وبلاگ کوچه خوشبخت

كوچک که بوديم چه دل‌هاي بزرگي داشتيم. اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم...


کاش مثل همان وقت‌ها

قلب‌هايمان در چهره‌هايمان معلوم بود

و حرف‌هايمان در نگاهمان

اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي‌فهمد

سکوت بهتر از فرياد توخالي است

سکوتي را که يک نفر بفهمد بهتر از فريادي است که هيچ کسي نفهمد

دنيا را ببين

بچه بوديم از آسمان باران مي‌آمد

بزرگ شديم از چشم‌هايمان مي‌آيد.

بچه بوديم همه چشم‌هاي خيسمان را مي‌ديدند

بزرگ شديم کسي نمي‌بيند

بچه بوديم توي جمع گريه مي‌کرديم

بزرگ که شديم توي خلوت

بچه بوديم همه رو ده تا دوست داشتيم

بزرگ که شديم بعضي‌ها رو هيچي

بعضي‌ها رو کم

و بعضي‌ها رو بي نهايت دوست داريم

بچه که بوديم اگر با کسي دعوامون مي‌شد يک ساعت بعد يادمون مي‌رفت

بزرگ که شديم سال‌ها به يادمان مانده و آشتي هم نمي‌کنيم

بچه که بوديم گاهي با يک تکه نخ سرگرم مي‌شديم

بزرگ که شديم صدتا کلاف نخ هم سرمون رو گرم نمي‌کنه

بچه بوديم دوستي‌هامون تا نداشت

بزرگ شديم همه دوستي‌هامون تا داره...