جملاتی در مورد دوستی !


بهترین دوست و همراه من کسی است که از من بهترین را بسازد. هنری فورد به ما یادآوری می‌کند که یک دوست و همراه خوب باید فردی باشد که از شما بهترین فرد ممکن را بسازد.


در تمام نقاط دنیا دوستی‌ها یکسان هستند ؛ درست است که در این دوره و زمانه پیدا کردن یک دوست و همراه خوب بسیار سخت شده ، اما وقتی کسی را پیدا می‌کنید که می‌بینید با خوبی‌ها و بدیهای شما کنار می‌آید دیگر دوست و همراه ندارید که وی را از دست بدهید .

 
افراد مشهور عقاید مختلفی در مورد دوستی دارند ؛ ما  در این مقاله به برخی از این سخنان اشاره می‌کنیم:

 

هنری فورد می‌گوید:
"بهترین دوست و همراه من کسی است که از من بهترین را بسازد". هنری فورد به ما یادآوری می‌کند که یک دوست و همراه خوب باید فردی باشد که از شما بهترین فرد ممکن را بسازد. اگر وقت مان را با مردمی می‌گذرانیم که ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند و ما را به زندگی بهتر هدایت می‌کنند ، پس در مسیر درستی قرار گرفته ایم .

برخی هم عقیده دارند که بهترین دوست و همراه تو کسی است که تو را همانطور که هستی ببیند و نخواهد که تو را تغییر دهد.آلبرت‌هابارد عقیده دارد:" دوست و همراهتو کسی است که همه چیز را در مورد تو می‌داند ،‌و باز هم دوستت دارد".

برای آنهایی که گرفتار مشکل هستند ، یک دوست و همراه کسی است که بیشتر از همه با شما صادق است و به شما اعتماد به نفس می‌بخشد. با وجود آنهاست که می‌توانید از پس مشکلات‌تان برآیید و انعطاف پذیر باشید. چنانچه جورج هربرت می‌گوید:" بهترین آینه شما دوست و همراه قدیمی‌تان است. " این افراد ما را به خوبی می‌شناسند ، آنها هستند که می‌توانند به ما بگویند ما کجای مسیر زندگی مان قرار داریم و براستی که هستیم.

رالف والدو امرسون می‌گوید:
" دوست و همراه من کسی است که قبل از اینکه وی را پیدا کنم ،‌بلند فکر می‌کردم". دوست و همراه واقعی کسی است که ما را محدود نکند و ‌همانطور که هستیم ما را بپذیرد.

زمانیکه شخصی درگیر یک مشکل شدید عاطفی می‌شود ، یک دوست و همراه باید در کنار او باشد. مارلین دیتریچ به وفاداری دوستان اشاره می‌کند و می‌گوید:" دوست و همراه شما کسی است که زمانیکه مشکلی دارید و ساعت 4 صبح بیدارش می‌کنید ، از دست شما ناراحت نشود".
 
 

 سیمرغ

 

حکایت ابواوسعید و ارزش واقعی چیزها

 شیخ ابوسعید را گفتند:

«فلان کس بر روی آب می‏رود.» گفت: «سهل است، بزغی و صعوه ای نیز برود».

گفتند :«فلان کس در هوا پرد.» گفت:«مگسی و زغنه‏ای می‏پرد.»

گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می شود.» شیخ گفت:

«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می‏شود. این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبد و بخورد و در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد.»

جملات کوتاه زندگی


وقتی میخواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست داده‎ای که چنین موفقیتی را به دست آورده‎ای.
به خاطر داشته باش که عشق‎های به یادماندنی و دستاوردهای عظیم، به خطر کردن‎ها و ریسک‎های بزرگ محتاج‎اند.

 وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.
 این سه میم را از همواره دنبال کن: محبت و احترام به خود را؛ محبت به همگان را؛ مسؤولیت‎پذیری در برابر کارهایی که کرده‎ای.
 به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی، گاه خود شانسي بزرگيست.

اگر می‎خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.
 به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.
 بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.
 چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزش‎های خود را به‎سادگی در برابر آنها فرومگذار.
به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.
شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیش‎تر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی.
با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.
 سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفته‎ای.
 بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به هم سبقت گیرد


مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید.

زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید، شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد

زمان بیماری، شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید، يادتان باشد فراموششان نكنيد.

همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از خداوند تشکر کنید

از نماز و دعا کمک بگیرید.

به كتاب اعتماد كنيد اون دوست خوبي است.
انرژی خود را صرف فضولی در امور دیگران نکنید.
روزانه ده دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.

حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
زندگی به مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند همچون کلاس جبر (البته براي بعضي ها)

حكايت زياده خواهي كيكاووس در شاهنامه


حكايت زياده خواهي كيكاووس در شاهنامه حكايتي عبرت اميز است.

كيكاووس يكدفعه بين همه بزرگان ادعا مي كند كه مي خواهد كاري برتر از ديگران انجام دهد.

خود افزائي ، خود گستري يا گستاخي وي منجر به بازي كردن نقش در برابر انظار شد. تصميم وي مبني بر حمله به مازندران از خود برتر بيني او نشات مي گرفت.

در فرهنگ ايران رزم دفاعي پسنديده بوده است نه تهاجم.

تو از خون چندين سر نامدار                     ز بهر فزوني درختي مكار

كه بار و بلنديش نفرين بود                       نه ائين شاهان پيشين بود


كيكاووس به نصيحت زال گوش نداد و بي اندازه شد  و در نزديكي مازندران فرمان كشتار داد. و خودش را دشمن زندگي و ضد زندگي كرد.

بشد   بر    در  شهر       مازندران               بباريد شمشيرو گرز گران

زن و   كودك  و      مرد   با دستوار             نمي يافت از تيغ او زينهار

همي سوخت و غارت همي كرد شهر             بپالود بر جاي ترياك زهر


زمانيكه انسان بي اندازه شد ( يعني حد و حدود خود را نشناخت) ،  چشمانش تيره و تار شده و بينائي خود را از دست مي دهد.

چو بگذشت شب روز نزديك شد      جهانجوي را چشم تاريك شد

ز لشكر دو بهره شده تيره چشم        سر نامداران او پر زخشم

همه گنج تاراج و لشكر اسير          جوان دولت و بخت برگشت پیر


عاقبت كار وي شكست و تاراج گنجها و پايمال شدن جانها بود.

همه داستان ياد بايد گرفت         كه خيره نماید شگفت از شگفت

وبلاگ راه كهن

ضرب المثل های مشترک ایرانی و آلمانی

ضرب المثل ها بخشی از فرهنگ نامحسوس یک جامعه هستند که آداب و رسوم و خصوصیات مردم یک سرزمین را نشان می دهند.برخی از "فرهنگ شناسان " برای شناخت بهتر یک قوم یا قبیله ای به ضرب المثل های آن قوم متوسل می شوند. در فرهنگ ایرانی هم ضرب المثل ها جزو جدا ناشدنی زندگی روزمره مردم هستند. چرا که با کنار هم نشاندن چند کلمه می توان به تصویری گویا دست یافت و بدون استفاده زیاد از حد ازکلمات منظور خود را بیان کرد.کوتاه اما موجز. مثل هایی نظیر "تا توانی دلی بدست آر     دل شکستن هنر نمی باشد" که از حیطه شعر وارد ضرب المثل شده ویا " از محبت خارها گل می شود" تاکید بر مهر ورزی و محبت را میان ایرانیان نمایان می سازد. اما در مقابل ضرب المثل های دیگری نیز در این فرهنگ وجود دارند که باب تظاهر و یک دل نبودن و به نوعی پنهان کاری را رواج می دهند."صورت خود را با سیلی سرخ نگهداشتن " ( بی نهایت فقیر بودن اما تظاهر به غنی بودن کردن۱ ) و یا " خدا از دلش خبر داشته باشه" از جمله این مثل ها هستند که در بررسی میان ضرب المثل های آلمانی به چنین نمونه هایی برخورد نکردم.

البته نکته جالب اینکه برخی از ضرب المثل ها میان این دو فرهنگ یکسان هستند.

وقت در فرهنگ آلمانها از جایگاه ویژه ای برخوردار است و برای نشان دادن میزان ارزش ، آن را با معیار پول می سنجند." Die zeit ist Geld "( وقت پول است) که می توان به همان "وقت طلا است " تعبیر کرد.

یکی دیگر از مثل های مشترک ، در خصوص میزان نفوذ پول در میان مردم است که میان انگلیسیها ،آلمانی ها و ایرانیان یکسان است . در فرهنگ ایران گفته می شود که "پول حرف اول را می زند"،انگلیسیها هم با ضرب المثل " Money talks  " و آلمانها با " Geld spricht  " این امر را تایید می کنند.

Die stimme von zwei Hände sind lauter

صدای دو دست بلند تر است (یک دست صدا ندارد)

Zwei fliege mit ein klappe schlagen

دو مگس با یک ضربه ( یک تیر با دو نشان )

Berg und Tal kommen nicht zusammen, aber Menschen

کوه و دره به هم نمی رسند اما آدما می رسند(کوه به کوه  نمی رسه ولی آدم به آدم می رسه )

Ein Feind ist zu viel und 100 Freunde nicht genug

یک دشمن زیاد و ۱۰۰ تا دوست کم

Mit der Mutter soll man beginnen, wer die Tochter will gewinnen

از مادر باید شروع کرد ،کسی که خواهد برنده دختر شود( دم مادر رو ببین ،دختر رو بگیر)

Das nächste, das liebste

(ازدواج) بعدی همیشه شیرین تر است (زن دوم همیشه شیرین تر است)

Wenn die Armut zur Tür eingehen, fliegt die Liebe zum Tempel hinaus

هنگامی که فقر از در تو بیاید ،عشق از در دیگر به بیرون پرواز می کند(اگر فقر از خانه ای تو بیاید ،ایمان از در دیگر بیرون می رود)

Unglück trifft nur die Armen

ناراحتی تنها فقیر را ملاقات می کند (هرچی سنگه مال پای لنگه)

Alt Freund, alt wein, alt Geld, führen den preis in aller wellt

دوست قدیمی ، شراب کهنه و پول قدیمی سه چیز با ارزش در همه جای دنیا هستند ( هر چیزی نویش خوب است اما دوست کهنه اش )

 

اینها از جمله ضرب المثل های مشترک میان ایرانیان و آلمانی هاست.

البته یک مثل دیگر هم وجود دارد که در معنا و مفهوم بسیار به نمونه ایرانی اش نزدیک است . آلمانها می گویند "  Einmal ist kein Mal  " (یک بار هیچ بار است) که در واقع در مفهوم به معنای " با یک گل بهار نمی شود " است.

جرمن ها ضرب المثل های جالب دیگری هم در زمینه چشم چرانی مردها دارند:

Nur kucken, nicht anfassen

فقط نگاه کن ،دست نزن

در مواردی بکار می رود که آقایان خانم زیبایی را می بینند .آنها اجازه دارن تنها از تماشای این خانم لذت ببرند.

Appetit hält man sich draußen, gegessen   wurde zu Hause

اشتهایت را بیرون باز کن ،شکمت را خانه سیر کن

این مثل به آقایان متاهل و یا متعد اشاره دارد که به آنها توصیه می کند ،اگر با دیدن خانمی زیبا رو اشتها پیدا کردید و اشتهایشان افزایش یافت ،هیچ اشکالی ندارد . اما این اشتها باید در خانه رفع شود و اجازه ندارند که خود را بیرون از خانه سیر نماید.

در بعضی موارد متاسفانه آقایان برعکس عمل می کنند!!

ضرب المثل هم هستند که در فرهنگ ما بسیار خنده دار به نظر می رسند.مانند این نمونه ها:

Ein Kuss ohne Bart, ist wie eine Suppe ohne salz 

بوسه بدون ریش مانند سوپ بدون نمک است

ویا

Die Suppe ist versalzen, du bist verliebt

اگر سوپ تو شور شد ،معلومه که عاشق شدی

Der man taub und die Frau stumm, gibt die besten Ehen

پیوند شوهر کر و زن لال بهترین پیوند زناشویی است

In 40. Wochen wird sieht’s zeigen, wie man gespielt hat auf der Geigen

تازه بعد از ۴۰ هفته معلوم می شود که چطور با ویولن نواخته ای (یعنی بعد از ۴۰ هفته که از ازدواجت گذشت تازه می توانی بفهمی که انتخاب درستی کرده ای یا نه)

Kalte Hände, Warme liebe

دست های سرد ،عشق های گرمی دارند

Die Vögel, die zu früh singen, halt am Abend die Katze

پرنده ای که صبح زود شروع به خواندن می کنه ، غروب گربه می برتش( اشاره به دختر های جوانی که زود شروع به تنازی می کنند)

زنان زیبا هم یکی دیگر از محور های مثل های آلمانی ها هستند .آنها معتقدند که بدست آوردن زن زیبا بسیار آسان بوده اما خیلی سخت است که بخواهی او را نگه داری.

ویا معتقدند که چشمهای آبی ،آسمانی هستند ، چشمهای قهوه ای ، چشمهای عاشقانه هستند ،اما چشمهای مشکی ،چشمهای دزدی هستند. بدین معنا که چشمهای مشکی جذاب ترند و عشق مردها را می دزدند.

Blaue Augen, Himmelsaugen

Brauen Augen, Liebesaugen

Schwarze Augen, Dippessaugen

از سوی دیگر آلمانها به سخت کوشی و پر کاری مشهورند .به همین دلیل میزان ضرب المثل هایی که در زمینه کار و فعالیت در این فرهنگ وجود دارد نسبت به دیگر زمینه ها بیشتر است . در مقابل پول پس انداز کردن نیز جزو جداناشدنی زندگی آنهاست که این خصوصیت را نیز می توان به راحتی از مثل هایشان یافت .به عنوان مثال:

Schmutzige arbeit, blankes Geld

کار کثیف،پول تمیز

Arbeiten, Arbeiten, ein Häuschen bauen

Arbeiten, Arbeiten, ein Häuslein bauen

Arbeiten, Arbeiten, sterben

کار کن،کار کن که خونه کوچک بسازی

کار کن، کار کن که خونه بزرگتر بسازی

کار کن،کار کن تا بمیری

Geld schlisst auch die Hölle auf

پول در جهنم را هم می بندد

Die Mutter ein hur, der Vater ein dipp, hast du Geld so bist du  lieb

وقتی مادرت فاحشه و پدرت دزد باشد،اما اگر پول داشته باشی، محبوب خواهی بود

Sparen ist größer Kunst denn erwerben

پس انداز کردن بزرگترین هنری است که انسان دریافت می کند

Wer spart, wenn er hat, findet, wenn er bedarf

کسی که هنگام داشتن پس انداز کند،به هنگام نیاز (پول) پیدا می کند

Arm ist nicht, wer wenig hat, sondern wer viel bedarf

فقیر کسی نیست که اندک دارد ،بلکه کسی است که بسیار نیاز دارد

Das größte Elend ist, kein Elend tragen zu können

بزرگترین بدبختی آن است که نتوانی بدبختی را تحمل کنی

در فرهنگ انگلیسیها هم ضرب المثل های جالب و آموزنده به چشم می خورد که من تنها به دو مورد از آنها اشاره می کنم.

همانطور که می دانید سیاست انگلیسیها نیز در دنیا زبان زد خاص و عام است و مثل های معروفی دارند که شایدبسیاری آن را شنیده باشید.به گفته آنها " نباید همه تخم مرغ ها را در یک سبد گذاشت " تا اگر اتفاق خاصی برای سبد افتاد همه دارایی ها از میان نرود.

مورد جالب دیگر اشاره به تجاور دارد.آنها توصیه می کنند که " هنگامی تجاوز قطعی شد ،لذتش را ببر" در واقع تاکید بر شرایط نابهنجار است که در صورت وقوع باید با آن همراه شد و به بهترین نحو از آن سود برد.  

 

 ۱ فرهنگ دهخدا  


   این شما هستین که راه حل رو انتخاب می کنین(از مطالب قبلی )

هنگامی که ناسا برنامه ی فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد با مشکل کوچکی روبرو شد ، آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضای بدون جاذبه کار نمی کنند ، جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردندتحقیقات بیش از یک دهه طول کشید ، دوازده میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت زیر آب کار می کرد ، روی هر سطحی حتی کریستال می نوشت و در دمای زیر صفر تا سیصد درجه ی سانتیگراد کار می کرد.
روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!!!!

سخنان بزرگان برای تامل


* با استعداد متوسط اما پشتكار متوسط به هر چه بخواهيد مي رسيد.

* اگر در كارها جديت به خرج ندهيد بي استعدادترين افراد مصمم و با اراده از شما پيشي مي گيرند.

* كارتان را آغاز كنيد توانايي انجامش به دنبال مي آيد.

* خداوند به هر پرنده اي دانه اي مي دهد ولي آنرا داخل لانه اش قرار نمي دهد.

* اثر كمرنگ ترين نوشته ها بيشتر از قويترين حافظه هاست.

* مردان شجاع فرصت مي آفرينند و ترسوها و ضعيفان منتظر فرصت مي نشينند.

* تغييرات غيراصولي هرج و مرج ايجاد مي كند و تغيير نكردن پوسيدگي است.

* گوش شنوا زير بناي مهارتهاي ارتباطي است.

* دشوارترين قدم همان قدم اول است.

* هرگز چيزي تغيير نيافته اين ماييم كه عوض مي شويم.

* براي شنا كردن در جهت مخالف رودخانه سختكوشي لازم است وگرنه هر ماهي مرده اي مي تواند در جهت آب شنا كند.

* آن قدر شكست خوردن را تجربه كنيد تا شكست دادن را بياموزيد.

* رمز سلامتي قرار دادن كمي هيجان به جاي آسايش است.

* كتاب معلمي است كه بدون عصا و تازيانه ما را تربيت مي كند.

* فردي كه به خود اطمينان دارد محتاج تعريف ديگران نيست.

* آنچه هستيد بهتر شما را معرفي مي كند تا آنچه مي گوييد.

* از فعاليتهاي بزرگ نهراسيد زيرا هر فعاليت بزرگي را مي توان به فعاليتهاي كوچكتر تقسيم كرد.

* همواره به خاطر داشته باشيد آخرين كليد باقي مانده شايد بازگشاينده در قفل باشد.


گذشته حال آینده

Past is History

Future is Mystery

Today is Gift



گذشته تاریخ است

آینده ناشناخته (مرموز) است

حال، هدیه است

الفبای زندگی


A
Accept
پذیرا باشید :
دیگران را همانگونه که هستندبپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید ، رفتارها و نظرات آنها رادرک کنید

B
Breakaway
خودتان را جدا سازید :
خود را از تمام چیزهاییکه مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید

C
Create
خلق کنید :
خانواده ای از دوستان و آشنایانتان تشکیل دهید و با آنها امیدها ، آرزوها، ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید

D
Decide
تصمیم بگیرید :
تصمیم بگیرید که در زندگی موفق باشید . در آن صورت شادی راهش را به طرفشما پیدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد

E
Explore
کاوشگر باشید :
جستجو و آزمایش کنید . دنیا چیزهای زیادی برایارائه کردن دارد و شما هم قادرید چیزهای زیادی را ارائه دهید . هر زمان کهکار جدیدی را آزمایش می کنید خودتان را بیشتر می شناسید

F
Forgive
ببخشید :
ببخشید و فراموش کنید . کینه فقط بارتان را سنگین تر می کند والهام بخش ناخوشایندی است . از بالا به موضوع نگاه کنید و به خاطر داشتهباشید که هر کسی امکان دارد اشتباه کند

G
Grow
رشد کنید :
عادات واحساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدنبه اهدافتان شوند

H
Hope
امیدوار باشید :
به بهترین چیزها امید داشتهباشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکان پذیر است ، البته اگر درکارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید

I
Ignore
نادیدهبگیرید :
امواج منفی را نادیده بگیرید . روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیتهای گذشته را بخاطر بسپارید . پیروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقیتهای آینده هستند

J
Journey
سفر کنید :
به جاهای جدید سر بزنید و بافکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنید . سعی کنید هر روز چیزهای جدیدیرا بیاموزید ، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن می کنید

K
Know
بدانید :
بدانید که هر مساله ای هر چقدر هم که سخت و دشوار باشد درنهایت حل خواهد شد . همان طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمایطاقت فرسای زمستان می آید

L
Love
دوست بدارید :
اجازه دهید که عشق به جای نفرت ، قلبتان راپر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجودندارد ، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است، تمام خوشبختی و شادی دروجودتان قرار دارد

M
Manage
مدیر باشید :
بر زمان مدیریت داشته باشید، تا استرس و نگرانی کمتری شما را رنج دهد . استفاده درست از زمان باعث میشود که روی موضوعات مهم بهتر تمرکز کنید

N
Notice
توجه کنید :
هرگزافراد فقیر ، ناامید ، رنج کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکیرا که قادرید به این افراد ارائه دهید از آنان دریغ نکنید

O
Open
بازکنید :
چشم هایتان را باز کنید و به تمام زیباییهایی که در اطرافتان وجوددارد نگاه کنید ، حتی در سخت ترین و بدترین شرایط ، چیزهای زیادی برایسپاسگزاری وجود دارد

P
Play
بازی و تفریح کنید :
فراموش نکنید که درزندگیتان تفریح و سرگرمی داشته باشید . بدانید که موفقیت بدون شادی و لذتهای مشروع ، مفهومی ندارد

Q
Question
سوال کنید :
چیزهایی را که نمیدانید بپرسید ، زیرا که شما برای یاد گرفتن به این کره خاکی آمده اید

R
Relax
آرامش داشته باشید
: اجازه ندهید که نگرانی و استرس بر زندگی شماحاکم شود و به یاد داشته باشید که همه چیز در نهایت درست خواهد شد .

S
Share
سهیم شوید :
استعدادها ، مهارتها ، دانش و توانائیهایتانرا با دیگران تقسیم کنید ، زیرا هزاران برابر آن به سمت خودتان برمی گردد

T
Try
تلاش کنید :
حتی زمانی که رویاهایتان غیر ممکن به نظر می رسندتلاشتان را بکنید . با تلاش و مشارکت در انجام کارها ماهرو خبره می شوید

U
Use
استفاده کنید :
از استعدادها و توانایی ها یتان به عنوان بهترینهدیه استفاده کنید . استعدادهایی که تلف شوند ارزشی ندارند . استفاده صحیحاز استعدادها و تواناییهایتان برای شما پاداش های غیرمنتظره ای به دنبالدارد

V
Value
احترام بگذارید :
برای دوستان و اقوامی که شما را حمایتو تشویق کرده اند ، ارزش قایل شوید و هر کاری که از دستتان بر می آید برایآنها انجام دهید

X
X-Ray
اشعه ایکس :
با دقت و شبیه اشعه ایکس به قلبهای انسانهای اطراف خود بنگرید در نتیجه شما زیبایی و خوبی را در قلب آنهاخواهید دید

Y
Yield
اجازه دهید :
اجازه دهید که صداقت و درستکاری واردزندگیتان شود. اگر شما در راه درستی حرکت کنید در انتها خوشبختی را خواهیدیافت

Z
Zoom
تمرکز کنید :
زمانی که خاطرات تلخ ، ذهنتان را پر کردهاست ، به جاهای شاد بروید . اجازه ندهید که تلخی ها مانع رسیدن شما بهاهدافتان شود . در عوض روی توانایی ها ، رویاها و فردایی روشن تمرکز کنید

درس زندگي (از مطالب قبلی )

آموخته ام ...... بهترين كلاس درس دنيا كلاسي است كه زير پاي پير ترين فرد دنياست .
آ‌موخته ام ...... وقتي كه عاشق هستيد عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود.
آموخته ام ...... تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد : تومرا . شاد كردي .
آموخته ام ...... داشتن كودكي كه در آغوش شما به خواب رفته زيباترين حسي است كه در دنيا وجود دارد .

آموخته ام ...... كه هرگز نبايد به هديه اي از طرف كودكي ( نه ) گفت .
آموخته ام ...... كه هميشه براي كسي كه به هيچ عنوان قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم .
آموخته ام ...... كه مهم نيست كه زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد ،‌ همه ما احتياج به دوستي داريم كه لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم .


آموخته ام ...... كه زندگي مثل يك دستمال لوله اي است هر چه به انتهايش نزديكتر مي شويم سريعتر حركت مي كند .
آموخته ام ...... كه پول شخصيت نمي خرد .
آموخته ام ...... كه تنها اتفاقات كوچك روزانه است كه زندگي را تماشايي مي كند

آموخته ام ...... كه چشم پوشي از حقايق آنها را تغيير نمي دهد .
آموخته ام ...... كه اين عشق است كه زخمها را شفا مي دهد نه زمان .
آموخته ام ...... كه وقتي با كسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي از سوي ما را دارد .
آموخته ام ...... كه هيچ كس در نظر ما كامل نيست تا زماني كه عاشق بشويم.
آموخته ام ...... كه زندگي دشوار است اما من از او سخت ترم .
آموخته ام ...... كه فرصتها هيچگاه از بين نمي روند ،‌ بلكه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد كرد.

آموخته ام ...... كه لبخند ارزانترين راهي است كه مي شود با آن نگاه را وسعت داد.

آموخته ام ...... كه نمي توانم احساسم را انتخاب كنم اما مي توانم نحوه بر خورد با آنرا انتخاب كنم.
آموخته ام ...... كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند ، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد كه در حال بالا رفتن از كوه هستيد .


آموخته ام ...... بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است : وقتي كه از شما خواسته مي شود ،‌ و زماني كه درس زندگي دادن فرا مي رسد .

آموخته ام ...... كه گاهي تمام چيزهايي كه يك نفر مي خواهد فقط دستي است براي گرفتن دست اوست و قلبي است براي فهميدن وي

حاصل عمر گارسیا مارکز در 15 جمله



*  در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم.

 *  در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.

 * در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم می‌كند.

 * در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.

 * در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است كه خود می‌سازد.
 * در 40 سالگی آموختم ك رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم.

 * در 45 سالگی یاد گرفتم كه 10 درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق می‌افتد و 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان می‌دهند.

 * در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بدترین دشمن وی است.

 * در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.

 * در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق می‌توان ایثار كرد، اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.

 * در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.

 * در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارت‌های خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارت‌های بد است.

 * در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر می‌كند نارس است، به رشد وكمال خود ادامه می‌دهد و به محض آن كه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود.

 * در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگ ترین لذت دنیا است.

 * در 85 سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.

سخن بزرگان

به خاطر داشته باش در اوجي معين هيچ ابري وجود ندارد . اگر زندگيت ابريست بدان كه روحت آنقدرها كه بايد بالا نرفته است.

(مارک فیشر)

زندگی کن و بگذار هر ممکنی پیش آید . بخوان، پایکوبی کن، فریاد بزن، گریه کن ،بخند، عشق بورز، مکاشفه کن، بپیوند، تنها بمان، به بازار شو و گاهی در کوهسار بیتوته کن، زندگی کوتاه است آن را سرشار بگذران تا آنجا که می توانی، و تلاش نکن که در برابر این نیاز مقاومت کنی.

(اشو)

سخنان زیبای امروز



غيرممکن کلمه ای است که فقط در فرهنگ لغت احمقها يافت ميشود.
(ناپلئون)



پول به عاقلان خدمت ميکند و بر احمقان حکومت.
(ضرب المثل فرانسوی)



هرگز دنباله کسی نگرد که بتوانی با او زندگی کنی بلکه دنباله کسی باش که نتوانی بدون او زندگی کنی.


هفت مورد خطرناک!


از نظر گاندي هفت موردي که بدون هفت مورد ديگر خطرناک هستند

1- ثروت، بدون زحمت
2- لذت، بدون وجدان
3- دانش، بدون شخصيت
4- تجارت، بدون اخلاق
5- علم، بدون انسانيت
6- عبادت، بدون ايثار
7- سياست، بدون شرافت

اين هفت مورد را گاندي تنها چند روز پيش از مرگش بر روي يک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. در نظر گرفتن اين موارد، بهترين راه جلوگيري از بروز خشونت در يک فرد و يا جامعه است.

 

از فقر تا شهرت



آنتونی رابینز، از فقر تا شهرت، موفق‌ترین مرد جهان

نام «آنتونی رابینز» برای بسیاری از ایرانیان، نامی آشناست. این شخص در ایالات‌متحده، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی دارای شهرت فراوان است. او که تا چند سال پیش، در گم‌نامی و فقر می‌زیست، توانست در مدت کوتاهی خود را به ثروت، موفقیت و شهرت کم‌نظیری برساند و منشأ خدمات فرهنگی، آموزشی و درمانی ‌ارزنده‌ای گردد: انجام فعالیت‌های روان‌درمانی سریع و مؤثر، رفع انواع مشکلات فکری و روانی مانند ترس‌های واهی و بی‌مورد، ارائه‌ی سخنرانی‌های مفید و مؤثر در شهرهای گوناگون، اجرای برنامه‌های تلویزیونی، تشکیل اردوهای تابستانی آموزنده برای دانش‌آموزان مدارس، تشکیل سمینارهای مرتب و پرطرفدار به‌منظور تقویت روحیه و ایجاد انگیزه‌ی تلاش و کوشش‌های مثبت و سازنده در افراد و بسیاری از فعالیت‌های خیرخواهانه و مردمی دیگر.

«آنتونی رابینز» در سال 1961 در خانواده‌ای فقیر به‌دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه، به کارهای گوناگونی روی‌آورد اما توفیق چندانی نیافت. در سن 22سالگی، در آپارتمان 40متری محقری، زندگی مجردی فقیرانه‌ای داشت و به گفته‌ی خودش، ناچار بود ظرف‌های غذای خود را در وان‌حمام بشوید. گذشته از گرفتاری‌های مالی، در اثر پرخوری و بدخوراکی، بیش از 120کیلوگرم وزن داشت و به‌علت چاقی، دچار تنبلی، بی‌حالی و خواب‌آلودگی شده ‌بود اما در عین فقر و فلاکت، رؤیاها و آرزوهای جاه‌طلبانه‌‌ای داشت و در عالم خیال، خود را در قصر زیبایی در ساحل دریا و نزدیک به جنگل سرسبزی مجسم می‌ساخت و برای خود، همسری شایسته، اتومبیلی‌گران‌قیمت و امکاناتی رؤیایی درنظر می‌گرفت. سرانجام مصمم شد با چاقی خود مبارزه کند و برای رسیدن به این هدف، به مطالعه‌ی چند کتاب پرداخت اما مطالب آن‌ها را ضدونقیض یافت و آن‌ها را دور انداخت. پس از آن برای کاهش وزن خود، راهی دیگر جست. به‌‌فکر افتاد فردی را که از هر جهت، سالم و دارای تناسب‌اندام باشد، پیدا کند و افکار، اعتقادات، رفتارها و نحوه‌ی تغذیه‌ی او را سرمشق خود قراردهد. این شیوه، مؤثر واقع‌شد و توانست در کم‌تر از 2ماه، بدون استفاده از رژیم غذایی و تنها با شیوه‌های روان‌شناسی و کنترل فکر و ذهن، حدود 15کیلوگرم از وزن خود را کم کند و با توجه به قامت بلند خود (حدود 2متر) تناسب ‌اندامش را به‌دست آورد.

موفقیتی که در زمینه‌ی کنترل وزن نصیب «آنتونی» شد، او را به اندیشه واداشت که شاید این شیوه را بتوان در هر زمان، هر جا، هر زمینه و در مورد هر کسی به‌کار گرفت. ابتدا معتقد شد که برای به‌دست آوردن و حفظ تناسب ‌اندام، در وهله‌ی اول باید افکار، تصورات و رفتارهای فردی را که از نظر وزن متناسب است، دریابیم. ببینیم آن فرد چه می‌‌خورد، چه‌اندازه می‌خورد و چگونه می‌خورد. سپس او را سرمشق قرار دهیم و به ‌همان نتیجه برسیم. پس از آن معتقد شد که ساختمان مغز و اعصاب انسان‌ها، کم‌وبیش به ‌هم شبیه می‌باشد پس اگر کسی در نقطه‌ای از دنیا توانسته است کاری بزرگ را به انجام برساند، من هم که دارای مغز و اعصاب مشابه او هستم، می‌توانم عیناً همان کار را انجام دهم و به همان نتیجه برسم، به شرط آن‌که از همان راهی که او رفته، بروم و طرز تفکر و رفتارم، شبیه او باشد. او این طرز تلقی را مورد عمل قرارداد و به دیگران نیز توصیه کرد و نتایج را بررسی نمود و به ‌درستیِ این عقیده ایمان یافت. در این هنگام، به مطالعه‌ی عمیق کتاب‌های روان‌شناسی و شرکت در کلاس‌های استادان این علم پرداخت و با فنون تازه‌ای ازقبیل «برنامه‌ریزی عصبی– کلامی» و «روش‌های انجام بهینه‌ی کارها» آشنا گردید و چون این شیوه‌ها را در مورد خود و دیگران به‌کار گرفت و به ‌نتایج چشم‌گیری نائل شد، به‌تدریج توجه افراد بسیاری به‌سوی او جلب گردید.

در سال 1984 شیوه‌های تازه‌ی روان‌شناسی را بر روی تعدادی از قهرمانان ورزشی مورد آزمایش قرارداد و آثار آن، در بازی‌های المپیک 1984 نمایان گردید. پس از آن، ارتش آمريكا از او برای تدريس روش‌های جديد يادگيری به نظاميان، دعوت كرد. «رابینز» ضمن اجرای اين طرح، متوجه نقايص آموزشی ارتش در زمينه‌ی تيراندازی گرديد و مدعی شد كه می‌تواند زمان برنامه‌های آموزشی مزبور را به نصف کاهش دهد. او نه‌تنها توانست مدت اين دوره را به كمتر از نصف برساند، بلكه درصد قبولي شركت‌كنندگان را كه تا آن زمان به‌طور متوسط 70درصد بود، به 100درصد افزايش داد. قابل توجه اين‌كه خود او تيراندازی نمی‌دانست و از اسلحه و جنگ تنفر داشت و آن‌چه مايه‌ی توفيق او شد، اطلاعات عميق روان‌شناسی، لحن نافذ و احاطه بر اصول آموزش و نحوه‌ی يادگيری بود.

«رابینز» سمینارها و سخنرانی‌های متعددی را در شهرهای مختلف برگزار کرد و برنامه‌های آموزشی فراوانی را برای خردسالان، بزرگسالان، معلولان و عقب‌افتادگان ذهنی ترتیب‌داد. او با شیوه‌های روان‌درمانی خاص خود، افراد زیادی را از چنگال یأس‌‌ها، افسردگی‌ها و ترس‌های بی‌مورد (مانند ترس از تاریکی، جمعیت، ارتفاع، مرگ و...) نجات داد، به شهرها و کشورهای متعدد مسافرت کرد و مورد مشورت افرادی از طبقات مختلف ازقبیل رؤسای جمهوری، مدیران و صاحبان‌‌ صنایع واقع شد.

«رابينز» در سال 1986، در حالی كه بيش از 25 سال نداشت، حاصل انديشه‌ها و تجربه‌های عملی خود را در كتابی به نام «به‌سوی كاميابی» به رشته‌ی تحرير درآورد و در آن، رازهای موفقيت خود و بسياری از افراد موفق را آشكار ساخت. اين كتاب در سال 1987، عنوان پرفروش‌ترين كتاب را به خود اختصاص داد.

در سال 1991 كتاب ديگری را به‌نام «به‌سوی كاميابی2» (نيروی عظيم درون را فعال كنيد) روانه‌ی بازار نمود. اين كتاب نيز مانند كتاب قبلی، به‌عنوان پرفروش‌ترين كتاب سال انتخاب شد.

از کتاب‌های دیگر «آنتونی رابینز» می‌توان به: «تفکر خود را تغيير دهيد تا زندگی شما تغيير کند»، «365گام تا موفقیت (دو جلدی)»، «مهارت در بازی زندگی»، «افکار بزرگ»، «نتایجی بزرگ»، «قدرت شگرف‌بودن»، «توان بی‌پایان»، «تکنیک‌های ساده برای کنترل زندگی» و... اشاره کرد.
«تونی» زندگی بسیار فوق‌العاده‌ای دارد. او به ‌‌تمام دنیا سفر می‌کند و موفقیت را به مردم آموزش می‌دهد! موفقیت «تونی» تنها به درآمد او بسنده نمی‌شود، بلکه پدری خوب،‌ همسری عاشق، دوستی صمیمی، مربی شخصی و هم‌چنین حامی افراد نیازمند و روحیه‌بخش انسان‌ها نیز هست. به‌همان اندازه که «تونی» از انجام همه‌ی این کارها احساس خوشحالی می‌کند، بر او فشار و خستگی نیز وارد می‌شود. «تونی» در مدت یک‌سال، بیش از 85 روز برای 50هزار نفر سمینار برگزار می‌کند و بیش از یک‌صد روز در هواپیما به‌سر می‌برد! به‌علاوه مشاوره‌های مستقل برای شرکت‌ها و تیم‌های ورزشی انجام می‌دهد و به ملاقات‌های شغلی خودش نیز می‌پردازد. هم‌چنین شرکت را اداره‌می‌کند و درضمن سرپرستی یک عده داوطلب را برای تأمین تغذیه‌ی 15‌هزار خانواده در یک‌صد شهر کانادا و آمریکا به‌عهده دارد. فروش نوارهای «تونی» بیش از نوارهای موسیقی مشهورترین خواننده‌‌ها بوده است. تاکنون 25میلیون نوار کاست از «تونی» در سراسر جهان به‌فروش رسیده است. قدرت تأثیرگذاری او بر مخاطبان، غیرقابل توصیف می‌باشد. او بهترین بازاریاب و فروشنده در جهان است و قصد دارد در دنیا تغییر ایجاد کند. 

برگ سبزهایی از سخنان رابینز:

- اگر می‌خواهید شاهد زیبایی‌های اطراف‌تان باشید، فقط کافی‌ست سرعت‌تان را کم کنید و گل‌های رز اطراف‌تان را ببویید.

- اگر عشق بورزی، به تو عشق می‌ورزند.

- به آنان که رازت را می‌گویی، آزادی خود را می‌فروشی.

- اگر به تو دوستی کردند، به‌خاطر بسپار و اگر به کسی دوستی کردی، فراموش کن.

- خدا به کسی کمک می‌کند که به خودش کمک کرده باشد.

- در هنگام مشکلات، نگویید که مشکل دارم بلکه بگویید: «مشکل، من خدای بزرگی دارم.»

- اگر نمی‌توانی خورشید باشی، دست‌کم ستاره باش.

- کلمه‌ها برای ساختن درست شده‌اند نه برای نابود کردن، پس حرف‌های سازنده بگو نه حرف‌های تخریب‌کننده و نابودکننده.

- با سه قدم زیر، تغییرات پایدار پدید آورید:

قدم اول: معیارهای خود را بالا ببرید.

قدم دوم: عقاید زيان‌آور را تغییر دهید.

قدم سوم: شیوه‌ی معمول کار را عوض کنید.

 

 سیمرغ

 

تنفر و محبت : سخن بزرگان


نخ تنفر ، از طناب محبت محکم تر است.

تمرین دوست داشتن را از کسی آغاز کنیم که احساس می کنیم از او متنفریم.

سخن روز


برای انسان های بزرگ بن بستی نیست.راه را یا می یابند یا می سازند.

دوست داشته باش ...


دوست داشته باش و خوب زندگی کن.زمان برای همیشه از آن تو نیست.

لبخند بهانه ای است بر ای زندگی ...


هر وقت دلمان گرفت به یاد خنده های کودکی کمی بخندیم.لبخند بهانه ای است بر ای زندگی لحظه هایت سرشار از این بهانه.

سازنده‌ترین کلمه «گذشت» است ....


سازنده‌ترین کلمه «گذشت» است ، آن را همیشه به خاطر بسپاریم.

بی رحم‌ترین کلمه «تنفر» است آن را فراموش کنیم.

بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین!


 
  To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

To find mails by the thousands when you return from a vacation
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری

To go for a vacation to some pretty place
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری


To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی


To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !

To clear your last exam
آخرین امتحانت رو پاس کنی

To receive a call from someone, you don't see a lot, but you want to
کسی که معمولا زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن کنه


To find money in a pant that you haven't used since last year
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی


To laugh at yourself looking at mirror, making faces
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!

Calls at midnight that last for hours.
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه


To laugh without a reason
بدون دلیل بخندی

To accidentally hear somebody say something good about you
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه


To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی !


To hear a song that makes you remember a special person
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می‌یاره


To be part of a team
عضو یک تیم باشی


To watch the sunset from the hill top
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی


To make new friends
دوستای جدید پیدا کنی


To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !


To pass time with your best friends
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی


To see people that you like, feeling happy
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی


See an old friend again and to feel that the things have not changed
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده


To take an evening walk along the beach
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی


To have somebody tell you that he/she loves you
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره


remembering stupid things done with stupid friends. To laugh .......laugh. ........and laugh
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی


These are the best moments of life
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند


Let us learn to cherish them
قدرشون روبدونیم


"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد

وقتی
زندگی 100 دلیل برای گریه كردن
به تو نشان میده
تو 1000 دلیل برای خندیدن
به اون نشون بده.

چارلی‌ چاپلین
 
 

 iranian.fi
 

خورشید را سیاه کشیده بود

 

عشق را آنجا دیدم که کودکی در نقاشی خود

خورشید را سیاه کشیده بود

تا پدر کارگرش در زیر نور آفتاب نسوزد!!!!!!

من چون تویی دارم

 

من در کلبه ی فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری

من چون تویی دارم و تو چون خودی نداری

کاکتوس ها را هم دوست بداریم

 

کاکتوسها را هم دوست بداریم به خاطر این که لطافت گل سرخ را دوست داشتنی تر می کنند.

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.

 

آن که می خواهد روزی پرواز را تجربه کند نخست باید روی پای خود ایستادن را بیاموزد ؛

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند.

سخن بزرگان

بزرگترین ترس این نیست که در انجام کاری ناتوان باشیم, بلکه بالاترین درجه ترس و وحشت وقتی است که متوجه می شویم که بسیار بیش تر از آنی که فکر می کنیم توانمندتر هستیم.

این روشنایی است که بیش تر ما را می ترساند, نه تاریکی هایمان.ما زندگیمان را با این سوال از خود می گذرانیمکه: من کی هستم؟ این خود ناچیز و بی اهمیت چگونه می تواند این مبارزه ی درخشان و اغوا کننده با استعداد و بی نظیر بودن را بپذیرد؟

در حقیقت برای چه نه؟

سعی در معمولی و متوسط بودن, بهیچوجه کمکی به این دنیا و یا فرزندانمان نمی کند. هیچ گونه شایستگی و استحقاقی در این نیست که ما استعدادهایمان را دست کم بگیریم فقط به این دلیل که دیگران در کنار ما احساس ضعف نکنند.

ما برای آشکار ساختن شکوه خداوند به دنیا می آییم.و وقتی سعی در نشان دادن این شکوه وعظمت الهی می کنیم ناخودآگاهانه این اجازه را به دوستانمان می دهیم تا ایشان هم این نمایش باشکوه را به اجرا بگذارند.

ما هرچه آزادتر شکل می گیریم, آزادانه تر نبز به سمت تمام آن چیزهایی که ما را احاطه کرده اند, رجعت می کنیم.

ماریانا ویلیامسون

به سه چیز تکیه نکن

 

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد

 (دکتر علی شریعتی)

تمام چيزهايي که يک نفرمي خواهد..

 

من آموخته ام که

گاهي تمام چيزهايي که يک نفر

مي خواهد، فقط دستي است

براي گرفتن دست او

و قلبي است براي فهميدن وي

سخن بزرگان

 

انکه به کم خرسند است،بیش از همه دارد.(دیو ژن)

احمق در کار همه دخالت می کند،بجز کار خودش (المانی)

از خاکستر روی اتش خیال مکن که اتش خاموش است.(فرانسوی)

حرف زدن بدون فکر مانند تیر اندازی بدون هدف است.(یونانی)

دست شکسته کار می کند ،دل شکسته کار نمی کند.(ایرانی)

آسانسور ترقي

 

دوستش مي خورد و مي خوابيد اما او پله هاي ترقي را يكي يكي و با زحمت بالا مي رفت، به جايي رسيد كه ديگه بالا رفتن از پله ها براش ممكن نبود، ناگهان صداي دوستش را از آن بالا بالاها شنيد:

« ديدي آسانسور ترقي هم وجود داره ؟