هر شخص خطاي ديگري را ميبيند و خود را خارج از حيطه خطا!

هر کسي در زندگي خطاهايي را مرتکب ميشود و کسي از اين قاعده مستثني نيست و اين خطاها به فراخور صاحب خطا تاثيراتي را در جامعه نيز بر جاي ميگذارد. نکته جالب اينجاست که هر کس خطاي ديگري را ميبيند و خود را خارج از حيطه خطا، که اين خود اولين خطا محسوب ميشود.
به عنوان پدر و مادر يا معلم و رييس سازمان بايد تعريف واضحي از خطا داشته باشيم و نيز راههاي پيشگيري از بروز آن را نيز بدست آوريم. در هر مسالهاي بايد نوسان و تغيير را توجه داشت و عملکرد افراد را در يک فاصله قابل قبول بپذيريم که نوع رفتار و فرايندهاي ايدهآل اين فاصله را تعيين خواهد کرد. انسانهاي شايسته و موفق کساني هستند که اين فاصله در عملکرد آنها کمتر بوده و مهمتر اينکه نوسانات کمتري دارد.
امروزه نوسان واقعيت غيرقابل انکار است و حتي تغييرات لحظهاي نيز در رفتار انسانها قابل مشاهده است. نکتهاي ديگر که بايد توجه كرد احتياط در عرصه سنجش عملکرد افراد است که اگر اندازه گيرنده خود به منشا و نوع خطاها آشنا نباشد، صدمات جبرانناپذيري را به فرد و سازمان و جامعه تحميل خواهد كرد.
عدم توجه به نوسان در رفتارهاي متوالي انسان، علاوه بر عدم دستيابي به اهداف تعريف شده، تنشهاي زايدي را نيز بوجود خواهد آورد و مشکلات ديگري را بر مديريت سازمان و جامعه خواهد افزود. منشا نوسانات متفاوت بوده و گاهي اين نوسانات از دست انسان خارج بوده و از محيط ژنتيکي يا زيستي در مقابل آدم قرار ميگيرد و نوسانات اندک قابل انتساب به فرد نيز اغلب از ابهامها و بيعدالتيها برميخيزد.
+ نوشته شده در ۱۳۸۷/۰۴/۰۱ ساعت توسط بازخورد
|