زندگي شاد و با نشاط رمز موفقيت شماست

وبلاگ "دانش‌هاي مديريت"

 هرگز از اينکه در مواقع لزوم قدم جسورانه‌اي برداشته‌ايد نهراسيد.

 هنر فروش و عرضه فکر خود را بياموزيد. يعني اين توانايي را در خود ايجاد کنيد که ديگران را به شنيدن افکار و عقايدتان علاقمند کنيد.

به کارکنان خود کمک کنيد که بهتر و بهتر شوند و بهره‌وري بيشتري داشته باشند. خيلي از آنها فقط يک تلنگر و راهنمايي را براي خوب شدن نياز دارند.

از شکست نهراسيد. اشتباهات خود را بپذيريد. شکست مقدمه انجام کار درست و پيروزي است.

از فرصت‌هاي به‌دست آمده بيشترين استفاده را بکنيد. هميشه به دنبال تغيير و بهبود باشيد. مشکلات شانس‌هاي موفقيت شما هستند.

شبکه ارتباطي قوي با همه آن‌هايي که مرتبط با کار شما هستند برقرار کنيد.

بر زمان محدودي که داريد، اعمال مديريت درست داشته باشيد.

از الگوهاي موفق بهره بگيريد. به متوسط بودن اکتفا نکنيد. افراد توانا را دور خود جمع کنيد.

در بحران‌ها با تفکر و رعايت همه جوانب سريع عمل کنيد. بعد از شکست به سرعت به پا خيزيد.

زندگي شاد و با نشاط رمز موفقيت شماست...

قضاوتت را درست و متعادل کن...

وبلاگ "راه مثبت نگري"

براي اينکه نگاه خوشي به آد‌م‌ها داشته باشي، به جاي اينکه براي خودت يک قهرمان بسازي، يک واقعيت بساز...

ديدي يه وقت‌هايي ما از آدم‌ها انتظارهاي زيادي داريم...مثلا از يک نفر تو ذهنمون بت مي‌سازيم و بعد دائم با اين ذهنيتمون اون طرف رو مي‌سنجيم! حالا خدا نکنه اين بيچاره يک خطايي بکنه، آنچنان از عرش کبريايي هلش مي‌ديم به قعر جهنم که... حالا اوني که تو ذهنمون خيلي خوب و کامل بود تبديل ميشه به يک شخصيت خيلي بد و منفي و ناقص و سراسر عيب...آن وقت ما مي‌مانيم و تناقض و نااميدي....

خيلي از برداشت‌ها تو ذهن ماست؛ مثلا از روي چهره يک نفر مي‌گوييم: چه قيافه خوب و صميمي ‌داره، بعد يک فايل با توجه به برداشت‌هامون از اون طرف تو فکرمون درست مي‌کنيم و حالا انتظار داريم اين طرف هموني باشه که ما انتظار داشتيم.

براي اينکه نگاه خوشي به آد‌م‌ها داشته باشي، به جاي اينکه براي خودت يک قهرمان بسازي، يک واقعيت بساز، بدان هر آدمي‌ اشتباه داره... سعي کن نقاط قوت و ضعفش رو باهم ببيني و از هر دوشون درس بگيري و به اون طرف به عنوان يک انسان متعادل نگاه کني، اينجوري نه خودت با ديدن يک جنبه منفي شوکه ميشي و سرخورده، نه اون بيچاره رو خرد مي‌کني!

نه از آدم‌ها براي خودت يه قديس بساز و نه خيلي زود تبديل به اهريمنش کن، آدم‌ها رو يک آدم در نظر بگيريد با ظرفيت‌هاي متفاوت... تو قضاوتت را درست و متعادل کن و اين را به مسائل ديگر زندگيت تعميم بده...

3 نکته مهم در موفقیت


برای موفقیت در کار و زندگی،باید سه چیز را به یاد داشته باشید و به آن عمل کنید:

  • اول آنکه بدانید چه می خواهید و همواره تصویر واضح و روشنی از هدف خود داشته باشید.
  • هوشیار باشید و تمام توجه و حواس خود را به کار گیرید تا بدانید چه کارهایی انجام می دهید و به چه نتایجی می رسید.
  • در مقابل کارهایی که انجام می دهید و نتایجی که به دست می آورید،آنقدر انعطاف داشته باشید و تغییرات لازم را اعمال کنید تا سرانجام به خواسته خود برسید.

باید از قوانین طبیعت درس گرفت .

وبلاگ "هميشه در اوج"

نگاهي به درخت ســـيب بيندازيد. شايد پانـــصد ســـيب به درخت باشد که هر کدام حاوي ده دانه است. خيلي دانه دارد نه؟ ممکن است بپرسيم «چرا اين همه دانه لازم است تا فقط چند درخت ديگر اضافه شود؟» اينجا طبيعت به ما چيزي ياد مي‌دهد. به ما مي‌گويد: «اکثر دانه‌ها هرگز رشد نمي‌کنند. پس اگر واقعا مي‌خواهيد چيزي اتفاق بيفتد، بهتر است بيش از يک بار تلاش کنيد

  • بايد در بيست مصاحبه شرکت کني تا يک شغل به دست بياوري.
  • بايد با چهل نفر مصاحبه کني تا يک فرد مناسب استخدام کني.
  • بايد با صد نفر آشنا شوي تا يک رفيق شفيق پيدا کني.

وقتي که «قانون دانه» را درک کنيم ديگر نااميد نمي‌شويم و به راحتي احساس شکست نمي‌کنيم.

قوانين طبيعت را بايد درک کرد و از آنها درس گرفت.

افراد موفق هر چه بيشتر شکست مي‌خورند، دانه‌هاي بيشتري مي‌کارند.

همه چيز در زندگي به هم مربوط است. روش تفكر شما روي روحيه شما مؤثر است، روحيه شما بر نوع راه رفتنتان مؤثر است، راه رفتن شما روي نحوه گفتارتان اثر مي‌گذارد، روش حرف زدنتان روي طرز فكرتان مؤثر است!

تلاش براي پيشرفت در يك بُعد زندگي بر ساير ابعاد زندگي اثر مي‌گذارد.

وقتي در خانه خوشحال هستيد، در محل كار نيز احساس شادي بيشتري خواهيد كرد و وقتي سر كار شاد باشيد در خانه نيز شاد خواهيد بود.

اينها به چه معناست؟ اينكه براي پيشرفت در زندگي مي‌توانيد از هر نقطه مثبتي شروع كنيد. مي‌توانيد با برنامه‌اي براي پس‌انداز، نوشتن ليست اهدافتان يا تعهد براي گذراندن وقت بيشتر با فرزندانتان شروع كنيد. اين كار مثبت منجر به نتايج مثبت ديگر هم مي‌شود، چون که همه امور به هم مربوطند.

مهم نيست كه تلاشي كه جهت «پيشرفت» مي‌كنيد كجا صرف مي‌شود. مهم اين است كه شروع كنيد.

هر كاري كه انجام مي‌دهيد به نوبه خود اهميت دارد، زيرا بر امور ديگر نيز مؤثر است.

هنگامي‌ كه بلايي به سرمان مي‌آيد، يا همه چيزمان را از دست مي‌دهيم، اغلب ما از خودمان مي‌پرسيم:«چرا؟» «چرا من؟» «چرا حالا؟» سؤالاتي كه با «چرا» شروع مي‌شوند، ممكن است ما را به يك چرخه بي حاصل بيندازند.

اغلب جوابي براي اين "چرا"‌ها وجود ندارد و يا اگر هم جوابي وجود داشته باشد، اهميتي ندارد.

افراد موفق سؤالاتي از خود مي‌پرسند كه با «چه» شروع مي‌شوند: «چه چيزي از اين پيشامد آموختم؟» «چه كاري بايد در برخورد با اين پيشامد بكنم؟»

و هنگامي‌كه پيشامد واقعاً فاجعه آميز است، از خود مي‌پرسند: «چه كاري طي ‌٢٤ساعت آينده مي‌توانم بكنم تا اوضاع كمي‌بهتر شود؟»

افراد خوشبخت هيچوقت نگران نيستند كه آيا زندگي بر «وفق مراد» هست يا نه.

اين‌ها از آنچه كه دارند بيشترين استفاده را مي‌كنند و آنچه كه از دستشان بر مي‌آيد انجام مي‌دهند و اگر زندگي بر وفق مراد نبود، خيلي مهم نيست كه «چرا؟»

داستان شمع و فرشته

مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیــار دوست می داشت.

 دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد.

 پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی کرد و سرکار نمی رفت.

دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.

شبی پدر رویای عجیبی دید،

 دید که در بهشت است و صف منظمی از فرشتگان کوچک در جاده ای طلایی به سوی کاخی مجلل در حرکت هستند. هر فرشته شمعی در دست داشت و شمع همه فرشتگان به جز یکی روشن بود.

 مرد وقتی جلوتر رفت و دید فرشته ای که شمعش خاموش است، همان دختر خودش است. پدر فرشته غمگینش را در آغوش گرفت و او را نوازش داد، از او پرسید : دلبندم، چرا غمگینی؟ چرا شمع تو خاموش است؟

دخترک به پدرش گفت: باباجان، هر وقت شمع من روشن می شود، اشکهای تو آن را خاموش می کند و هر وقت تو دلتنگ می شوی، من هم غمگین می شوم. پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از خواب پرید.

 اشکهایش را پاک کرد، انزوا را رها کرد و به زندگی عادی خود بازگشت.

آگاهي، از بالا نگريستن به مسائل زندگي است.


وبلاگ "جزيره موفقيت"

عارفي در معبدي در ميان کوهستان زندگي مي‌کرد. روزي راهبي که راهش را گم کرده بود.عارف را ديد واز او پرسيد: راه کدام است؟ عارف گفت: چه کوه زيبايي...

راهب با حيرت گفت: من پرسيدم راه کجاست؟ عارف با لبخند، نگاهي به کوه کرد وگفت: چه کوه زيبايي... راهب با تعجب و دلخوري گفت: من راجع به کوه از شما نپرسيدم، بلکه از راه پرسيدم!

عارف با نرم لبخندي روي به راهب کرد و گفت: پسرم تا زماني که نتواني به فراسوي کوه بروي راه را نخواهي يافت...

اگر من از پنجره طبقه اول يک ساختمان 20 طبقه به بيرون نگاه کنم، منظره محدودي را در پيش روي خود خواهم داشت، ولي اگر شما از طبقه بيستم همان ساختمان به بيرون نگاه کنيد، افق وسيع و نامحدودتري را خواهيد ديد.

آگاهي، از بالا نگريستن به مسائل زندگي است و جور ديگر به زندگي نگاه کردن است.

آدم‌هايي كه چشم‌هاي خندان "بي‌غرض" دارند را دوست دارم

وبلاگ "نقطه‌الف در نقطه‌ الف"

طبع مشترك، همان بزرگ‌ترين مجهولي است كه در روابط نامناسب شادي حضور را به زوال مي‌برد و گفت‌وگو‌ها را تبديل مي‌كند به كشمكش و از رابطه، ديواري بين تو و زندگي مي‌كشد، به‌جاي اين‌كه پلي باشد كه تو را به روزها و ساعت‌هايت وصل كند.

 آدم‌هايي را كه چشم‌هاي خندان "بي‌غرض" دارند و مرزهاي انساني را مي‌شناسند، دوست دارم و آدم‌هايي كه شاديشان مال خودشان است كه ربطي به رقابت با ديگران ندارد و خنده‌شان فقط معني خنديدن مي‌دهد. معناي شادي و حس زنده‌ بودن و آدم‌هايي كه موقع شادي، شبيه بچه‌ها مي‌شوند، نه شبيه كاراكترهاي سريال‌هاي تلويزيوني...

آن‌هايي كه بيخودي و بي‌حساب به‌كسي محبت نمي‌كنند، اما بيخودي و بي‌دليل هم كسي را نمي‌رنجانند و آن‌هايي كه نگاهشان به‌جاي اينكه تصوير زهرآلودي از راز بقا باشد، خيلي راحت و بي‌دغدغه برق مي‌زند كه راز خوشبختي و لذتشان، داشتن آن‌چه كه حتما ديگري از آن بي‌نصيب مانده ‌باشد نيست؛ قاپيدن آن‌چه كه ديگري دارد، يا مي‌خواهد داشته‌باشد؛ بي‌اثبات دليلي جهانشمول و همگاني، بسيار شخصي و آرام و بي‌گره، خوشبختند.

و كم‌اند آدم‌هايي كه بودنشان، خود بتواند شادي روزهايت باشد.

شكست ظاهري پلي است به سوي پيروزي حقيقي

وبلاگ "مديريت توسعه"

ايجاد تغيير و تحول مثبت در زندگي فردي و بالارفتن از نردبان موفقيت در زندگي آرزوي هر كسي است.

اما به سلامت طي كردن پله‌هاي اين نردبان مستلزم رعايت شرايط ذيل است:

    • روي هر پله نبايد بيش از حد معمول مكث كرد؛
    • پس از پيمودن پله اول، نوبت به پله دوم مي‌رسد؛
    • از نردباني كه پايه‌اش شكسته است نبايد استفاده كرد؛
    • بايد ابتدا جاي پا را محكم كرد و سپس قدم بعدي را برداشت؛
    •  پس از استفاده از نردبان نبايد آن را سرنگونش كرد.

خودشناسي و خودباوري: در اينجا شما بايد به نداهاي دروني كه از اعماق وجودتان برمي‌خيزد توجه كنيد و آرزوهاي قلبي‌تان را دريابيد. سعي كنيد از طريق تفكر و تجزيه و تحليل خود، توانايي‌ها واستعدادهايتان را كشف كنيد.

وقتي كه وارد جزيره ناشناخته وجود خويش مي‌شويد چيزهاي شگفت‌انگيزي را مشاهده خواهيد كرد. سپس خود را باور كنيد و به خود، توانايي‌ها و قدرتمندي‌تان ايمان بياوريد. اگر شما اطميناني مطلق كه ناشي از ايمان قوي است در خود به وجود آوريد در آن صورت واقعا به انجام هر كاري قادر خواهيد بود ولو اينكه ديگران به غيرممكن بودن آن ايمان داشته باشند. پس به خودتان تكيه كنيد و همه چيز را از خودتان بخواهيد، تنها شما هستيد كه سرنوشت خود را معين مي‌كنيد. متاسفانه اكثر مردم اشتباهات و اهمال‌كاري‌هاي خود را در زندگي به گردن تقدير مي‌اندازند.

عمل و تلاش آگاهانه: همه انسان‌هاي مــوفق اهل عمل و تلاش‌اند. كساني كــــه همواره در مورد اهدافشان سخن‌سرايي مي‌كنند و هرگز دست به عمل نمي‌زنند موفقيتي نخواهند داشت. موفقيت هيچ ارتباطي به شانس ندارد. هرچه بيشتر تلاش كنيم و از خود فعاليت و حركت نشان دهيم به همان اندازه به مــــوفقيت نزديكتر مي‌شويم.

از آنجاكه عمر علاوه بر طول، عرض و عمق هم دارد، هرچه شديدتر و بهتر كار كنيد بيشتر زندگي مي‌كنيد، چراكه به عرض زندگيتان مي‌افزاييد و در نتيجه شاداب‌تر، سرزنده‌تر و راضي‌تر خواهيد بود. لذا شما بايد حركت كنيد. حركت باعث رشد و باروري اعتماد به نفس مي‌شود. مستقيماً وارد عمل شويد و دست به اقدام بزنيد زيراكه اقدام ترس را از بين مي‌برد.

بگوييد: بايد همين الان شروع كنم و شروع كنيد. صبر نكنيد تا اوضاع مساعد شود، زيرا هيچ وقت نمي‌شود. انتظار براي فراهم آمدن شرايط مطلوب انتظاري است كه تا ابد به درازا مي‌كشد.

در عين حال، بايد توجه داشته باشيد كه تلاش‌هايتان آگاهانه، حساب شده و منظم باشد و كارها را از روي فكر و ذكاوت انجام دهيد. هميشه به دنبال بهترين راه ممكن باشيد. هميشه راه بهتري براي انجام كارها وجود دارد.

پشتكار و استقامت، صبر و انعطاف پذيري: وقتي كـــه وارد صحنه مي‌شويد و دست به عمل مي‌زنيد قسمت عمده‌اي از كار را به انجام رسانيده‌ايد، اما براي تحقق هدف و كسب نتيجه بايد حتماً پشتكار به خرج دهيد و پيگير باشيد. پيگيري كارها مغز را فعال و اميد به موفقيـت را در شـخص بارور مي‌سازد.

اگر در كارها جديت نداشته بــــــاشيم بي‌استعدادترين افراد مصمم و بااراده نيز از ما پيشي خواهند گرفت، چراكه فقدان استعداد، با مقاومت، سختكوشي، نظم، دقت و صبر وشكيبايي قابل جبران است. پس عزمي‌ آهنين و راسخ پيشه كنيد. هرگز از تلاش و كوشش خسته نشويد، آخرين كليد باقيمانده شايد بازگشاينده قفل در باشد.

درصورتي كه پله‌هاي قبلي به خوبي پشت سر گذاشته شود نتيجه دلخواه خود بخود به دست مي‌آيد، حتي اگر نتيجه موجود دلخواه و مطلوب شما نباشد، جاي هيچگونه ناراحتي و تاسف نيست. اصولاً هر وضعيتي مانند سكه يك روي خوب و يك روي بد دارد، آن روي خــوب را پيدا كنيد و جنبه‌هاي مثبت را ببينيد. شكست ظاهري پلي است به سوي پيروزي حقيقي.

از خود دو سوال بپرسيد: اشكال كار كجا بود؟ راه‌هاي جديد كدامند؟ و مجدداً و خلاقانه تر اقدام كنيد.

درسی از داستان شیر و موش

اوقاتي در زندگيمان وجود دارند كه اقدامي انجام نميدهيم، چون تصور ميكنم كه كار زيادي از دستمان بر نميآيد و نميتوانيم تفاوتي ايجاد كنيم. اگرچه گاهي كوچكترين كارها ميتوانند تفاوتي عظيم و چشمگير در زندگي فرد ديگري به وجود آورند. ما از طرق مختلفي ميتوانيم محبت خود را به ديگران نشان دهيم و نيازي به كارهاي خارق العاده نيست.

 به ياد داشته باشيد كه كوچكترين و جزييترين كارها ميتوانند تفاوتي ايجاد كنند مثل: لبخندي ساده، باز كردن دري به روي ديگري، نوشتن يادداشتي محبتآميز، به زبان آوردن كلمهاي پر مهر و محبت و... در اينجا با اشاره به داستاني آموزنده به صحت گفتههاي بالا پرداخته شده است:

 روزي شيري در خواب بود كه موشي كوچك روي پشت او به بازي و جست و خيز پرداخت، جست و خيزهاي موش كوچك بازيگوش باعث شد شير از خواب بيدار شود و با عصبانيت موش را زير پنجههاي قوي خود بگيرد.

 درست زماني كه شير ميخواست موش را بخورد موش كوچك گريه كنان به التماس افتاد و گفت: «خواهش ميكنم اين مرتبه مرا ببخش. در عوض لطف تو را تا آخر عمرم فراموش نخواهم كرد. كسي چه ميداند، شايد بتوانم روزي لطف و محبت تو را جبران كنم».

 شير از شنيدن سخنان موش كوچك آن قدر خندهاش گرفت كه دلش به رحم آمد و او را رها كرد.

مدتي بعد، شير داخل تلهاي گير افتاد. او تمام توان خود را به كار بست تا از لابهلاي طنابهاي گره خورده و محكم خود را بيرون بكشد ولي موفقيتي عايدش نشد. درست همان موقع موش كوچك از آنجا ميگذشت. كه متوجه شد شير در تله گير افتاده است. او فوراً به كمك شير رفت و به كمك دندانهاي تيز خود طنابها را جويد و شير را از تله نجات داد. بعد رو به شير كرد و گفت: «يادت ميآيد كه آن روز به من خنديدي؟ فكر ميكردي كه آن قدر كوچك و ضعيف هستم كه نميتوانم لطف و محبتت را جبران كنم. ولي حالا ميبيني كه زندگيات را مديون همان موش كوچك و ضعيف هستي!»

تست : الگوی شما در زندگیتان کیست؟

۱- یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.

۲- آنرا در عدد ۳ ضرب کنید
.

۳- حاصل را بعلاوه ۳ کنید.

۴- دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید.

۵- یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید

۶- ارقام عدد خود را با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتان ۱۸ است ۱ را با ۸ جمع کنید)

حالا با توجه به عدد بدست آمده و لیست زیر ببینید الگوی شما در زندگیتان کیست؟


لیست