‌هايي كه به شدت مورد علاقه ما و درواقع به آن نقطه نظرات وابسته هستيم.

همشهری انلاین

ره صحیح پرسیدن سوال


در بازگشت از كليسا، جك از دوستش ماكس مي پرسد: «فكر مي كني آيا مي شود هنگام دعا كردن سيگار كشيد؟»
ماكس جواب مي دهد: «چرا از كشيش نمي پرسي؟»

جك نزد كشيش مي رود و مي پرسد: «جناب كشيش، مي توانم وقتي در حال دعا كردن هستم، سيگار بكشم.»
كشيش پاسخ مي دهد: «نه، پسرم، نمي شود. اين بي ادبي به مذهب است.»
جك نتيجه را براي دوستش ماكس بازگو مي كند.

ماكس مي گويد: «تعجبي نداره. تو سئوال را درست مطرح نكردي. بگذار من بپرسم.»
ماكس نزد كشيش مي رود و مي پرسد: «آيا وقتي در حال سيگار كشيدنم مي توانم دعا كنم ؟»
كشيش مشتاقانه پاسخ مي دهد: «مطمئناًً، پسرم. مطمئناً.»

معرفی سایت  

 

سایت Iran Fods ans Fruits ,IRFFS.com

این سایت در زمینه معرفی مواد غذایی ،مواد دارویی ،ادویه جات و دیگر خوردنی ه و اشامیدنی ها فعالیت می کند.که کلیه مواد بر اساس حروف الفبا مرتب شده اند

همچنین این مواد  غذایی بر اساس کاربرد و اهمیت انها در بدن انسان نیز مرتب شده اند .

این سایت به تدریج کامل ترمی شود .

irffs

مينديش که ديگران، تو را به آرمانت مي‌رسانند

وبلاگ مهندسی فکر


نقد و ارزيابي بي‌کينه، پاداشي است که ارزش آن را بايد دانست. جايگاه ارزيابي و نقد شما بر کارکرد ديگران، مي‌تواند آغاز نخستين گام شما براي سازندگي باشد.

 همرنگ ديگر کسان شدن، باور هيچ کدام از بزرگان نبوده است. آدم‌هاي بزرگ به خوشي‌هاي کوتاه هنگام تن نمي‌دهند.

براي پويايي و پيشرفت، گام نخست از پشت درهاي بسته برداشته مي‌شود.

اگر به سخني که گفته‌ايد با تمام وجود پايبند هستيد، ديگر نيازي نيست براي آن پوزش بخواهيد. نرمدلي و نرمش منش آدمي‌است و سنگدلي و سخت‌سري منش اهريمن.

آدمياني که با ديگران روراست نيستند با خود نيز بدين گونه‌اند. رَد راستي، رَد خويشتن است.

مينديش که ديگران، تو را به آرمانت خواهند رساند. الگوي انساني شما هر چه بزرگتر باشد، سرنوشت زيباتري در برابر شماست.

اگر ديگران را با زيباترين منش‌ها و صفات بخوانيم چيزي از ارزش ما نمي‌کاهد، بلکه او را دلگرم ساخته‌ايم آنگونه باشد که ما مي‌گوييم. آنکه درست سخن نمي‌گويد داناترين هم که باشد همگان بي سوادش مي‌پندارند.

زندگي چيزي جز عشق تو را به من نشان نداد

وبلاگ تنهاترین سردار

زندگي چيزي جز عشق تو را به من نشان نداد
تو در وانفساي اين دنيا از همه غريب‌تر بودي

زندگي چيزي جز عشق تو را به من نشان نداد و دل بهانه‌اي جز ديدارت در همه عمر نگرفت. بگذار که با ديدنت دلم براي هميشه خراب شود. مرا به آبادي دل چه سود و چه نياز که در اين دنيا هر دلي خراباتي شد گويا ابدي و جاويدان شد.

در اين شب‌ها که به آسمان مي‌نگريم گويي بغضي کهنه در گلوي مهتاب تو را فرياد مي‌زند، تويي که در وانفساي اين دنيا از همه غريب‌تر بوده‌اي. تويي که با سکوتت عشق را به آتش کشيدي وخاک را تا به ابد با غربت آغشته نمودي. در تنهاييت خداي را به ديدگان نمناکمان به تماشا کشاندي و در يادمان اينگونه نگاشتي: هر که عاشق‌تر، دلش آشفته‌تر...

شب را به اميد رويايت مي‌گذرانم و روز را به اميد شنيدن صدايت. چه حقيقت تلخ و شيريني است. چه ظلمت و روشنايي وجودم را تسخير كرده است.

دلم سر سپرده‌ات شد. تقصير من نيست که اينچنين عاشقانه فريادت مي‌زنم که بايد دامن خداي را بگيري که چرا شيدايي را در چشمان تو خلاصه كرد.

براي تمام تنهايي حريم پاکت دلم مي‌سوزد. هرگاه که تن سپردم به گوش دادن تمام زمزمه‌هاي دل خسته‌ام، نامي‌به جز تو نشنيدم. نامي‌که هرگز نتوانستم نامي‌در کنار آن بگنجانم.

بي گمان که خاک تن من جز با غبار بقيع آغشته نشده که اينگونه خود را شيداي تو مي‌بينم. هنگامي‌که براي گرفتن دستان گنهکارم قدم‌هايت را برداري آتش چه شرمگين خواهد شد از زبانه کشيدن...

من اسارت دلم را به هيچ آزادي نفروشم که زندانباني چون حسن بن علي جرعه‌اي جز مي ‌به من ارزاني نمي‌دارد.

شـکـسـت خجالت‌آور نيست

وبلاگ من موفق

آيا هميشه آرزو مي‌کنيد که کاش مي‌توانستيد در زندگي روزانه، اندکي خطرپذيرتر ظاهر شويد؟ ماجراجويي نيازمند اعتماد به نفس است و اين امر مستقيما با طرز تفکر شما ارتباط پيدا مي‌کند.

بايد ديگران شما را به رسميت بشناسند. دفعه آينده که يک فکر محدوديت زا مانند: من هيچ وقت نمي‌توانم، به ذهنتان خطور کرد، مطابق اين تکنيک عمل کنيد؛ به جاي اينکه بگوييد من هرگز پيشرفت نخواهم کرد از جايگزين: اگر تمام تلاش خودم را براي به موفقيت رساندن اين پروژه به کارگيرم، احتمالا پيشرفت از آن من خواهد بود؛ استفاده کنيد.

سعي کنيد هرگونه گله و شکايتي را تبديل به يک پرسش کنيد. گله و شکايت نمادي از شکست است و مانند مانعي، سد راه پيشرفت شما خواهد شد. اما از سوي ديگر مطرح کردن پرسش، قدرت را به دستان شما باز مي‌گرداند و کاري مي‌کند تا مشتاقانه به دنبال پيدا کردن راه حل بيفتيد. براي مثال اگر به طور مکرر به خود مي‌گوييد: "انگار همه امروز حالشون بده" سعي کنيد اين جمله را پرسشي کرده و با خود تکرار کنيد: "چه کار مي‌توانم انجام دهم تا ديگران احساس خوبي پيدا کنند؟"

مراقب حرف زدنتان باشيد، به ويژه زماني که در حال صحبت کردن با خودتان هستيد. توانايي ريسک‌پذيري از طريق عبرت‌هاي شما از شکست‌ها نشات مي‌گيرد. دفعه آينده که دچار لغزشي شديد، ببينيد کجاي حرف زدنتان اشکال داشته است.

هر زمان که متوجه شديد در حال تحقير شخصيت خود هستيد، همان لحظه اين کار را متوقف کنيد. حالا بهتر است از روي زمين بلند شوي و يک بار ديگر از نو شروع کني. شکست خجالت‌آور نيست، مگر اينکه در تلاش کردن شکست بخوري.

ریشه یابی حرف مفت زدن

ریشه ضرب‌المثل «حرف مفت زدن»

حرف مفت می‌گوید

همه حرف و همه حرف وهمه حرف
به حرف مفت وقت ما شود صرف

 
به طوریکه می‌دانیم اولین خط تلگراف در زمان ناصرالدین شاه قاجار و به سال 1274 هجری قمری بین قصر گلستان و باغ لاله زار کشیده شد و سپس ضمن قراردادی که با کمپانی‌های خارجی منعقد گردید این خطوط به ایالات و ولایات ایران نیز ادامه یافت و بین طهران و شهرهای مهم ایران مواصلات تلگرافی برقرار گردید.
 
قبل از شروع مطلب که مربوط به ماجرای اولین خطوط تلگراف و مواصلات تلگرافی در ایران است برای مزید اطلاع جوانان ایرانی یادآور می‌شود که تلگراف در قدیم به صورت نظری بوده است و اختراع این تلگراف را به ایرانیان نسبت می‌دهند بدین معنی که از شوش و همدان به اطراف کشور ایران با فاصله‌های منظم تپه‌های طبیعی را برای محل مخابرات معین می‌نمودند و در نقاط دیگر که کوه و تلهای طبیعی یافت نمی‌شد تپه‌های مصنوعی بلند ساخته و بر بالای آن نگهبان می‌گماشتند که در روز با حرکت دادن دست و بیرق و با ایجاد دود، و در شب با افروختن آتش، اخبار فوری را به فاصله‌های نسبتاً دوری اطلاع دهند که بقایای بعضی از این تپه‌های مصنوعی اگر دقت شود هنوز در مسیر جاده‌ها دیده می‌شود که بر بالای آنها ساخته یا درختکاری کرده اند.
 
روزی که تلگرافخانه در تهران افتتاح شد مردم باور نمی‌کردند که از شهری به شهر دیگر امکان مخابره تلگرافی باشد و مقاصد و منویات افراد را بتوان از مسافات بعیده اصغاء نمود. مهمتر آنکه افراد بی‌سواد و خرافاتی که به وجود ارواح شیاطین! در سیمهای تلگراف معتقد بودند مردم را از مخابرات تلگرافی مطلقاً برحذر می‌داشتند.
به همین جهات و ملاحظات و با وجود تشویق دولت که مطالب مهم و فوری را مصلحت آن است که به وسیله تلگراف انجام دهند مع هذا مردم زیر بار نمی‌رفتند و این موضوع را بیشتر به شوخی و مطایبه تلقی می‌کردند.
 
وزیر تلگراف وقت مرحوم علیقلی خان مخبرالدوله چون از تشویق و تبلیغ پیرامون مخابرات تلگرافی طرفی نیست تدبیری به خاطرش رسید و با اجازه شاه یکی دو روز را به مردم اجازه داد که مجانی با دوستان یا طرف خود که در شهرهای اصفهان یا شیراز و تبریز و نقاط دیگر بودند صحبت کنند. چیزی بپرسند و جواب بخواهند تا مردم یقین کنند که تلگراف شعبده بازی نیست. مردم هم ازدحام کردند و سیل مخابرات به ولایات روان شد. هرکس هر چه در دل داشت از سلام و تعارف و احوالپرسی و گله و گلایه و شوخی و جدی بر صفحه کاغذ آورده به طرف مخاطب مخابره نمود زیرا حرف مفت بود و فطرت آدمی‌به سوی هر چه که مفت باشد گرایش پیدا می‌کند.
چون چندی بدین منوال گذشت و مقصود دولت در جلب تلگرافی حاصل گردید مخبرالدوله در پاسخ متصدیان تلگرافخانه‌ها که از مراجعات متقاضیان و طومارهای سلام و تعارف و احوالپرسی آنان برای مخابره   البته حرف مفت و مجانی   به ستوه آمده بودند دستور دادند این جمله را بر روی صفحه کاغذی بنویسند و بر بالای در ورودی تلگرافخانه الصاق نمایند "از امروز به بعد حرف مفت قبول نمی‌شود" و برای هر کلمه مثلاً یک عباسی   یک پنجم ریال   حق المخابره باید پرداخت کنند.
 
پیداست برای آنهایی که به حرف مفت عادت کرده بودند به هیچ وجه قابل قبول نبود که متصدیان مربوط به آنها بگویند حرف مفت نزن و حرف مفت نگو زیرا حرف قیمت دارد و بی تامل نباید به گفتار دم زد و به همین جهت از آن روز به بعد کلمه حرف مفت در اذهان مردم جزء کلمات ناخوشایند تلقی گردید و افرادی را که بدون تامل و اندیشه و غالباً به منظور تحقیر و توهین مطلبی اظهار کنند با عبارت حرف مفت نزن یا حرف مفت نگو متقابلاً پاسخ می‌گویند.

   
sarapoem.persiangig.com