حکایت ظریف و بخیل

 

ظریفی به در ِ خانه ی بخیلی آمد و چشم بر درز در نهاد . دید که خواجه طبقی انجیر در پیش دارد و به رغبت تمام می خورد.

 ظریف، حلقه بر در زد. خواجه طبق انجیر را در زیر دستار پنهان کرد و ظریف آن را دید. پس برخاست و در بگشاد ظریف به خانه ی او در آمد و بنشست.

خواجه گفت: چه کسی و چه هنری داری؟

گفت: مردی حافظ و قاری ام و قرآن را به ده قرائت می خوانم و فی الجمله آوازی و لهجه ای نیز دارم.

خواجه گفت: برای من از قرآن آیتی چند برخوان.

ظریف بنیاد کرد که : والزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین.

 خواجه گفت:«والتین» کجا رفت؟ گفت: «در زیر دستار»!

آیه: والتین والزیتون و طور سینین و هذاالبلد الامین.

«لطائف الطوائف» فخرالدین علی صفی

حکایت درویش یک دست

 یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .

درویشی در کوهساری به دور از خلق می زیست. در آن کوهسار ، درختانِ سیب ، گلابی و انار فراوان یافت می شد و او از آن تغذیه می کرد و در هم آنجا نیز به مراقبه و ذکر و فکر مشغول بود .

روزی آن درویش با خدای خود عهد کرد که هرگز میوه ای از درخت نچیند و تنها به میوه هایی بسنده کند که باد از شاخساران بر زمین می ریزد. مدتی بر این منوال گذشت و درویش بر عهد و پیمان خویش باقی ماند و فقط از میوه های روی زمین استفاده می کرد .

 پس از مدتی که گذشت ، قضای الهی ، امتحانی برای او رقم زد . از آن پس دیگر هیچ میوه ای از شاخه ها بر زمین نمی ریخت و درویش نیز در گرسنگی و ناتوانی ماند . این وضع ، تا پنج روز بطول انجامید و درویش توانست پنج روز را بدون خوردن میوه ای تحمل کند ، ولی بالاخره عنان اختیار و ضبطِ نَفس از کفِ درویش خارج شد و رشته پیمان خود را گسست و دست به چیدن گلابی زد .

 ( نکته ای که لازم است اینجا تذکر بدهم این است که خداوند در امتحانها و آزمایشهایی که در پیش پای ما قرار می دهد به اندازه توان و طاقت ما است و خدا هیچگاه بیشتر از آنچه که می داند ما می توانیم تحمل کنیم بر دوش ما نمی گذارد . گاهی ما از ظرفیت خودمان خبر نداریم و خودمان را دست کم می گیریم و زودتر از موعد مقرر، در آن آزمایش رد می شویم. که البته اگر مقداری خوددارتر بودیم و امتحان را پشت سر می گذاشتیم درجه ای بر ظرفیت ما اضافه می گردید و دریچه ای از نور برای ما باز می شد.)

طولی نکشید که حق تعالی ، او را به سزای این شکستن پیمان و عهد ، کیفر و سیاستی سخت کرد . ماجرا از این قرار بود که روزی در همان کوهساری که درویش خلوت کرده بود، بیش از بیست دزد آمده بودند و اموال مسروقه را میان خود تقسیم می کردند. در این اثنا یکی از جاسوسان حکومتی از این قضیه مطلع می شود و داروغه را خبر می کند و بلافاصله ماموران حکومتی بدانجا می ریزند و همه دزدان را دستگیر می کنند و اتفاقا آن درویش را نیز جزو دزدان محسوب می دارند .

هنگامی که دزدان و درویش را به شهر، پیش قاضی آوردند قاضی حکم کرد که در میدان اصلی شهر ، یک دست و یک پای محکومان بریده شود. هنگامی که موقع اجرا حکم می شود ابتدا یک دست و یک پای بیست دزد واقعی را قطع می کنند و سپس نوبت درویش می شود . ابتدا دست درویش را قطع می کنند و همینکه می خواهند پای او را نیز قطع کنند درویش رو به آسمان کرد و گفت: بار الها و سرورا، دستم گناه کرده بود ، پای را چه جرمی است؟

در همین هنگام یکی از ماموران سوار بر اسب می رسد و درویش را می شناسد و بر سر مامور اجرای حکم فریاد می زند که: ای سگ صفت، چشمت را باز کن بببین که را سیاست می کنی ؟! این مرد از اولیاءالله است، چرا دستش را بریدی ؟! آیا خواهید که آسمان به زمین بیاید ؟! این درویش کسی است که خدا بسیار او را دوست می دارد و جزء برگزیدگان خداست .

وقتی داروغه از این ماجرا با خبر می شود شتابان بدانجا می رود و از درویش ، پوزش ها می خواهد و به پای درویش می افتد و از او می خواهد که او را ببخشد . اما درویش با خوشرویی و رضایت می گوید:

 این کیفر، بیشتر از اینکه سزاوار آن بیست دزد باشد ، سزاوار من بود، زیرا عهد خدا گسسته ام و همو مرا عذاب کرد نه شما . پس ناراحت نباش که من این مجازات را از شما نمی بینم و کسی مرا مجازات کرد که حاضرم تمام جان خویش را نیز در راه او بدهم و مجازات او برای من از هزار نوازش دیگران، دلنشین تر و زیباتر است.

زان پس آن درویش در میان مردم به درویشِ یک دست و یا درویشِ دست بریده معروف شد . ولی او همچنان در خلوت از خلق به سر می برد و در آلاچیقی به دور از غوغای شهر به زنبیل بافی مشغول بود .

یک روز مردی سرزده به جایگاه او می رود و با کمال تعجب می بیند که او با دو دست زنبیل می بافد ! درویش که از فهمیدن آن مرد ناراحت شده بود او را به داخل آلاچیق خویش دعوت کرد و او را قسم داد که این موضوع را به کسی نگوید و آن مرد هم قسم می خورد که این راز و کرامت را به کسی بازگو نکند. اما رفته رفته دیگران نیز از این راز با خبر می شوند و در تمام شهر می پیچد که درویش یک دست ، صاحب کرامت است و می تواند با دو دست زنبیل ببافد .

درویش که از برملا شدن راز خویش تعجب کرده بود و دوست نداشت که اینگونه شناخته شود روزی رو به درگاه الهی کرد و گفت: خداوند بزرگ، حکمت فاش شدن راز کرامت من چیست ؟

خدا به او می گوید: چون پس از آن اتفاقی که برای تو افتاده بود و به آن طریق دست تو قطع شد ، مردم به تو ظن بد بردند و بعضیها می گفتند که اگر این درویش از محبان خدا بود اینگونه دستش قطع نمی شد . به این ترتیب تعدادی به حقانیت تو بد گمان شده بودند و به دیده بد به تو نگاه می کردند . پس راز کرامت تو را بر آنان فاش کردم تا از این گمان بد دور شوند و به مرتبه والای تو پی ببرند .

 گر با همه ای ، چو بی منی ، بی همه ای

ور بی همه ای ، چو با منی ، با همه ای

شرايط دوستي از دید امام صادق (ع)

روزي امام سجاد(ع) فرزندش امام باقر(ع) را که در آن هنگام نوجوان بود، صدا زد و گفت:

«فرزندم! با پنج گروه دوست نشو

امام باقر(ع) گفت: «با چه کساني پدر؟

امام سجاد(ع) گفت:

    • اول با انسان دروغ گو، چون او مثل سرابي است که دور را به تو نزديک و نزديک را دور نشان مي دهد.
    • دوم با انسان فاسق، چون او گناه مي کند و تو را به لقمه ناني يا کم تر مي فروشد.
    • سوم با انسان بخيل، زيرا او از کمک مالي به تو در لحظه اي که سخت تنگ دست و نيازمندي، دريغ مي کند.
    • چهارم، از دوستي با انسان نادان دوري کن، زيرا او مي خواهد به تو سود برساند، اما بر اثر حماقت زيان مي رساند
    •  و در آخر از کسي که با خويشاوندانش قطع رابطه کرده، دوري کن، زيرا من آن ها را در سه جاي قرآن لعن شده و دور از رحمت الهي يافتم.

تقسیم بندی علایق مردان و زنان در اینترنت

یک موسسه تحقیقات بازار انفورماتیک و اینترنت در تحقیقاتی وبگردان و کاربران اینترنت را برپایه جنسیت تقسیم بندی کرده است که بر اساس آن مشخص شده تعداد زنان آنلاین بیش از مردان آنلاین است.

تحلیلگران مرکز "ای- مارکتر" (eMarketer) در گزارشی با عنوان "مردان یو- تیوبی؛ زنان فیس بوکی"، تنوع جنسیت در میان کاربران اینترنت را نشان داده است. عنوان این گزارش اقتباس از عنوان کتاب معروف "مردان مریخی؛ زنان ونوسی" است.

تعداد زنان آنلاین بیش از مردان آنلاین است

این گزارش نشان می دهد که تعداد زنان آنلاین بیش از مردان آنلاین است حتی اگر این زنان پیش از آمدن مردان به خانه از اینترنت خارج شوند. این درحالی است که مردان براساس نوع سایتهایی که بازدید می کنند از زنان متفاوت هستند.

در حقیقت زنان به اینترنت به عنوان یکی از وظایف خود در انجام کارهای خانه نگاه می کنند به طوری از شبکه برای پرداخت قبوض، انجام خریدهای خانه، خرید کالا (لباس، کفش، لوازم خانگی کوچک و...) برای خود برای خانواده استفاده می کنند.

خرید آنلاین مورد توجه زنان

به گزارش مهر، خرید آنلاین به اندازه خرید از مغازه های مراکز خرید که همراه با دیدن ویترینهای رنگارنگ است مورد توجه زنان قرار گرفته است به طوری که زنان می توانند ساعتها در سایتهای مختلف و با لذت به دنبال کالای مورد نظر خود باشند.

سرعت زیاد مردان در ورود به اینترنت و خروج از آن

اما مردانی که در شبکه خرید می کنند از شیوه "گاز بگیر و فرار کن" استفاده می کنند. در این شیوه، مردان به سرعت وارد سایتهایی می شوند که از قبل انتخاب کرده اند به سرعت خرید خود را انجام می دهند و فورا از سایت خارج می شوند.

در مقوله جستجوی صفحات وب، مردان صفحات مربوط به نتایج مسابقات و طبقه بندی گل زنها را می بینند و یا مقالات مربوط به نقد کتاب، سی دی و یا فیلمی که به تازگی عرضه شده است را می خوانند.

این درحالی است که زنان حتی در این مقوله نیز همچنان کارهای خانه را دنبال می کنند به طوری که آنها از صفحات مربوط به اخبار سلامت بازدید می کنند و علائم بیماریهای فرزندان خود را در سایتهای پزشکی و یا در گردهماییهای آنلاین کنترل می کنند و در اجتماعات آنلاین مادران، به تبادل اطلاعات خانه داری می پردازند.

همچنین در اینترنت مدرسه بچه ها را انتخاب می کنند و به دنبال آدرس مراکزی تفریحی می گردند که عصرها کودکان خود را برای گردش به این مراکز ببرند. (البته در این مورد پدرها و مادرها باهم برابر هستند).

اطلاعات "ای- مارکتر" نشان می دهد که زنان بیش از مردان از شبکه های اجتماعی، وبلاگها و ایمیل استفاده می کنند درحالی که مردان ترجیح می دهند روی سایت یو- تیوب فیلم تماشا کنند

مهر

به بهانه روز جهانی بدون دخانیات

 از وبلاگ کلمات عاشقانه خدا

تو دنيا بايد حق همه چيز رو رعايت كنيم ...

كه حقوق تو سه دسته كلي حق خدا ،‌ حق خودت و حق مخلوقات تقسيم ميشه

خوب حق خدا كه مشخصه .... يه سري اعمال عبادي و ....

اما در مورد 2 تاي ديگش .يعني حق خودت و حق مخلوقات به اين نكته در مورد سيگاريها توجه كردي؟

1.كسي كه سيگار ميكشه .... با خوردن دود تلخي كه به طور مستقيم باعث 50 نوع بيماري و 20 نوع سرطانه ، حق خودش و سلامتشو كه بهش خدا امانت داده رو ضايع ميكنه

2. به فرض محال هم كه بگيم سيگار براي فرد خاصيت داره !!!! .... اون دودي رو كه خواسته يا ناخواسته تو حلق دور و برياش ميفرسته و هواي تنفسي كه حق اونها بوده رو ضايع ميكنه و باعث نارحتيشون ميشه رو ميخواد چه كار كنه...بحقوق ضايع شده اونها رو چه جوري جبران ميكنه?

به فرض از اعضاي خانواده خودش و حتي بچه اي كه بر اثر تنفس دود سيگار بابايي خودخواهش تو دوران نوزادي ،كه هنوز ريه هاي ظريفش شكل نگرفته بود و مبتلا به آسم شده ،حلاليت گرفت و راضيشون كرد...اون عابري كه دود تلخ سيگار حضرت آقا رو ناخواسته تنفس كرد و ناراحتش كرد رو چه طور ميخواد گير بياره و راضي كنه ؟

ميبيني چقدر كارش سخت و نزديك به محال ميشه؟

حقي رو ضايع بكني اسمت ظالمه ...خدا هم خودش گفته كه ظالمين رو دوست ندارم !!!

حق حقه ....نميشه توجيهش كرد...

حالا ميخواد حق ولايت و حق امام حسين (ع) باشه يا حق بدنت يا حق جامعه يا حق درخت تو خونتون كه آب دادنش به عهده تويه يا ....

اگه ضايعش كني خلاف تقوا كردي و جزو ظالميني .....

هم تو عقبه اين دنيا و هم اون دنيا تو "عقبه" كارت به خاطر هر حقي كه ضايع كني گيره

حالا ببين ارزش داره به خاطر لذت كاذب بلعيدن دود تلخ سيگار اينطور خودمون رو تلف كنيم؟