کار سخت تضمين رسيدن به موفقيت نيست، خيلي‌ها با اينکه سال‌ها سخت کار مي‌کنند موفق نمي‌شوند. رسيدن به موفقيت کاريست سخت و ميانبر‌هاي يک شبه هم وجود ندارند.


اگر شما در خانواده‌اي فقير بزرگ شده‌ايد که نتوانسته‌ايد تحصيلات خوبي داشته باشيد يا اينکه اگر معلوليتي داشته باشيد عقب‌تر از بقيه هستيد، جاده‌ي موفقيتتان طولاني‌تر و دشوارتر از ديگران است، اما اين ابدا دليل بر اين نيست که نتوانيد از آنها جلو بزنيد.

وينستون چرچيل مي‌گويد: «موفقيت يعني رفتن از شکستي به شکست ديگر، بدون از دست دادن شوق براي رسيدن به هدف.»

راهي که به موفقيت مي‌رسد مثل يک پل درب و داغونه که اگر هر جاش بايستيد ميافتيد پايين، پس چاره‌اي نداريد جز اينکه هميشه راه برويد، تند يا آرام! بگوييد اگر هنوز زنده‌ام پس هنوز اميدي هست!

شخصا عبارت‌هايي مثل «سرنوشته ديگه…»، «متنفرم» و... را بس کنيد! خودتان را گول نزنيد، شکست‌هايتان را تقصير سرنوشت نيندازيد. درسته، چيز‌هايي در زندگي ما اتفاق مي‌افتند (که به آنها سرنوشت مي‌گوييم) و بر روي مسير زندگي ما تاثير مي‌گذارند، اما دليلي بر نرسيدن ما به هدفمان نيستند.

دقت کرده‌ايد ما خيلي اوقات سختي‌هايي را تحمل مي‌کنيم، چون مي‌دانيم برايمان مفيد خواهند بود؟ مغز انسان حاضر به انجام کاري نمي‌شود، مگر اينکه بداند انجام آن کار برايش خوشي در بر خواهد داشت.

ابتدا يک فرصت موفقيت به دست مي‌آوريم سپس فکر مي‌کنيم که درست استفاده کردن از اين فرصت چقدر برايمان خوشايند خواهد بود سپس تصميم مي‌گيريم رويايمان را با توجه به آن فرصت عملي کنيم، اينجاست که جنگ شروع مي‌شود.

موفقيت براي هر کسي که دنبالش برود دست يافتني است، همه مي‌خواهند موفق باشند اما يک فرق بزرگ بين «خواستن چيزي» و «تلاش براي بدست آوردن چيزي» وجود دارد. شما بايد تلاش کنيد تا بدست آوريد.

يک چيز ديگر که خوبه به ياد بسپاريد اينه که نوع ديدگاه و طرز تفکرتان نسبت به کار، موفقيت و شانس نقش مهمي ‌در رسيدن به آنچه مي‌خواهيد ايفا مي‌کند.

اگر به آنچه مي‌خواهيد نمي‌رسيد اولين کسي که بايد محاکمه کنيد خودتان هستيد!