بازی با ماه

  +

ایده های ناب برای یک زندگی موفق



دکتر نورمن ویسنت پیل در کتاب هایش تلاش می کند تا انسان را برای تبدیل شدن به یک من بهتر تشویق و ترغیب کند. در این جا ۱۰ ایده که به نظر وی برای برقرار کردن ارتباط موفق با دیگران ضروری است، آورده می شود خود را در هر یک از موارد زیر امتحان کنید و ببنید تا چه حد آنها را رعایت می کرده اید:
۱) اسامی افراد را از یاد نبرید، زیرا نام افراد برایشان خیلی مهم است. فراموش کردن اسم آنها موجب می شود تا فکر کنند برایشان ارزشی ندارند و علاقه ای به آنها ندارید.

۲) آرام باشید و اجازه دهید دیگران در کنار شما احساس آرامش و راحتی کنند. سعی کنید جوی ایجاد نکنید که دور و بر شما بودن را مشکل کند. هیچ کس دوست ندارد، با کسی که ناراحت و معذب است ارتباط داشته باشد.

۳) سعی کنید خونسرد باشید. اجازه ندهید چیزهای کوچک و ناچیز شما را آزاد دهند.

۴) خودخواه نباشید و هرگز وانمود نکنید که همه چیز می دانید. تلاش کنید تا از اطرافیانتان چیزهایی یاد بگیرید و برای عقاید دیگران ارزش قائل شوید.

۵) سعی کنید فردی جالب و جذاب باشید، دیگران را تحت تاثیر قرار دهید و محرک آنها باشید، از خود فردی بسازید که دیگران دوست دارند، دور و بر او باشند.

۶) خشن یا خشک نباشید. یاد بگیرید چگونه مهربان، خیرخواه و مودب باشید.

۷) صلح جو و صلح طلب باشید. غم و اندوه را از بین ببرید. از صمیم قلب سعی کنید هر گونه سوتفاهمی را برطرف کنید.

۸) از اشتباهات دیگران بگذرید و سعی کنید دیگران را دوست داشته باشید و آنقدر تمرین کند تا به صورت عادی و طبیعی در آید.

۹) به دیگران کمک کنید تا پیشرفت کنند. تشویق و حمایشتان کنید به آنها تبریک بگوئید و بگذارید بدانند چرا از آنها تقدیر می کنید.

۱۰) نیرویی معنوی را در خود گسترش دهید تا به دیگران هم نیروی مثبت منتقل کنید و سعی کنید با هر کسی که روبه رو می شوید این نیروی مثبت را با او شریک شوید.

حالا ببنید آیا در تمام موارد بالا موفق بوده اید؟ با خود صادق باشید. خود دکتر پیل که این ایده ها را پیشنهاد می کند در سن ۹۰ سالگی اعتراف کرده است که خود او نیز باید روی برخی از این موارد کار می کرده است! نکته مهم این است که برای موفق شدن باید همیشه در سعی و تلاش بود.

رفتن، حتي اگر اندكي!



 دیگر نه بارش چندان سنگین بود و نه راه‌ها چندان دور.

پشتش سنگین بود و جاده‌های دنیا طولانی. می‌‌دانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کند؛ و دورها همیشه دور بود.
دوست من تقدیرش را دوست نداشت و آن را چون اجباری بر دوش می‌کشید.
پرنده‌ای در آسمان پر زد، سبک؛ دوست کوچولوی من رو به خدا کرد و گفت:

«این عدل نیست، این عدل نیست. کاش پشتم را این همه سنگین نمی‌کردی. من هیچ‌گاه نمی‌رسم، هیچ‌گاه. "

خدا کوچولو  را از روی زمین بلند کرد. زمین را نشانش داد. کره‌ای کوچک بود.  و گفت:

 «نگاه کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ‌کس نمی‌رسد. رسیدن در کار نیست. فقط رفتن است. حتی اگر اندکی. و هربار که می‌روی، رسیده‌ای.و باور کن آن چه بر دوش توست، تنها لاکی سنگی نیست، تو پاره‌ای از هستی را بر دوش می‌کشی؛ پاره‌ای از مرا.»

 خدا کوچولوی سنگی را بر زمین گذاشت.

 دیگر نه بارش چندان سنگین بود و نه راه‌ها چندان دور.

سنگ پشت به راه افتاد و گفت: « رفتن، حتی اگر اندکی؛»
و پاره‌ای از «او» را با عشق بر دوش کشید. 



کارهای هنری زیبا با برش کاغذ



جایی برای نشستن !!!

+

زیبا یا خوشمزه ؟

  +

سنگ اول «تصميم‌گيري» است

وبلاگ"مديريت اجرايي، کاربردي"

آغاز و بسترساز هر فعاليت يا اقدام به هر کاري با تصميم گيري شروع مي‌شود.

تصميم‌گيري پايه‌ي اصلي و زيربناي اساسي تمامي‌ فعاليت‌هاست، اما به جهت تعدد اين امر اهميت بالاي آن به ورطه‌ي فراموشي سپرده شده است. توجه شود که وضعيت کنوني ما معلول تصميم‌گيري‌هايمان بوده است. به اين ضرب‌المثل دقت کنيد: "سنگ اول گر نهد معمار کج تا ثريا مي‌رود ديوار کج" اين ضرب‌المثل را کرارا شنيده‌ايم، اما در آن کمتر دقت و تمرکز کرده‌ايم؛ سنگ اول همان تصميم‌گيري است.

تصميم که منتج به انجام کار يا فعاليتي مي‌شود نه تنها فرد را در چنبره‌اي از نتايج آن کار محصور مي‌كند، بلکه اثرات آن گاهي دامنگير افراد ديگر نيز مي‌شود که ايشان نيز مي‌بايستي عواقب آن را تحمل كنند. پرتو و دامنه تصميم‌گيري يک فرد عادي در اکثر تصميم‌گيري يک فرد عادي در اکثر اوقات خود و يا خانواده ي ايشان را در بر مي‌گيرد اما منشور دامنه ي تصميم يک مدير علاوه بر محيط خرد (مجموعه ي داخلي)، محيط کلان (محيط پيرامون سيستم) را نيز در برگرفته و در صورت اشتباه در تصميم گيري، گاهي لطمات جبران ناپذيري را وارد خواهد کرد.

سن آگوستين متفکر بزرگ غرب گفت: "زمان سه چهره دارد". حال؛ يعني آن چه روياروي با ما در نبرد است و تجربه‌ها را از آن مي‌آموزيم. گذشته؛ خاطره‌ها و حادثه‌هايي است که واقع شده و در ذهن ما يا تاريخ به جاي مانده است. آينده؛ انتظاراتي که در حال حاضر داريم.

با بهره جستن از تجربه‌هاي تلخ و شيرين، شکست‌ها و پيروزي‌هاي گذشته، غور و تدقيق به واقعيت‌هاي موجود، تجزيه و تحليل دانستني‌هاي کمک کننده و پيش‌بيني و آينده‌نگري مي‌توانيم براي آتيه تصميم گرفته و در برابر چالش‌ها و کنش‌هاي متعدد که به صور مختلف با آن روبرو مي‌شويم، با ژرف انديشي آن عکس العمل‌هاي بهينه و مناسبي نشان دهيم.

چرچيل نخست وزير انگليس در يکي از سخنراني‌هاي خود در جنگ جهاني دوم گفت: اين ماييم که بناها را پي مي‌افکنيم و آن گاه که کار پايان يافت اين ديگر بناها هستند که ما را مي‌سازند. نتايج تصميم‌گيري پس از عمل نمايان مي‌گردد و آن گاه مي‌بايستي واقعيت‌هاي پس از عمل را نيز پذيرا باشيم.

هنگامي‌ مي‌توان تصميم‌گيري صحيح و عقلايي داشت که اطلاعات دقيق و کاملي در زمان و مکان مناسب و موضوع مشخص موجود باشد، پس زيربناي اول تصميم‌گيري داشتن اطلاعات دقيق و کافي است، قبل از جمع‌آوري اطلاعات هيچ تصميمي‌ نمي‌تواند کامل و دقيق باشد و همه‌ي جوانب را بپوشاند، اما شک نکنيد که اطلاعات جمع‌آوري شده يا تجربي نه وحي منزل‌اند و نه هميشه دقيق و بي‌عيب که بايستي در صحت و درستي آن‌ها تا حصول يقين به ديده ترديد نگريست و با آگاهي از چگونگي جمع‌آوري اطلاعات و شناخت منابع به صحت و سقم آن‌ها پي برد.

پس از جمع‌آوري اطلاعات، داشتن قدرت تجزيه و تحليل اطلاعات لازم است که در اين راستا مي‌بايستي نقاط قوت، ضعف و همچنين فرصت‌ها و تهديدات هر کدام از روش‌ها را سنجيد و با توجه به رابطه ي عليت بين منابع محدود و نامحدود براي برآوردن نيازها مي‌توان تصميم‌هاي عاقلانه اي بر اساس خرد و منطق گرفت. پرفسور شاگل در کتاب "نبود اطمينان و تصميم گيري در بازرگاني" مي‌گويد: هر فرد عاقلي با پيروي از عقل سليم از تصميم‌هايي که درصد اطمينانش کمتر است پرهيز مي‌کند چون مشکل پيش بيني نتايج، خود مولود نداشتن اطمينان است.

کچل,سیگار,زن


«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي در ته کلاس ما مي نشست که براي من مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛اول آنکه کچل بود، دوم اينکه سيگار مي کشيد و سوم اينکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يک روز که با همسرم از خيابان مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم در حاليکه خودم زن داشتم ،سيگار مي کشيدم و کچل شده بودم.

جایی برای نشستن !!!

  +

هنر سنگی

  +

چه زيباست لحظه‌اي كه چشم در چشم خدا خالي مي‌شوي از مي‌دانم‌هاي حقير خويش...

وبلاگ"کلامي ديگر..."
+
 
تنها که باشي و در پي حقيقت و در شرايطي که فقط از يک نفر کمک بگيري، فقط از همان يک نفر و در شرايطي که دانسته‌هايت را به آزمايش مي‌گذاري به خيلي چيزها مي‌رسي! هر چند به قيمت علم به ندانستنت...

حقيقت اين جاست!

اين جا!

آهاي!!!

اي همه دل‌هاي پاکي که در روشني دنبال حقيقتيد!

حقيقت اينجاست! در تاريکي!

در تاريکي‌هاي بيشمار جستجوهامان!

در نمي‌دانم‌ها...

سبک بال از هر مي‌دانم حقيري که بار دلم شده بود،

حالا ديگر هيچ نمي‌دانم!

وچه زيبا و اعجاب انگيز است

آن لحظه که چشم در چشم خدا

خالي مي‌شوي از مي‌دانم‌هاي حقير خويش!


عاقبت چاپلوسي زياد!

ماجرای رُز قرمز


مردی جلوی فروشگاه گل فروشی با ماشین ایستاد تا دسته گلی را برای ارسال به مادرش سفارش دهد.

زمانی که از ماشین پیاده شد دختر جوانی را دید که در پیاده رو نشسته و در حال گریه کردن است. رو به دختر کرد و گفت مشکلی پیش آمده؟ دختر جوان پاسخ داد؛ بله آقا. من می خواستم برای مادرم یک شاخه رُز قرمز بخرم و گران تر از پولی است که دارم.

مرد لبخندی زد و گفت؛ با من بیا من پولش را پرداخت می کنم. بعد یک گل رُز قرمز خرید و به دختر داد. دسته گلی هم برای ارسال برای مادرش سفارش داد.

زمانی که داشت سوار ماشینش می شد رو به دختر کرد و گفت؛ اگر تمایل دارید تا خانه شما را برسانم.دختر هم با خوشحالی قبول کرد. با هم به قبرستان رفتند و دختر گل را روی قبر مادرش گذاشت.

مرد کمی اندوهگین شد و سریع به فروشگاه گل برگشت و سفارش ارسال را لغو کرد و دسته گل را گرفت و ۳۰۰ کیلومتر را تا خانه مادرش رانندگی کرد و گل را شخصاً به او داد.

مجسمه سایه ای گربه

  +

خطای دید نیمکت اسرار امیز

 

خوردن خورشید

  +

خطای دید گل ابی در حال رشد



با نگاه کردن به مرکز این گل ابی قسمت زرد رنگ شروع به رشد می کند .


حفظ تعادل

  +